تاریخ : پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024
0

داستان آرزوی جوانی

داستان آرزوی جوانی

مردی از دوست خود پرسید: تا به حال که شصت سال از عمرت می گذرد، آیا به یکی از آرزوهای جوانی ات رسیده ای؟
داستان آرزوهای جوانی.

داستان آرزوی جوانی

مردی از دوست خود پرسید:تا به حال که شصت سال از عمرت می گذرد، آیا به یکی از آرزوهای جوانی ات رسیده ای؟
دوستش گفت:آری، فقط به یکی از آرزوهای دوران جوانی ام رسیده ام.
مرد دوباره پرسید آن آرزویت که به آن رسیده ای چیست بگو تا بدانم؟
و دوستش این گونه پاسخ داد:
هنگامی که پدرم در کودکی مرا تنبیه می کرد و موی سرم را می کشید، آرزو می کردم که به هیچ وجه مو نداشته باشم و امروز به این آرزو رسیده ام.

 

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=28655

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0