تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
1

روایت پژمان جمشیدی از فتح قله سبلان در ۸ سالگی + عکس

روایت پژمان جمشیدی از فتح قله سبلان در ۸ سالگی + عکس

پژمان جمشیدی با انتشار عکسی در کنار پدرش خاطره فتح قله سبلان در ۸ سالگی اش را روایت کرد.

روایت پژمان جمشیدی از فتح قله سبلان در ۸ سالگی + عکس

پژمان جمشیدی و فتح قله سبلان در ۸ سالگی

پژمان جمشیدی بازیکن سابق فوتبال و بازیگر سینما و تلویزیون با تعریف خاطره ای از کودکی اش از نامهربانی مردم گلایه کرد. جمشیدی با انتشار عکسی در کنار پدر و برادرش خاطره فتح قله سبلان را تعریف کرد.

پژمان جمشیدی نوشت:این اولین عکسی است که از من در روزنامه چاپ شد ( کودکی ٨ ساله قله سبلان را فتح کرد). آن روزها پدر در کنار شغل معلمیعهده دار ریاست هیئت کوهنوردی کرج هم بودن. اما وقتی این تصویر موفقیت از من چاپ شد مردم آن روزها که فکر می کند مهربان تر از امروز بودن هیچ اعتراضی به رسیدن من به قله و ایستادنم بر آن بلندی نکردند. چرا نگفتند من به واسطه ریاست پدر به قله رسیدم و یا گله ای نکردن که چون پدر کوهنورد است، چرا پسر هم به خود اجازه می دهد و پا بر کوه می گذارد. آری هیچ کس هیچ نگفت چون کوه جذابیتی نداشت. در کوه ثروت و شهرتی تقسیم نمی شد و اصلاً چرا باید به صعود یک کودک بی اسم و نام به قله ای بلند اعتراضی کرد و واکنشی نشان داد. اما این آخرین قله ای بود که صدای اعتراضی به گوشم نرسید. از آن پس به هر بلندایی که رسیدم، فریاد اعتراضی بلند شد؛ که آهااای ، آنجایی که ایستادی جای ماست.

پژمان جمشیدی و پدر و برادرش

پژمان جمشیدی و پدر و برادرش

همیشه تمام دست یافته هایم به تهمت پول و شانس و پارتی مزین شدن اما با آرامش تمام سکوت کردم. من سکوت قله را دیده بودم. به یاد همان ارتفاع ٤٨٥٠ متری کودکی. با خیال همان شانه های محکم پدر و نگرانی های برادر بزرگ تر. حالا که به آن زمان فکر می کنم با قلبی شکاک به طبیعت، با خودم می گویم شاید اون روز هم اعتراضی شده بود یا فریادی برآمده بود، اما صدای مردم کوهپایه که به قله ای به آن ارتفاع نمی رسد.پس چه جای امن خوبیست قله مرتفع. بالایی ها که نیازی ندارند زخمی به تو بزنند و صدای پایین ترها هم که به گوشت نمی رسد. پس مدت هاست با تمام توان تنها به آن بالا می اندیشم و با احترام و عشق، از کنار تمام نامهربانی های ساکنین دامنه ها و کوهپایه ها عبور می کنم تا دیگر شاید صدایی نشنوم.اما باز دلم می سوزد،می سوزد برای همه وقتی که در قضاوت و تهمت و اعتراض تلف می شود.

پژمان جمشیدی

پژمان جمشیدی

زندگی کوتاه تر از آن است که دمی را برای ایستادن و حسرت به زندگی دیگران هدر دهیم. به طبیعت اجازه دهیم ارتفاع زندگی مان را خودش مشخص کند. اگر به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم و این باور در قلبمان باشد که هیچ کس در ارتفاعی که حقش نیست نمی ماند، آن وقت دیگر حسرت هیچ چیز را نمی خوریم و مطمئنیم که هیچ کس جای ما را در جهانی به این عظمت نخواهد گرفت.

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=92814

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0