چرا بخشی از پایتخت ۵ خارج از ایران روایت می شود؟
چرا بخشی از «پایتخت ۵» خارج از ایران روایت می شود
سیروس مقدم گفت:قصه پایتخت ۵ از ایران شروع می شود، بعد از چند قسمت کشیده می شود به خارج از کشور و مجددا به تهران برمی گردد.
جوان علاقه مند به سینما که به واسطه ارتباط فامیلی با ناصر تقوایی توانست نخستین قدم هایش را در دنیای تصویر با حضور در کنار این کارگردان در «دایی جان ناپلئون»، «آرامش در حضور دیگران» و… آغاز کند، به مرور با دستیاری برخی از کارگردانان سینما و تلویزیون مسیرش را ادامه داد و به عنوان یکی از کارگردان های پرکار تلویزیون مطرح شد، اما قطعا یکی از نکات حائزاهمیت در شیوه کارگردانی مقدم، نگاه او به موضوعات اطراف و تصویر قصه هایی است که با مخاطب ارتباط خوبی برقرار می کند و به نوعی نبض مخاطب را در دست می گیرد و او را با خود همراه می کند. ساخت مجموعه های «پایتخت» بیش از هرچیز گواه این موضوع است که مقدم دیگر شیوه روایت قصه در مدیوم تلویزیون را به خوبی می شناسد. از طرف دیگر قطعا بخشی از موفقیت مقدم، در همراهی گروهی است که در رأس آن می توان به محسن تنابنده در مقام نویسنده سریال های طنز ش اشاره کرد. جنس کمدی های مقدم برای بیننده شناخته شده است، مجموعه «علی البدل» تازه ترین مجموعه ای است که به عنوان سریال نوروزی شبکه یک سیما روی آنتن رفت؛ سریالی که از زمان پخش بازتاب های متفاوتی در میان مخاطبانش داشته و برخی این سریال را در مرتبه ای پایین تر از کارهای اخیر مقدم می دانند و گروهی دیگر خلاف این نظر را دارند. سریال «علی البدل» با تمام نقاط قوت و ضعفش به پایان رسید و بلافاصله پس از آن مقدم سرگرم ساخت فصل دیگری از سریال «پایتخت» شد، سریالی که بخشی از آن در خارج از ایران مقابل دوربین می رود و طبق گفته عواملش قصه این فصل نیز مثل سابق داستان خانواده ای است که این بار نیز درگیر حوادث و اتفاقاتی می شوند. به بهانه پایان پخش سریال «علی البدل» با سیروس مقدم درباره چگونگی ساخت این سریال و برخی از حواشی کار صحبت کردیم که در ادامه می خوانید.
سیروس مقدم کارگردان پایتخت ۵
مجموعه «علی البدل» تفاوت هایی با کارهای پیشین شما داشت و قطعا یکی از نقاط قوت گروه شما پرهیز از تکرار تجربه های گذشته است، اما درعین حال از زمان پخش سریال این نقد زیاد شنیده می شود که «علی البدل» بیش از هر چیز از فیلم نامه آسیب دیده است. کمی درباره زمان نگارش فیلم نامه تا ساخت صحبت کنیم، زمان مانع از پرداخت بهتر فیلم نامه شد یا اساسا با این نقد موافق نیستید؟
ما همان قدر که وقت برای ساخت سریال داشتیم برای نگارش فیلم نامه هم زمان صرف شد. «علی البدل» سوژه ای نبود که ناگهان به آن برسیم و به جریان بیفتد. طرح اولیه این سریال شاید حدود دوسال ونیم پیش مطرح و نوشته شد. با همین مضمون ارائه شد و سیناپسی از آن برای نگارش فیلم نامه نوشته شد و حتی در یک مرحله، هفت قسمت از آن را آقای احمد رفیع زاده نوشت و مجددا وقتی به جریان افتاد و جریان ساختش جدی شد، با تیم جدید نویسنده نگارش شد. بنابراین وقت نسبتا خوبی داشتیم. تنها این نکته وجود داشت که قرار بود این مجموعه در ٣٠ قسمت ساخته شود و برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان در نظر گرفته شده بود، اما به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی ای که صداوسیما در زمان مدیریت آقای سرافراز داشت و البته سختی های ساخت این سریال و تغییر مدیریت در سازمان صداوسیما، به این نتیجه رسیدیم که ٣٠ قسمت سریال را در ١٥-١٤ قسمت فشرده و خلاصه کنیم. در این تصمیم گیری هم زمان نسبتا خوبی برای طرح سیناپس، سکانس بندی، نگارش، دیالوگ نویسی و اجرا داشتیم. اساسا شیوه کار گروه ما این است که فیلم نامه را حتی اگر یک سال وقت داشته باشیم کامل نمی نویسیم، بلکه بخشی از کار نگارش می شود و بخشی براساس سیناپسی که قبلا نوشته شده باقی می ماند تا خودمان را با مسائل روز و مسائل جامعه هماهنگ کرده و بتوانیم آنها را در فیلم نامه تزریق کنیم تا به این وسیله قصه را به روز نگاه داریم و «علی البدل» هم از این قاعده پیروی کرد.
البته بیشتر نقدها روی چگونگی دیالوگ نویسی و پرداخت شخصیت هاست… .
این فیلم نامه در شتابی نوشته نشد که چیزی را از دست بدهیم. «علی البدل» مدل خودش را در نگارش فیلم نامه داشت؛ مثلا در سریال های «پایتخت» یا دیگر مجموعه ها همیشه با یک شوک یا اتفاق مهم قصه شروع می شد و بعد کم کم وارد ماجراها می شدیم. ما در «علی البدل» این سبک را تغییر دادیم، همان طور که فضای کار را عوض کردیم. براین اساس قصه را با ریتم کند تری آغاز کردیم تا شخصیت هایی که معرفی می شوند، در ذهن مخاطب رسوخ کنند و به این دلیل که شخصیت ها برای مخاطب آشنا نبودند و در یک فضای جدید قصه روایت می شد، شکل قصه گویی ما نیز تغییر کرد. براین اساس در قصه، خبر آمدن رئیس جمهور را به عنوان بزرگ ترین حادثه، در پایان قسمت اول گذاشتیم، اما قطعا اگر از ابتدا به جای ٣٠ قسمت براساس ١٤-١٣ قسمت می نوشتیم، با ریتم تندتری قصه روایت می شد و زودتر به شروع ماجرا که آمدن نماینده از طرف فرد موردنظر بود می رسیدیم. تمام تلاش ما این بود که «علی البدل» شکل روایت خاص خودش را داشته باشد. برای معرفی کار باید از ابتدا درباره این موضوع که اصلا این آبادی کجاست؟ چه خصوصیاتی دارد؟ و مردمانش چه ارتباطی با هم دارند گفته می شد که همه اینها به شخصیت پردازی برمی گشت.
البته تصور می کنم درنظرگرفتن این آبادی به عنوان لوکیشن اصلی مجموعه و درنظرنگرفتن لهجه باعث شد تا مشکلات مجموعه های قبل و انتقادهایی که از چرایی استفاده از لهجه داشتید، وجود نداشته باشد… .
در پاسخ سؤال شما باید بگویم بخشی از این ماجرا درست است و بخشی دیگر نه؛ مثلا ما در دورخوانی یا تمرین با لهجه تمرین می کردیم منتها بعد از چند جلسه به این نتیجه رسیدیم که لهجه را از روی کار برداریم، چراکه آن قدر موضوع دارای ویژگی ها و حساسیت هایی بود که نمی خواستیم حساسیت های دیگری به آن اضافه شود و اصل مسئله از بین برود و قصه تحت الشعاع مسائلی دیگر قرار بگیرد. به همین خاطر از ابتدا تصمیم گرفتیم یک روستا و آبادی ذهنی خلق کنیم. در لباس و پوشش دقت کردیم؛ مثلا فرم کلاه ها متعلق به هیچ خطه ای نیست و بحثی در خصوص قومی خاص پیش نیاید، بلکه به اصل سریال توجه شود یا برای پیداکردن روستا رفتیم سراغ روستایی که حتما بافت سنگی داشته باشد و از هرچیزی که از قومیت خاصی صحبت کند پرهیز کردیم.
همان طور که دیدید، این قصه در هرجایی می تواند روایت شود؛ چراکه هر منطقه ای، ثروتی خدادادی دارد و عده ای قدرش را نمی دانند و نمی توانند آنجا را اداره کنند، همین باعث می شود روزبه روز فقیرتر شوند و حتی زمانی که قرار است، شخصی برای کمک به آنها بیاید، به جان هم می افتند. این حرف کلی ما در این قصه بود و همان طور که می بینید، این قصه در هرجایی می تواند روایت شود. حتی در موسیقی سعی کردیم باز هم از همان اصل استفاده کنیم که موسیقی متعلق به هیچ شهری نباشد، با اینکه ترکیبی از موسیقی نواحی مختلف را در این کار می شنوید، اما اساسا متعلق به هیچ جا نیست.
پیش از ساخت مجموعه با تمام مختصاتی که درباره آن صحبت کردیم، تصوری از واکنش مخاطب به قصه ای که روایت می کنید داشتید؟
من و همکارانم، در این سال ها خودمان عادت ها را به وجود آوردیم و به نوعی بدعت گذاشتیم و سبک ها را به وجود آوردیم. مدیوم سینما یا تلویزیون خیلی تفاوتی ندارد، در هر دو حوزه قرار نیست درجا بزنیم و خودمان را تکرار کنیم. اساسا ذات هنر این است که رو به جلو حرکت کنیم و به ورطه تکرار نیفتیم. ما می دانستیم که از یک فضای رئال و معمولی و روزمره مثل «پایتخت» قرار است وارد فضای فانتزی و ناکجاآبادی شویم که با ذائقه ای که خود من مخاطب را تربیت کردم و عادت دادم سازگار نیست. زمان می خواهد تا بیننده، شخصیت ها را درک کند، برای اینکه مخاطب را عادت دادم به نقی، ارسطو، باباپنجعلی و…، ولی از طرف دیگر وظیفه ندارم خودم را تکرار و تماشاچی را نسبت به یک نوع کمدی دچار دلزدگی کنم. کمدی تنوع زیادی دارد و در سریال«علی البدل»تلاش کردیم تا شکل دیگری از کمدی را مطرح کنیم، منتها این بار با یک محتوای اجتماعی و سیاسی تر و حرف های اساسی در دل جامعه. این بار به جای اینکه لحظه ای تر و دم دستی تر تماشاچی به موقعیت های ما بخندد و رد شود، کمی تفکر کند و همذات پنداری داشته باشد، که البته همین موضوع برای خود من و گروه ریسک بزرگی بود. این سؤال برای خود ما هم مطرح بود که آیا مخاطب این تغییر را می پذیرد یا پس می زند؟ حدس می زدیم قطعا در ابتدا مخاطب این مجموعه را با «پایتخت» مقایسه خواهد کرد. همین موضوع خطر بزرگی برای ما بود. سعی کردیم نقدی را که دوستان شما در یکی، دو سال اخیر به همه ما وارد می دانند که چرا سریال ها همه شبیه هم است و تنوعی در آنها نمی بینیم، پاسخ دهیم و کار متفاوتی انجام دهیم، سعی کردیم کار جدیدی انجام بدهیم اما استانداردها را رعایت کنیم. یقین دارم تجربه «پایتخت» بار دیگر تکرار خواهد شد و مثل همان زمان که مخاطب از دیدن شخصیت ها جا خورد و شاید کمی دیر آنها را باور کرد، به سبکی که در «علی البدل» با آن روبه رو شد هم عادت می کند و می پذیرد که کمدی انواع مختلفی دارد و روایت های بسیاری از طنز وجود دارد.
امسال علاوه بر سریال «پایتخت»، مجموعه ای دیگر با عنوان «هنگام بیداری» را با مؤسسه اوج کار می کنید. از این همکاری در ابتدای شروع مسیر «پایتخت» صحبت کنید… .
بازیگران سریال پایتخت ۵
درواقع شاید بتوانم ماجرای ساخت سریال «پایتخت» را این طور مختصر تعریف کنم که تلویزیون درخواست ساخت این سریال را داشت و همان طور که می دانید به هرحال سریال کم هزینه ای نیست، به خصوص اینکه بخش عمده ای از «پایتخت ٥» در خارج از کشور روایت می شود. با توجه به شرایط مالی سازمان صداوسیما، ساخت این مجموعه تقریبا امری نشدنی بود. بنابراین یا باید ساخته نمی شد یا راهی برای تأمین هزینه هایش پیدا می کردیم. برهمین اساس با مؤسسه اوج وارد مذاکره شدیم و قرار شد تا این مؤسسه به عنوان حامی مالی در ساخت این مجموعه، مشارکت داشته باشد. خب، طبیعی است هر نهادی به محض مشارکت و حمایت مالی، توقعات خودش را دارد و خوشبختانه در مورد «پایتخت ٥» این اتفاق نیفتاد، چراکه قصه فصل جدید «پایتخت» به گونه ای است که اساسا نمی توان سفارشی درباره روایت قصه داشت. قصه این فصل عمومیت دارد و همه آدم ها می توانند سهمی در قصه داشته باشند. شاید تعریف درست تر قصه این فصل این طور است که «پایتخت» را با همان آدم های سابق می بینیم؛ خانواده ای با مجموعه ای از رفتارها و ارتباط های خاصی که بینشان است، اما این بار اتفاقاتی می افتد که قصه همان آدم ها به وفاق ملی کمک می کند. شاید این وفاق ملی در چارچوب اهداف مؤسسه اوج هم می گنجد که از طرح استقبال کرد و حاضر شد از پروژه حمایت مالی کند و چیزی به عنوان سفارش یا دستور در تغییر فیلم نامه نداد.
چرا بخشی از «پایتخت٥» خارج از ایران روایت می شود؟
قصه از ایران شروع می شود، بعد از چند قسمت کشیده می شود به خارج از کشور و مجددا به تهران برمی گردد.
جایی از شما خواندم اگر قرار باشد سریالی تاریخی کارگردانی کنید، با شیوه کلاسیک پیش خواهید رفت. سریال «هنگام بیداری» با همین ویژگی ساخته خواهد شد؟
مجموعه «هنگام بیداری» نیز با مشارکت مؤسسه اوج ساخته خواهد شد. نویسنده سریال، آقای طالب آبادی است و قصه درواقع درباره اشغال بوشهر در جنگ جهانی اول است و روایتگر دوران چهارساله جنگ جهانی اول و تأثیراتش در منطقه و مقاومت مردم بوشهر، تنگستانی ها و دشتستانی ها در مقابل اشغال و تجاوز انگلیسی هاست. طبعا سریال سروشکلش را مشخص می کند که با شیوه کلاسیک تری کارگردانی کنم. منتها از آنجایی که یک تاریخ را با تفکرات امروز روایت می کنیم، نمی توان نگاه امروز را در شکل روایت کار وارد نکرد، در غیراین صورت به کتاب تاریخ مصور تبدیل می شویم. در صورتی که وقتی اکثر سریال های تاریخی موفق دنیا را نگاه کنید، اگر سراغ تاریخ می روند با دیدگاه های امروز روایت می شود که با حال وهوای مردم و روزگار امروز سازگار باشد، اما درعین حال چارچوب تاریخی اش را حفظ می کند.