تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
9

سبک شعر مولانا و محبوب ترین اشعار وی

سبک شعر مولانا و محبوب ترین اشعار وی

مولانا یا همان جلال الدین محمد بلخی یکی از مشهورترین شاعران ایرانی است که اشعار زیبایی درباره عشق، زندگی و خداوند سروده است.

سبک شعر مولانا و محبوب ترین اشعار وی

آشنایی با سبک شعری مولانا و اشعار برتر وی 

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا و مولوی از مشهورترین شاعران ایرانی پارسی گوی و  از بزرگترین چهره های ادب و عرفان است. مولوی تنها در ایران شناخته شده نیست و در همه جهان، طرفداران و پیروان زیادی دارد. در ادبیات سرزمین ما، شاعران و نویسندگان مشهوری وجود داشته که آثار مهمی به جا گذاشته اند اما بدون شک کمتر نمونه ای مانند آثار مولوی به چشم می خورد. با خواندن اشعار زیبای مولانا که در این بخش از فرهنگ و هنر نمناک آورده ایم، به زیبایی سخن و شیوایی بیان استاد بی قیدوشرط عرفان و ادب فارسی پی خواهید برد و با آثار این شاعر بزرگ آشنا خواهید شد. 

شعر مولانا

ویژگی شعر مولوی ؛ جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا 

تعداد اندکی از غزلیات مولانا قبل از ملاقاتش با شمس به سبک خاقانی، انوری و شاعران رسمی سروده و آن حالات مستی که در بیشتر شعر هایش دارد، در آن ها کمتر می بینیم. غزلیات مولانا تابع سنت های رایج و رسمی شاعرانه نیست و غزل مولانا وحدت موضوع و مضمون دارد، یعنی یک موضوع را از ابتدای بیت مطرح کرده و هر بیتی که افزوده می شود گویی موضوع گشوده تر و منکشف تر می شود. در غزلیات مولانا ما به کلمه می، شراب، سکر و تمام متعلقات شراب برخورد می کنیم اما می و شراب در اشعار مولانا ایهام ایجاد نکرده و مولانا خمر را با قرینه های واضح ذکر می کند که به هیچ وجه ذهن ما دچار ایهام نمی شود. 

مولانا به علم موسیقی مسلط بوده و سازی به نام رباب می نواخته و در ساختمان ساز تغییراتی ایجاد کرده و خودش هم آهنگساز بود بنابراین اشعار مولانا یک پارچه رقص و موسیقی است. 

آثار مشهور مولانا یا همان مولوی معروف

در بخش های قبلی فرهنگ و هنر نمناک به بررسی آثار این شاعر مشهور پرداختیم و در این قسمت هم مختصر اشاره ای به آنها خواهیم داشت.

دیوان شمس تبریزی: 

دیوان شمس تبریزی مجموعه غزلی است که به افتخار درویش شمس تبریزی نامگذاری شده و یکی از شاهکارهای مولانا و از بزرگ ترین آثار ادبیات ایران است.

مثنوی معنوی: 

مثنوی مجموعه ای از شش جلد شعر است که مولانا به سبک تعلیمی سروده است و اشعار سعی دارد جنبه های مختلف زندگی معنوی را توضیح دهد. مثنوی از همان ابتدا در مجالس رقص و سماع خوانده می شد و ۱۸ بیت نخست مثنوی را نی نامه می گفتند.

رباعیات:

رباعیات مولانا متضمّن ۱۶۵۹ رباعی است و به پایۀ غزلیات و مثنوی نمی رسد. با معانی و مضامین عرفانی و معنوی و روش فکر و عبارت بندی مولانا می توان در رباعیات آشنا گشت.

فیه ما فیه:

فیه ما فیه مجموعۀ تقریرات مولانا است که با مثنوی مشابهت فراوان دارد اما نسبت به مثنوی مفهوم تر و روشن تر است و کنایات شعری ندارد و به نثر است. مولانا آنها را در مجالس خود بیان کرده و پسر او بهاءالدین یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده است. 

مکاتیب:

شامل نامه ها و نوشته های مولانا برای معاصرین خود و به نثر است.

مجالس سبعه:

مواعظ و مجالس مولانا که او بر سر منبر برای پند دادن دیگران بیان نموده را شامل می شود.

 سبک شعر مولانا

اشعار عاشقانه مولانا 

گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم

بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم 

در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانی

زان شد که تو می دانی، آهسته که سرمستم

پیش آی دمی جانم، زین بیش مرنجانم

ای دلبر خندانم، آهسته که سرمستم

ساقی می جانان بگذر ز گران جانان

دزدیده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم 

رندی و چو من فاشی، بر ملت قلاشی

در پرده چرا باشی؟ آهسته که سرمستم 

ای می بترم از تو من باده ترم از تو

پرجوش ترم از تو، آهسته که سرمستم 

از باده جوشانم وز خرقه فروشانم

از یار چه پوشانم؟ آهسته که سرمستم

تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم

خود را چو فنا دیدم، آهسته که سرمستم 

هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم

نور دل ادریسم، آهسته که سرمستم 

در مذهب بی کیشان بیگانگی خویشان

با دست بر ایشان آهسته که سرمستم

ای صاحب صد دستان بی گاه شد از مستان

احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

گر شاخه ها دارد تری

ور سرو دارد سروری

ور گل کند صد دلبری

ای جان، تو چیزی دیگری…

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر 

آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم کرده ام

درکنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم کرده ام

هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاکیان

هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم کرده ام 

آهـــــم چو برافلاک شد اشکــــم روان بر خاک شد

آخـــــر از اینجا نیستم ، کاشـــــانه را گم کرده ام

درقالب این خاکیان عمری است سرگردان شدم

چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم کرده ام 

از حبس دنیا خسته ام چون مرغکی پر بسته ام

جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم کرده ام

در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان

می خواند با خود این غزل ، دیوانه را گم کرده ام

گـــر طالب راهی بیــــا ، ور در پـی آهی برو

این گفت و با خودمی سرود، پروانه راگم کرده ام 

اشعار عاشقانه مولانا

اشعار مولانا در مورد خداوند 

ای در دل من، میل و تمنا، همه ی تو!

وندر سر من، مایه سودا، همه ی تو!

هر چند به روزگار در می نگرم

امروز همه ی تویی و فردا همه ی تو

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مبـاد و بر هیچ تنی

آنچ از غم هجران تو بر جان من است

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

معشوقه چو آفتاب تابان گردد

عاشق به مثال ذره گردان گردد 

چون باد بهار عشق جنبان گردد

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد 

شعرهای زیبای و پرطرفدار مولانا 

گفتی که مستت میکنم 

پر زانچه هــستت میکنم

گـــفتم چـــگونه از کجا؟ 

گفتی که تا گـفتی خودآ

گفتی که درمــانت دهم 

بر هـــــجر پـایـانت دهم

گفتم کجا،کی خواهد این؟ 

گفتی صـــبوری باید این

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

ای در دل من میل و تمنا همه تو 

وندر سـر من مایه سودا همه تو

هرچنـــــد به روزگار در می نگرم

امروز هـمه تویی و فردا همه تو

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

بیچاره تر از عاشق بیصبر کجاست

کاین عشق گرفتاری بی هیچ دواست

درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست

در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان ها 

تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان ها 

بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها 

تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان ها 

ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن 

مگذار کان مزور پیدا کند نشان ها

ور جادویی نماید بندد زبان مردم 

تو چون عصای موسی بگشا برو زبان ها 

عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر

چون آینه ست خوشتر در خامشی بیان ها 

مولانا

اشعار کوتاه مولانا 

من پیر فنا بدم جوانم کردی

من مرده بدم ز زندگانم کردی

می ترسیدم که گم شوم در ره تو

اکنون نشوم گم که نشانم کردی

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود

جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند

عقل خروش میکند بی تو به سر نمیشود

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

نیست از عاشق کسی دیوانه تر 

عقل از سودای او کورست و کر 

اشعار مولانا در مورد عشق و زندگی 

ماییم که از باده ی بی جام خوشیم

هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

گویند سرانجام ندارید شما

ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

گر شاخه ها دارد تری

ور سرو دارد سروری

ور گل کند صد دلبری

ای جان، تو چیزی دیگری…

اشعار مولانا

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_ 

بیچاره تر از عاشق بیصبر کجاست

کاین عشق گرفتاری بی هیچ دواست

درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست

در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست 

ناب ترین اشعار مولانا

اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غـم که هزار آفرین بر غم باد

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

بشنو این نی چون شکایت می کند

از جداییها حکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

_-_-_—♥️ ♥️ ♥️—_-_-_

ای یوسف خوش نام مـا خوش می روی بر بام مــــا 

ای درشکـــسته جــام مـا ای بــردریـــــده دام ما 

ای نــور مـا ای سور مـا ای دولت منصــور مـا 

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما 

ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما 

آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما 

ای یــار مـــا عیــار مـــا دام دل خمـــار مـــا 

پا وامکــش از کار ما بستان گــــرو دستار مــا 

در گل بمانده پای دل جان می دهم چه جای دل 

وز آتـــــش ســودای دل ای وای دل ای وای مـــــا 

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=85564

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0