سالار عقیلی یکی از خوانندگان جوان موسیقی سنتی است که در بین توده مردم جا افتاده است و طرفدارانی از طیف های گوناگون اجتماع دارد. در ادامه گفتگویی با سالار عقیلی و همسرش را میخوانید.
این روزها متاسفانه هرکسی هر چیزی که می خواهد و هر چیزی که بر زبانش جاری می شود، در فضای مجازی علیه هنرمندی منتشر می کند. بالاخره کسی هم باید جلوی این گونه رفتارها را بگیرد. در مواجه با این گونه برخوردها، این سوال مطرح می شود که احترام و ادب چه جایی در میان این رفتارها دارد؟ وقتی هنرمندی زحمتی کشیده و اثری را خلق کرده، نباید در فضای مجازی به هنرمند توهین شود.
سالار عقیلی گفت:من همین جا اعلام می کنم که چند سال دیگر خوانندگی را به کل کنار خواهم گذاشت و خودم را بازنشسته خواهم کرد و می روم دنبال حرفه دیگری. دیگر از حرف و حدیث ها خسته شده ام.
سالار عقیلی یک از خوانندگان جوان موسیقی سنتی است که برخلاف بسیاری از همکارانش که در زمینه موسیقی سنتی ایرانی فعالیت می کنند، در بین توده مردم جا افتاده است و طرفدارانی از طیف های گوناگون اجتماع دارد. آنچه در ادامه از نظرتان می گذرد گفتگوی تفصیلی ماست با این خواننده جوان موسیقی سنتی و همسرش.
آقای عقیلی در ابتدای گفتگو اگر مایلید کمی راجع به آلبوم آخرتان یعنی «فصل عاشقی» و همکاری با آقای دربندی بگویید.
این آلبوم خوشبختانه اقبال عمومی خیلی خوبی داشت. در طول ۲ هفته «فصل عاشقی» فروش بالایی داشت و شرکت آوای هنر و آقای جلیل پور هم خیلی خوب کار کردند و پخش شان بسیار خوب بود. این اولین کار من بود که بصورت پخش وَلِتی بود و خودم به رغم اینکه فکر می کردم پخش وَلِتی خوب نیست اما خیلی راضی بودم و بعد فهمیدم که شاید مردم وقت نداشته باشند که شهرکتاب یا نوارفروشی مراجعه کنند. بارها شده که عجله داشتم و نیاز به سی دی خودم داشتم و مجبور بودم که به دنبال یک سی دی فروشی معتبر بگردم و درنهایت هم نتوانستم پیدا کنم و دست خالی رفته ام. اما دسترسی آسانی به cd خودم دارم. البته هم به صورت وَلِتی و هم به صورت شیشه ای کار کردیم. از آنجا که ممکن است ماندگاری وَلِتی کم باشد و ۶ ماه دیگر آن اثر را در بازار پیدا نکنید و تنها در یکی، دو ماه اول در بازار موجود باشد ولی با صحبتی که آقای جلیل پور، رئیس شرکت آوای هنر داشتیم، عنوان کردم که در صورت امکان به دلیل ماندگاری اثر، شیشه ای را بیشتر تولید کنید و ایشان هم قبول کردند.
بیشتر به خاطر مخاطب تخصصی و جدی موسیقی ایرانی این اقدام را انجام دادید؟
البته همین صحبت شما شبهه ایجاد می کند. چرا نباید مخاطب عام آن را بخرد؟ چرا باید مخاطب تخصصی، قاب شیشه ای بخرد؟ این حرف هایی است که همیشه مرا در این مملکت عذاب داده است. مگر برای مخاطب تخصصی مشکلی ایجاد می شود اگر وَلِتی گوش دهد؟ چه اشکالی دارد؟ بنده وقت ندارم به سی دی فروشی مراجعه کنم و از طرفداران سالار عقیلی هستم یا اینکه استاد موسیقی هستم به دلیل دسترسی سریع و آسان چه اشکالی دارد که تهیه کنم؟ مگر این همه کارهای موسیقی پاپ به صورت وَلِتی بیرون نمی آید؟ چه اشکالی دارد؟! مگر آقای شهرام ناظری کم است؟ اینجاست که یکسری حساسیت ها بی خود در جامعه ما ایجاد شده است.
اینکه تلویزیون بد است و خواننده نباید در صداوسیما بخواند چراکه خراب می شود! کسی که تمکن مالی ندارد که به کنسرت سالار عقیلی بیاید چه اشکالی دارد که از جعبه جادویی مرا ببیند؟ چه ایرادی دارد؟ همه نمی توانند ۱۲۰هزار تومان پول بلیت برج میلاد را بپردازند. مثلا کارمندی که ماهانه ۸۰۰ تا ۹۰۰هزار تومان حقوق می گیرد و به سالار عقیلی هم علاقه مند است با خانواده ۴، ۵ نفری خود و بلیت ۱۲۰هزار تومانی چطور می تواند ۶۰۰هزار تومان هزینه بلیت را تامین کند؟ این دوسوم حقوق ماهانه این کارمند است. چه اشکالی دارد که وقتی به من علاقه مند است مرا از تلویزیون مرا ببیند؟ من دوست دارم که خواننده مردمی باشم و همیشه بتوانم به مردمم و وطنم خدمت کنم و از صمیم قلب می خوانم که همه جان و تنم، وطنم وطنم…
آقای عقیلی شما گلایه هایی از بحث هایی که هر از چند گاهی در خصوص شما در فضای مجازی و برخی از رسانه ها مطرح می شود، داشتید.
عقیلی:این روزها متاسفانه هرکسی هر چیزی که می خواهد و هر چیزی که بر زبانش جاری می شود، در فضای مجازی علیه هنرمندی منتشر می کند. بالاخره کسی هم باید جلوی این گونه رفتارها را بگیرد. در مواجه با این گونه برخوردها، این سوال مطرح می شود که احترام و ادب چه جایی در میان این رفتارها دارد؟ وقتی هنرمندی زحمتی کشیده و اثری را خلق کرده، نباید در فضای مجازی به هنرمند توهین شود.
البته باید در این جا به نقد منصفانه هم اشاره کرد که در این فضاها منتشر می شود و همه را نباید به یک چشم دید.
نقد نباید به هیچ عنوان شخصی شود؛ اگر کسی نقدی هم می کند، باید شایستگی نقد کردن را داشته باشد. استادانی در حال حاضر هستند که به همه زوایا و بحث های تخصصی موسیقی واقفند. آن ها باید یک اثر موسیقایی را نقد کنند. اگر اثری هم در سلیقه شخصی فردی نیست نباید به آن توهین شود. بر فرض این که شخصی از اثری هم خوشش نیامد، می تواند آن اثر را گوش نکند و حق توهین ندارد. سالار عقیلی طرفدارهای خودش را دارد و هنرمند دیگری هم طرفداران خودش را. اگر شما طرفدار آن هنرمند هستید نباید به سالار عقیلی توهین بکنید.
البته این بی احترامی ها و بعضا توهین هایی که می فرمایید نسبت به شما ابراز می شود، بر روی طرفداران شما تاثیری نمی گذارد.
عقیلی:بله درست است اما وقتی مدام و به طور مکرر این موضوع عنوان شود که اثری بد است و بد است و بد…، شاید بعد از چند سال مخاطب از خودش این سوال را بپرسد که آیا واقعا این اثر مناسب نیست؟ و بالاخره ضربه ای به هنرمند وارد می شود.
شریعت زاده:خیلی از مواقع اشتباه صورت می گیرد. به عنوان نمونه مثلا یک آهنگساز از سالار عقیلی دعوت می کند که در کنسرتی شرکت کند و یا در آلبومی حضور داشته باشد. این پروژه در واقع به سالار عقیلی دیکته می شود. یعنی این آهنگساز است که تصمیم می گیرد یک تصنیف و یا یک آواز خوانده شود و خواننده در واقع اجرا کننده است. وقتی کنسرتی برگزار می شود از عقیلی خواسته می شود که طی یک مدت مشخص و در یک قالب مشخص به اجرای برنامه بپردازد و سالار عقیلی نمی تواند دخل و تصرف آن چنانی در اثر یا کنسرت داشته باشد. کسانی هم که کار را نقد می کنند متاسفانه همه را از چشم سالار عقیلی می بینند. یا مثلا مردم می گوید چرا در کنسرت وقت کم یا زیاد بود. در صورتی که این موضوع به آهنگساز مربوط است و به خواننده مربوط نیست. اگر موردی متوجه صدای سالار عقیلی و خوانندگی است می توانند محترمانه آن را نقد کنند. اما متاسفانه در بیشتر موارد مطالب توهین آمیزی در خصوص ایشان مطرح می شود که اصلا ربطی هم به سالار عقیلی ندارد.
در تمام دنیا به این صورت است که برای هنرمندان برنامه شش ماهه یا یکساله تعیین می کنند.
خواننده های بزرگ دنیا مانند پاواروتی که فوت شد، از یکسال قبل برنامه هایشان و شهرهای محل برگزاری کنسرت هایش مشخص بود. هرچند به علت شرایط موجود جامعه و مشکلاتی که وجود دارد به هر حال شاید امکان این که تا یکسال برنامه ریزی شود وجود نداشته باشد اما اگر بتوانیم حتی تا یک فصل را برنامه ریزی کنیم چه ایرادی دارد؟ فرضا اگر زمانی فردی کار بدی انجام می دهد محل ایراد است اما ما که کار خلاف شرع انجام نمی دهیم که مثلا در تلویزیون بخوانیم. اینکه من سالانه چند سی دی روانه بازار کنم، کیفیت کارم پایین نمی آید. می توانید کارنامه کاری مرا ببینید که با چه کسانی کار کرده ام. همه بزرگان موسیقی بوده اند؛ استاد فخرالدینی، استاد مجید انتظامی، گروه دستان، استاد سعید فرج پوری، آقای حمید متبسم، استاد محمد موسوی و تمام بزرگان موسیقی. اگر زیاد کنسرت برگزار کرده ام یا سی دی زیادی ارائه کرده ام، کیفیت کارم را پایین نیاورده است. ما مخاطبانی داریم که منتظر کارهای ما هستند و دوست دارند از سالار آلبوم بشنوند. ما برای آنها کار می کنیم درحالی که نمی دانم ایراد این کار کجاست؟
خود هنرمندان هم در این ماجرا کم مقصر نیستند به عنوان نمونه وقتی انتقادهای این چنین مطرح می شود از هم صنف شان دفاع نمی کنند و خاموش و خنثی می مانند.
متاسفانه هنرمندان ما فقط در مجالس ترحیم همدیگر را می بینند. هیچ وقت از خوانندگان خواسته نشد که بیایند و در کنار هم صنف رسمی خوانندگان را راه اندازی کنند. متاسفانه همه در برابر هم موضع گیری می کنند.
بله. متاسفانه در هنرهای دیگر از جمله سینما بر خلاف موسیقی شاهد این موضوع هستیم که همه هنرمندان در کوچکترین رسته های این هنر دارای یک تشکل و صنف رسمی هستند. اما در موسیقی این چنین نیست. شاید در این زمینه تمام انتقادها متوجه خانه موسیقی باشد که نتوانسته یا شاید نخواسته که هنرمندان را در کنار هم جمع کند.
من هم دلیل این موضوع را نمی دانم.
البته بخشی از این موضوع به خود هنرمندان باز می گردد. همواره در عرصه موسیقی شاهد رابطه مرید و مراد بوده ایم؛ به این معنا که هر هنرمندی جمعی مرید دارد و دیگر هنرمندان مطرح هم در عرصه موسیقی شیوه مرید و مرادی دارند و نمی خواهند که در کنار یکدیگر قرار بگیرند. با تمام این احوالات خود شما اقدامی در این زمینه کرده اید؟
خیر. من همین جا اعلام می کنم که چند سال دیگر خوانندگی را به کل کنار خواهم گذاشت و خودم را بازنشسته خواهم کرد و می روم دنبال حرفه دیگری. دیگر از حرف و حدیث ها خسته شده ام.
چند سالی است یکسری از همکاران شما کارهای جدیدی یا به قولی نوآوری انجام می دهند. مثلا در موسیقی سنتی سازهایی مانند گیتار الکترونیک به کار اضافه می کنند و … چرا شما سراغ کنجکاوی های موسیقایی این شکلی نرفته اید؟
من هیچوقت اجازه نمی دهم در کاری که می خواهم بخوانم از این قبیل سازها به صورت وضوح و روشن وجود داشته باشد. چندی پیش قراردادی برای کاری بستم که در آن گیتار داشت و شرط گذاشتم که اگر گیتار را حذف می کنید، من می خوانم. نه اینکه بخواهم خدای ناکرده به گیتاریست ها توهین کنم اما براساس تفکرم پیش می روم و پیشنهاد دادم به جای گیتار، عود بگذارند که همان لطافت و همان صدا را حدودا داشته باشد.
یعنی به هیچ عنوان نمی خواهید از دایره موسیقی سنتی خارج شوید؟
سعی می کنم نشوم، ولی در برخی جاها هم از دست آدم درمی رود! ارکستر بزرگی با آقای مجید انتظامی، سمفونی کارون را که خواندم خیلی کار بزرگی بود و به آقای مجید انتظامی به خاطر ساخت سمفونی کارون تبریک می گویم. در آن کار، درامز داشت ولی به خاطر فضای کار مجبور بودند چراکه ۱۲۰ نفر روی صحنه حضور داشتند ولی اینکه بخواهد خیلی واضح باشد و برحول محور سازهای غربی بچرخد را نمی پسندم.
شما علاقه زیادی هم به بازخوانی آثار قدیمی دارید؟ چرا؟
عقیلی:خیلی از آهنگسازان می خواهند من این کار را انجام دهند البته بازخوانی را به این کار نمی توان اطلاق کرد و بهتر است که از واژه بازسازی در این ارتباط استفاده شود. در بازسازی یک قطعه یک اثر را شما دوباره درست می کند مانند یک خانه قدیم که کهنه شده و باید آن را دوباره بازسازی کنید و می ایید و کمی از هنر خودتان را هم به آن اضافه می کنید. من شاید دو قطعه را بازسازی کرده ام. قطعه اول خوشه چین کار استاد روح الله خالقی بود و قطعه دیگری هم فکر می کنم کار «امید دل» به آهنگسازی پرویز یاحقی بود. بقیه آثار که من در آلبومی مثل «مایه ناز» خواندم شاید یک بار هم شنیده نشده باشد. ما در واقع خواسته ایم که یک سری از این کارها را به مخاطبان جوان تر بشناسانیم. در کار جدیدمان نیز قرار چند کار قدیمی را بازسازی کنیم. دلیل آن هم این است که این آثار را بیشتر معرفی کنیم. چرا که وقتی این کار را انجام ندهیم این آثار به فراموشی سپرده می شود. ما این آثار را با کیفیت عالی و بدون دخل و تصرف عرضه می کنیم و به جوان ها معرفی می کنیم.
شریعت زاده:جوان های الان هم که طرفدار سالار عقیلی هستند با شنیدن تصنیفی از عقیلی کنجکاو می شوند و می روند و اصل اثر پیدا می کنند. و از طریق سالار عقیلی دوباره صدای تاج اصفهانی هم شنیده می شود. مثلا وقتی خوشه چین بازسازی شد. دوباره دیدیم که صدا و سیما این اثر با صدای استاد بنان پخش می کند.
در موسیقی ایرانی آیا کسی بوده که دوست داشتید با او کار بکنید اما نشده؟
بله. استاد پرویز مشکاتیان که به رحمت خدا رفتند. در اواخر عمر ایشان بنا بود با ایشان کار کنیم. من از طریق نوید دهقان به ایشان معرفی شدم. به منزل ایشان هم رفتیم که قرار بود کاری بکنیم و اما متاسفانه من همیشه نسبت به این موضوع افسوس خورده ام. با مرحوم محمد رضا لطفی هم خیلی دوست داشتم کار کنم. و استاد حسین علیزاده با ایشان هم دوست دارم کار بکنم. استاد علیزاده را خدا ان شاالله که حفظشان کند. امیدوارم روزی لیاقت این را داشته باشم که روزی با ایشان کار بکنم.
حضور شما نسبت به قبل در صداوسیما کمتر شده است؛ چرا؟
می خواهم یکی، دو سال حضور کمرنگ تری داشته باشم. البته کارهای قدیمی ام درحال پخش است. زمانی که نوجوان بودم و حالا با دیدن خودم تعجب می کنم!
شما بازیگری هم خوانده اید. احیانا پیشنهادی از اهالی سینما نداشته اید؟
سه پیشنهاد بازیگری در فیلم داشتم ولی قبول نکردم چراکه ترسیدم به کار خوانندگی ام آسیب بزند. چراکه اعتقاد دارم خواننده نباید بازیگر شود و بازیگر هم نباید خواننده شود. متاسفانه برخی دوستان ندانسته این کار را می کنند و توصیه ام به آنها این است که این کار را انجام ندهند. بازیگران همان بازیگری را انجام دهند دستمزد بیشتری از خوانندگی هم خواهند داشت.
خانم شریعت زاده آیا شما به ایشان توصیه ای نداشتید که به سمت بازیگری بروند؟
شریعت زاده:سالار عقیلی با مشورت یکدیگر در هر زمینه ای که بخواهند کاری انجام دهند، وارد می شوند. حتی فیلمنامه هایی که برایشان می فرستند را در ابتدا من خواندم و خلاصه اش را به اطلاع ایشان رساندم. اما من اصراری در این مورد نداشته ام چراکه فکر می کنم شاید به کارشان لطمه وارد کند. شاید شهرتشان از خیلی لحاظ بیشتر می شد ولی کار اصلی به حاشیه می رفت و خطشان عوض می شد.
عقیلی:ولی اگر روزی فیلم خیلی خوبی باشد، یکبار حاضرم این کار را انجام دهم، فقط یکبار در زندگی ام آنهم فیلمی که واقعا بدانم ماندگار خواهد شد.
در خصوص همکاری با ارکستر ملی بفرمایید.
عقیلی:ارکستر ملی حدود ۴، ۵ است که منحل شده است. من ارکستری را با آقای فخرالدینی به نام خودم تحت عنوان ارکستر «مهرنوازان» در ارشاد ثبت کردم و کنسرت های زیادی هم تاکنون با استاد فخرالدینی در جاهای مختلف اجرا کردیم. قبل از ماه محرم هم قرار بود به کیش برویم اما به دلیل نزدیکی به ماه محرم کنسرت لغو و به بعد از ماه های محرم و صفر موکول شد. قرار است با استاد فخرالدینی و ارکستر مهرنوازان کنسرتی را در کیش برگزار کنیم. در ۱۰ سال اخیر، کارهای خوبی با ارکستر انجام دادیم. خودم با ارکستر ملی کارهایی را اجرا می کردم که زنده از رادیو فرهنگ پخش می شد و ماشین واحدسیار به صورت زنده این کار را پوشش می داد و برای مردم پخش می کرد. مرتبا ارکستر ملی از این شهر به آن شهر می رفت.
اگر مایل باشید کمی فضای مصاحبه را تغییر دهیم. خانم شریعت زاده کمی درمورد رابطه کاری و تلفیق آن با رابطه خانوادگی و فرزندداری بفرمایید.
شریعت زاده:سعی می کنم همه را با هم انجام دهم که نه از همسرم به عنوان اینکه شوهرم است کوتاهی در زمینه خانه داری و همسرداری من احساس کند و نه پسرم کمبودی از جهت مادر بودن من احساس کند. به تمامی تکالیف مدرسه ماهور خودم به شخصه رسیدگی می کنم. پسر من کلاس موسیقی می رود و بر تمام تمرینات موسیقی هر روز نظارت دارم. هیچوقت نیست که در خانه ما غذا از بیرون تهیه شود و همیشه خودم آشپزی می کنم. در عین حال تمام کارهای حرفه ای در زمینه پذیرش هنرجویان پیانو که هفته ای دوبار است را انجام می دهم. این روزها درحال تمرین سی دی «مایه ناز۲» با آقای عقیلی که پیانو و آواز است، هستیم و برایش وقت می گذاریم که به زودی به مرحله ضبط برسد. سعی می کنم به همه این کارها برسم. البته وقتی بحث سفر و کنسرت های شهرستان پیش می آید خصوصا اکنون که پسرم کلاس اول دبستان است، خودش را با شرایط وقف می دهد و البته مادربزرگ ها هم در این زمینه کمک می کنند و تقسیم کار می شود و نزد آنها می ماند.
خانم شریعت زاده خیلی ها دوست دارند بدانند که برنامه روزانه سالار عقیلی به چه شکلی است آیا در کنار مشغله های معمول می رسند که به خانواده هم به رسیدگی کنند؟
شریعت زاده:آقای عقیلی کلا آدم گرفتاری هستند. اما در شش هفت ماه اخیر برای آخر هفته هایشان هیچ برنامه ای نمی گذارند و این وقت را به خانواده شان و به ویژه به پسرمان اختصاص می دهند. پسرمان در طول هفته مدام می گوید که کاش پدر من خواننده نبود از خود او هم وقتی راجع به شغل آینده اش می پرسیم می گوید که به هیچ وجه نمی خواهد خواننده باشد. چرا که به قول خودش وقتی بزرگ می شوم نمی خواهم همه دوروبرم جمع شوند و عکس بگیرند و بچه ام ناراحت می شود. در واقع زبان حال خودش را مطرح می کند. بارها به مادربزرگ هایش گله کرده که من پدرم را نمی بینم به همین خاطر هم ایشان در این چند ماه تصمیم گرفتند که ۳ روزه پایانی هفته را فقط به ماهور اختصاص بدهند.