نکاتی که در زندگی با خانواده همسر باید رعایت کنید!
راه حل مشکلات ناشی از زندگی در کنار خانواده همسر
تا همین چند دهه پیش، زندگی کردن با مادر شوهر و پدر شوهر خیلی رایج بود و اکثر دخترها وقتی به خانه بخت می رفتند، در یکی از اتاق ها یا طبقات خانه خانواده شوهر ساکن می شدند.
اما به تدریج شکل زندگی ها عوض شد تا جایی که در زمانه فعلی نه عروس ها چندان تمایلی به زندگی با خانواده شوهر در یک خانه دارند و نه خانواده شوهر خیلی رغبتی به این قضیه نشان می دهند. اما گاهی اوقات پیش می آید که عروس خانم ها به علت مشکلاتی مجبور می شوند در ساختمان همسر شان زندگی کنند .ما در این مقاله در مورد مشکلات و راه حل مشکلاتی که در کنار زندگی همراه خانواده همسر با آن مواجه می شوید آورده ایم.
زندگی با خانواده همسر آداب مخصوص به خود را دارد
استرس اینجا و آنجا ندارد. همه جای دنیا استرس هست. ولی بعضی استرس ها مختص بعضی جوامع اند. ما هم در جامعه خودمان، استرس هایی کاملا خودمانی و ایرانی داریم که در خیلی از جاهای دنیا چندان استرس زا نیستند؛ مثلا زندگی با خانواده همسر و مشکلات ساخت وساز و اجاره کردن یک خانه را شاید بتوان از استرس های ایرانی به حساب آورد…
زندگی کردن با خانواده همسر را باید جزو استرس های وطنی به حساب آورد. برای مقابله با این استرس، در وهله اول باید متوجه باشید که چه اتفاق هایی ممکن است بیفتد و سپس باید بدانید که در مقابل این اتفاق ها چه حرکتی باید انجام داد تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آنها داشته باشید.
احترام گذاشتن به خانواده همسر از بروز مشکلات در زندگی خانوادگی جلوگیری می کند.
در اکثر موارد، این عروس است که باید با مادرشوهر زندگی کند اما چون در مواردی هم داماد مجبور به زندگی با خانواده عروس است، راه حل هایی کلی در این زمینه به جوان تر ها ارائه می شود تا با حداقل اصطکاک بتوانند با خانواده همسر خود زندگی کنند.
برخورد با اولین مشکل
شما و خانواده همسرتان در یک خانه زندگی می کنید و مدام به هم سر می زنید. همیشه این طور نیست که خانواده همسر شما آداب برخورد با یک زوج جوان و حفظ حریم خانه آنها را بدانند؛ گاهی آنها به شما می گویند:«قرار نیست با ازدواج شما برنامه های قبلی زندگی مان عوض شود و تنها تفاوت در اینجا است که تو هم به جمع ما اضافه شده ای!» و شاید این آرزویی باشد که یک روز در کنار همسرتان سفره ای دونفره برای غذا بیندازید. این با هم بودن های بیش از حد باعث دخالت های بی حدومرز می شود:دیشب تا کی بیدار بودین؟ چراغ اتاقتون روشن بود!»…«تو که دیروز خونه مادرت بودی، پس چرا باز هم امروز داری می ری؟»
در این حالت، حریم خصوصی شما تهدید و یا شکسته می شود و ممکن است نتوانید مرز زندگی دو نفره تان را با آنها نگه دارید. شما می توانید در ازای این کنجکاوی های بیش از حد و شکسته شدن خط قرمز زندگی تان وارد مشاجره با مادرشوهر شده و با حرمت شکنی، زندگی خود را سخت و رابطه تان را بد و بدتر و در نهایت به بحران تبدیل کنید اما قطعا به دنبال این کار، از حس ارزشمندی شما کاسته شده و احتمالا کلامی اهانت آمیز نیز خواهید شنید.
راه حل بعدی که برخی از شما از آن استفاده می کنید، این است که به همسر خود گله کرده و از او می خواهید که با آنها درگیر شود. ولی توصیه ما به شما این است که این راه حل های اشتباه را فراموش کنید؛ چون نه تنها سودمند نیستند، بلکه روابط شما را با خانواده همسر و به تبع آن با همسرتان تیره و تار می کند.
چه باید کرد؟
در درجه اول شما باید به شیوه ای مسالمت آمیز مرز زندگی خودتان با آنها را مشخص کنید و به شیوه ای صحیح به آنها بفهمانید که خط قرمز های روابط شان با شما کجاست.خیلی مودب و مهربان باید جلوی کنجکاوی های مادرشوهر را بگیرید. می دانم که حقیقتا پا گذاشتن روی خط قرمز هایی مثل زمان بیداری و خواب یا موعد استحمام و غیره رنج آور است ولی باید بدون اینکه از کوره دربروید، با کلام مناسب و واژه گزینی صحیح این مساله را حل کنید.
به خاطر داشته باشید که اختلاف داشتن در زندگی امری کاملا طبیعی است و یک مشکل محسوب نمی شود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره می تواند مشکل ساز باشد.پس در جواب کنجکاوی های بی مورد می توانید این طوربگویید:«مادر جان! این مساله خیلی مهم نیست که بخواهد ذهن شما را مشغول کند. می دونم که نگران هستید مبادا خوابیدن
من تا نزدیک ظهر در این نخستین روزهای زندگی مشکل زا شود اما نگران نباشید؛ من چارچوب زندگی را طوری ترسیم می کنم که به وظایف زناشویی ام خدشه ای وارد نشود. مهم نیست ۸ صبح بیدار شوم یا ۱۱، مهم آن است که تهیه ناهار و مرتب کردن خانه را مدیریت کنم و همه چیز مهیا باشد تا همسرم به خانه بیاید.»
در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات تان را حفظ کنید و تا آنجا که امکان دارد اجازه سرک کشیدن دیگران در مسایلی که فقط مختص شما و همسرتان است را ندهید و این نکته را باید حتی در مورد خانواده خودتان در نظر بگیرید. وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل بی ربط مثل گذشته تان، دوستان تان و… بدهید، در واقع در این بین نقاط ضعف خود را به طرف مقابل می شناسانید و با زبان بی زبانی به او اجازه می دهید از آنها استفاده کند.
احتمالا با انجام دادن این کارها مشکلتان قابل کنترل می شود:
*شناخت خانواده همسر
فقط دانستن نامو نام خانوادگی و تعداد اعضای خانواده و میازن درآمد و تحصیلاتشان نیست.شما باید بدانید که نوع رابطه ای که برخانواده همسرتان حاکم است کدام است.این شناخت ها می تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها ارتباط داشته باشید تا باحداقل اختلاف رو به رو شوید.
* احترام بگذارید
بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند، احترام است.
* جنبه های مثبتشان را هم ببینید
همه آدم ها هم جنبه ای مثبت دارند و هم جنبه های منفی.این ما هستیم که انتخاب می کنیم به جنبه ها و ویژگی های منفی آن ها فکر کنیم یا مثبت.در مورد جنبه های مثبت والدین همسرتان فکر کنید و گاهی آن ها را به همسرتان بگویید.
* استقلال تان را حفظ کنید
تا وقتی که از لحاظ مالی به والدین خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید.پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل خواسته های نامعقول آن ها قاطعانه برخوردکنید.
* اطلاعات خصوصی تان را حفظ کنید
در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات زندگی خصوصی تان را حفظ کنید .وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل زندگی تان بدهید، درواقع در این بین نقاط ضعف خودرا به آنها می شناسید.