ماجرایی که مسیر زندگی نرگس کلباسی را تغییر داد
کودکی که مسیر زندگی نرگس کلباسی را تغییر داد
خردادماه دو سال پیش بود که احسان علیخانی در یکی از ویژه برنامه ماه عسل میزبان نرگس کلباسی دختر خیر و شجاع ایرانی شد که داستانی از زندگی پرفراز و نشیبش را در این برنامه روایت کرد.
مهمان برنامه ماه عسل اگرچه برای بسیاری از مردم شناخته شده بود اما این برنامه باعث شد تا شخصیت مهربان این دختر شجاع ایرانی به دل بسیاری از مخاطبان بنشیند و زندگی پرماجرای او مورد توجه قرار بگیرد.
ماجرایی که باعث شد نرگس کلباسی مسیر زندگی اش را تغییر دهد
نرگس کلباسی با انتشار پستی درباره ماجرایی که باعث شد مسیر زندگی اش دچار تغییر شود صحبت کرد .
نرگس کلباسی دختر خیر و شجاع ایرانی
نرگس کلباسی با انتشار این عکس در اینستاگرامش نوشت : قشنگ یادم هست روزی را که تصمیم گرفتم راه زندگی ام را عوض کنم.
کانادا بودم، بیست و یک سالم بود. جلوی تلویزیون نشسته بودم که باز تبلیغی از یونیسف را نشان داد، از بچه ای سیاه پوست و استخوانی، که مگس ها دور سرش می چرخیدند و آخر آن تبلیغ، گفتند هر مبلغی که دوست دارید اهدا کنید. دوباره عصبی شدم، که آخه چرا؟! بچه ای به این خوشگلی و نازی را، چرا باید اینطوری با مگس نشان بدهیم. مگر پول کم هست؟ مگر با لبخند نمی شود؟
در تمام عمرم هیچ وقت به هیچ جا پول ندادم، نمیتوانستم، انگار این آدمها و این بچه ها دور از واقعیت بودند.فقط لحظه ای عصبانی و ناراحت می شدم، آهی می کشیدم و بعد دوباره می رفتم سراغ زندگی خودم. ولی این بار دیگر به آخرین حدش رسیده بودم. انگار آن بچه دور نبود، او را جلوی چشمم و در آغوش خودم می دیدم. دیگر عصبانیتی وجود نداشت. فقط می خواستم اینجور بچه ها را بغل کنم، مگس ها را از جلو صورتشان پس بزنم. همین. پول نداشتم ولی انگار می دانستم مشکلی که حسش می کردم، پول نبود. کمبود عشق بود، و عشقی که درونم بود، داشت واقعا منفجر می شد. این عشق متعلق به من نبود، اصلا ربطی به من نداشت. فراتر از خودم بود و مال من نبود. متعلق به همان بچه ها بود که باید هرچه زودتر آن را به آنها می دادم.
آن شب دنبال بلیط می گشتم که بروم و چند هفته طول نکشید که رفتم و عشقی که پیش من امانت بود را به آنها دادم. ولی تمام نشد. باز پر و پرتر می شد این عشق، تا حدی که فهمیدم زندگی ام همین است، آفریده شده ام که مدام این عشق را خالی کنم و هر چقدر خالی اش می کنم، همانقدر دوباره پر می شود.
چقدر خوشحالم که به آن چیزی که درونم بود گوش دادم. هیچ وقت هم از آن لحظه برنگشتم به زندگی قبلی ام، همین جا که هستم، همین الان، بهشت است….
روایتی از زندگی پرفراز و نشیب نرگس کلباسی
نرگس کلباسی در برنامه ماه عسل درباره فراز و نشیب های زندگی اش گفت :ما تا چهار سالگی در ایران زندگی میکردیم اما برای ادامه تحصیل پدرم که مدرس دانشگاه بود به انگلیس رفتیم و سالهای زیادی آنجا بودیم تا اینکه بعد از مدتها یک سفر به ایران داشتیم که با حادثه تلخ از دست دادن مادرم همراه شد.
بعد از فوت مادرم در ایران دوباره به انگلیس بازگشتیم و روزهای سختی را سپری کردیم تا اینکه پدر دوباره تصمیم گرفت به ایران بازگردد و باز هم همان حادثه تلخ برایمان تکرار شد و این بار پدر را هم از دست دادیم و با برادرم به انگلیس بازگشتیم و سخت کار کردیم و سخت زندگی کردیم تا اینکه عمه من که در کانادا بود سرپرستی برادرم را قبول کرد و من هم تصمیم گرفتم به فقیرترین جای ممکن در هند بروم و به بچه های آنجا کمک کنم.
نرگس کلباسی درباره ادامه مسیر زندگی اش گفت :در هند برای بچه های فقیر که به گدایی برده میشدند خانه ای ساختم و همه آنها را یکجا جمع کردم و با ماجراهای زیادی روبرو شدم و حتی نزدیک بود که جانم را هم از دست بدهم.
عکسی از نرگس کلباسی در برنامه ماه عسل
این دختر شجاع ایرانی از اولین روزهای زلزله کرمانشاه در کنار مردم این منطقه حضور دارد و مشغول کمک به آنها است.