با رعایت این اصل در انتخاب همسر خوشبخت میشوید
مهم ترین اصل در انتخاب همسر
ازدواج و انتخاب همسر را می توان یکی از مهمترین تصمیم های زندگی یک فرد دانست ، انتخابی که شاید تا آخر عمر یک زندگی خوب و یا بد برای هر فردی بسازد ، پس بادقت انتخاب کردن و اصولی انتخاب کردن یک نوع لازمه به حساب می آید ، البته این را هم باید در نظر گرفت که هر فرد بنا به سلیقه خود انتخاب همسر می کند .
بیشتر از هشتاد سال است که دانشمندان سراسر دنیا به شیوه های گوناگون تحقیق می کنند که چرا برخی از مردم در ازدواج و روابط زناشویی شان خرسندتر از دیگران هستند. اینکه چرا بعضی از ازدواج ها دوامی ندارند و برخی برای زمان طولانی ثابت و پایدارند. آنچه محققان و کارشناسان به آن دست یافته اند یک اصل ساده است.
اهمیت وجه اشتراک در انتخاب همسر
راز خوشبختی و موفقیت زن و شوهرها در زندگی
زن و شوهرهایی که خوشبخت هستند و روابط نسبتا پایداری دارند به لحاظ پیشینه ی خانوادگی، موقعیت اجتماعی، سطح تحصیلات و نیز وضعیت سلامت، علایق و سرگرمی ها و زمینه های متعدد دیگر به یکدیگر شبیه تر از کسانی هستند که در رابطه ای خالی از احساس خوشبختی به سر می برند. اینکه تضادهای روحی زوجین بتواند اثر مفیدی در یک رابطه داشته باشند به اثبات نرسیده. آنچه به طور واضح دارای اهمیت است میزان شباهت هاست. البته یک اصل مهم و اصولی در این میان وجود دارد و این است :” همزیستی به هر نوع که باشد به گذشت و سازگاری نیازمند است.” این یک اصل اصولی است که بدون آن نمی توان در انتظار آرامش و خوشبختی در ازدواج و زندگی مشترک بود.
مسلما میزان اشتراکات دو طرف موجب کاهش زیان های ناشی از اصطکاک افکار می شود. وقتی زن و مرد با هدفی مشترک یکدیگر را انتخاب کنند دیگر مجبور نیستند برای هر موضوعی به بحث و مجادله بپردازند.
وجود شباهت و وجه اشتراک
وجود شباهت یک نوع احساس خوشایند و مطبوع را برای افراد ایجاد می کند.. وقتی علایق مشترک بین شما و شریک زندگی تان برقرار باشد نوعی موازنه ی درونی ایجاد می شود که در اصطلاح علم پژوهش به آن “تعادل شناختی” می گویند. ولی مثلا اگر همسرتان نتواند همنشینی و صحبت با بهترین دوستتان را تحمل کند، ترکیب و آرایش این پیوند ازدواج، به طور تدریجی شکلی ناموزون پیدا می کند و شما را مجبور می کند تا برای جبران این عدم تعادل، به تغییر نظر همسرتان فکر کنید و یا به دوستتان کمتر اهمیت دهید که این دو راه هر دو دشوار است. در نهایت این نوعی احساس عدم تعادل ایجاد میکند که آزار دهنده است در حالیکه شباهت نگرش و دیدگاه و احساس زوجین، نوعی حس امنیت خاطر را به ارمغان می آورد که می تواند از معیارهای مهم برای ازدواج موفق و ماندگار باشد.
بنابراین چنانچه به این درک برسیم که وجود شباهت برای داشتن ازدواجی موفق دارای اهمیت بسیار است شاید در ابتدا اینطور تصور شود که یافتن شریک زندگی مناسب کار سختی نیست. اما باید اینطور گفت که این یک اصل ساده است که به اجرا درآوردن آن اصلا ساده و راحت نیست. چون موضوع این است که باید به ارزیابی این موضوع پرداخت که کدام ویژگیها برای جور بودن و مناسب بودن دو طرف تعیین کننده است.اینکه کسی پیتزا را بیشتر دوست دارد یا قرمه سبزی یا اینکه ورزش می کند یا نه، خیلی زود روشن می شود و برای فهم این موارد نیازی به مشاور و کارشناس نیست. ولی ممکن است اینکه عقاید در مورد چگونگی یک رابطه خوب، دارای تفاوت هایی باشد که شاید آنرا زمانی بفهمیم که تلاش مستمری در این زمینه داشته باشیم.
انتخاب همسری مناسب
همزیستی به هر نوع که باشد به گذشت و سازگاری نیازمند است.
در گزینش همسر، چه چیز از نظر مردان و زنان اهمیت ویژه دارد؟
آنچه به طور واضح دارای اهمیت است میزان شباهت هاست. البته یک اصل مهم و اصولی در این میان وجود دارد و این است :” همزیستی به هر نوع که باشد به گذشت و سازگاری نیازمند است.” این یک اصل اصولی است که بدون آن نمی توان در انتظار آرامش و خوشبختی در ازدواج و زندگی مشترک بود.
وقتی از مردان و زنان سوال می کنیم که وجود چه چیز در یک شریک زندگی به طور بالقوه اهمیت دارد، در می یابیم که پیش از هر چیز، گسترده ترین پژوهش انجام شده مربوط به گزینش همسر را، با همکاری یک برنامه همسریابی اینترنتی در اکتبر ۲۰۰۸ انجام دادند که در آن ۲۲ هزار نفر از زنان و مردان در مقاطع سنی مختلف در رابطه با تصورشان از یک شریک زندگی ایده ال سخن گفتند. نتیجه به دست آمده به این صورت بود که مردان و زنان از این ویژگیها به عنوان مهمترین ها یاد کردند…دلسوزی، مهربانی، احساس مسئولیت، نظافت و آراستگی، مهرورزی، قابلیت اعتماد، وفاداری و صداقت…
به نظر میرسد در چنین فضایی افراد در شرایطی هستند که خواسته های شخصی خود را بیان می کنند اما ممکن است همین افراد وقتی در برابر یک پیشنهاد ازدواج قرار گیرند به مواردی همچون مشخصات ظاهری و سطح مالی و سطح تحصیلات طرف مقابل، اهمیت بیشتری بدهند. همین امر سبب می شود تا از معیارهای واقعی خود کمی فاصله بگیرند و نتوانند موازنه ای احساسی میان خواسته های درونی خویش با شخصیت طرف مقابل خود برقرار کنند و به این ترتیب وارد رابطه ای می شوند که بعد از مدتی منجر به بروز احساسات ناموزون میان طرفین در ازدواج می شود. چه بسا ازدواج های بسیاری هستند که به خاطر همین موارد به طلاق منجر می شوند اما بازهم افراد سعی نمی کنند تا معیارهای خود را در انتخاب همسر دقیق تر کنند تا در ازدواج شان کمتر دچار خطا شوند. لازم است تا افراد باور کنند که ارزش های معنوی اهمیت ویژه ای در ازدواج دارند و باید به صورت موشکافانه به آنها توجه شود که اگر این امر مهم اتفاق افتاد می توان به طور قطع این معیار را عاملی محکم در حفظ پیوند ازدواج و زندگی مشترک نامید.