شعرهای زیبا و رومانتیک برای روز پدر
جدیدترین اشعار زیبا به مناسبت روز پدر
روز پدر یکی از مهمترین مناسبت هایی است که مثل روز مادر از اهمیت بالایی برخوردار است. همه فرزندان مصادف با روز تولد حضرت علی علیه السلام که روز پدر نیز نامگذاری شده است همه ساله به پاس جبران زحمات بی دریغ پدران خود این روز را جشن می گیرند و با تقدیم هدایایی از روی قدردانی و مهربانی به دستبوسی آنها می روند. ضمن تبریک این روز عزیز و با ارزش این بخش از نمناک با گرداوری اشعاری مختص تبریک روز پدر بهانه ای برای ایجاد لحظه های خوب شما و عزیزانتان شده است.
با ما همراه باشید تا با خواندن اشعار زیبای تبریک روز پدر لذت برده و برای قدردانی از زحمات پدر و همسر خود به آنها ارسال کنید.
*****______&&&_____*****
خیال پدر (سهراب سپهری)
شب بود و ماه واختر و شمع ومن وخیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
*****______&&&_____*****
تو ای مولای خانه
یک عشق جاودانه
ازآن نام تو پیداست
پدر نام تو زیباست
تو ای سرور و عشقم
تو ای نور بهشتم
برای روز نامت
تو را از دل نوشتم
تو ای تمام هستی
در هشیاری و مستی
تو را می خوانم از دل
به آن که می پرستی
پدرم نمیشه که
تو را تو شعرا نوشت
شعر من تقدیم تو
ای تو پرچمدار عشق
شاعر – سیاوش صانعی پور
*****______&&&_____*****
میان شب مهِ تابان پدر بود
برای غصه ها درمان پدر بود
ترک بر روی انگشتش فراوان
برای لقمه های نان پدر بود
پدر کوه غم و سنگ صبورم
به شب ها گریه ی پنهان پدر بود
به قلبم حک شده نامش همیشه
نشانِ رحمت یزدان پدر بود
پدر زجر و پدر اشک و پدر آه
عزیز و مونس شایان پدر بود
برای شادی کودک همیشه
گذشت از شادیش آسان ، پدر بود
علی الگوی او در زندگانی
همیشه مظهر ایمان پدر بود
به من آموخت او در اولین بار
کلام و آیه ی قرآن پدر بود
*****______&&&_____*****
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم
گل بهارم
ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
*****______&&&_____*****
میان شب مهِ تابان پدر بود
برای غصه ها درمان پدر بود
ترک بر روی انگشتش فراوان
برای لقمه های نان پدر بود
پدر کوه غم و سنگ صبورم
به شب ها گریه ی پنهان پدر بود
به قلبم حک شده نامش همیشه
نشانِ رحمت یزدان پدر بود
پدر زجر و پدر اشک و پدر آه
عزیز و مونس شایان پدر بود
برای شادی کودک همیشه
گذشت از شادیش آسان ، پدر بود
علی الگوی او در زندگانی
همیشه مظهر ایمان پدر بود
به من آموخت او در اولین بار
کلام و آیه ی قرآن پدر بود
*****______&&&_____*****
پدر قنوت گرفته تو را برای خدا
بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت
و ایستاده ای امروز روی پای خودت
نشان بده به همه چه قیامتی هستی
و باز در پی اثبات ادعای خودت
از آسمانیِ گهواره روی خاک بیفت
بیفت مثل همه مردها به پای خودت
پدر قنوت گرفته تو را برای خدا
ولی هنوز تو مشغول ربّنای خودت
که شاید آخر سیر تکامل حَلق ات
سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت
یکی به جای عمویت که از تو تشنه تر است
یکی به جای رباب و یکی به جای خودت
بده تمام خودت را به نیزه ها و بگیر
برای عمه کمی سایه در ازای خودت
و بعد، همسفر کاروان برو بالا
برو به قصد رسیدن، به انتهای خودت
و در نهایت معراج خویش می بینی
که تازه آخر عرش است، ابتدای خودت
سه روزِ بعد، در افلاک دفن خواهی شد
کنار قلب پدر، خاک کربلای خودت
*****______&&&_____*****
پدر
شور عشقت هست در قلبم ای پدر
گرمی لبخندهایت هست در ذهنم ای پدر
مهربانی هایت همواره در من جاری است
ساز آوای صدایت هم همیشه با من است
از تو از عشق تو لبریز هستم ای پدر
من برای دیدنت با سر دوانم ای پدر
زندگی یعنی پرواز در آغوش تو
مرگ یعنی من بدون عطر تو
حرف آخر را برایت مینویسم ای پدر
با تو بودن را دوست دارم ای پدر
*****______&&&_____*****
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان, بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت, ای غوغاترین*
حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته, تا بیایی, ای معمایی ترین*
بال های خویش را دست توسل کرده بود
*****______&&&_____*****
در میـــان کعـبه جـان, پـرتـو حق جلــوه گر شـد
فاطمه بنت اسـد هم, صـاحب زیبـا پسر شد
کعبه آن شب, غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی, مظـهر صـدها گهــر شــد
عطـر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید
تا کـه میــلاد ســعید مـرتضی فخـر بشـر شـد
مـژده میــلاد مـولا, می کنـد از غم رهــایم
زین بشارت کام امت, مملو از شهد و شکر شـد
*****______&&&_____*****
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
ای طنین نام تو بر گوش من
ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار
ای که هستی مثل ابر نو بهار
در صداقت برتر از آیینه ای
در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند و بی قرار
می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار
مهربانی از تو مانده یادگار
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
*****______&&&_____*****
دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من
بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من
تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد
محروم ز دیدار گل روی پدر کرد
سخت است که دیدار رود تا به قیامت
رویاست پدر، آید از این در به سلامت
شب را به خیالش به سحرگاه رسانم
از حکمت الله دگر هیچ ندانم