از مجرد ماندن می ترسید؟
راههای فرار از تنهایی در دختران مجرد
ازدواج نکردن نمی تواند به خودی خود نگران کننده باشد اما وقتی یک دختر مجرد رخ ندادن آن را در کنار همه محدودیت ها، موانع، مشکلات، کمبودها و نگرانی هایش می گذارد، اوضاع کاملا تغییر می کند. واقعیت این است که نگرانی درباره آینده و ترس از تنهایی تبدیل به یکی از موارد اصلی بحث میان دختران ازدواج نکرده یا حتی زنان مطلقه و تنها شده است و بسیاری از زنان برای فرار از این نگرانی و ترس، راه های مختلف، پرهزینه و حتی خطرناک را در پیش می گیرند.
براساس آمار سرشماری نفوس و مسکن سال ٩٠، نزدیک به ٥٠٠ هزار زن هرگز ازدواج نکرده تنها در فاصله سه گروه سنی ٣٥-٣٩، ٤٠-٤٤ و ٤٥-٤٩ سال بوده اند. ممکن است این دختران در این فاصله زمانی ازدواج کرده باشند اما اگر احتمال ازدواج نکردن آنها را در این پنج سال در نظر بگیریم، تعدادشان درخورتوجه است.
درواقع ما با چندصد هزار دختر هرگز ازدواج نکرده که از محدوده ازدواج گذشته اند و نزدیک به تجرد قطعی هستند، مواجه هستیم که ازدواج نکردن و تشکیل ندادن خانواده مشکلات جسمی، جنسی، روحی و روانی بسیاری را برای آنها دربر دارد.
چنین گزارشی را می توان درباره آقایان همین گروه سنی هم نوشت، اما از آنجایی که جامعه ما با عرف و رفتارهایی اجتماعی عجین شده و براساس همین رفتارها و عرف ها مردان فرصت، امکان و راه های بیشتری برای ازدواج و تأمین نیازهای خود دارند، می توان دراین باره تفکیکی را قائل شد.
بسیاری از دخترانی که درباره شان صحبت می کنیم هیچ تجربه ای در رابطه جنسی و تغییر شرایط هرمون های خود و تقریبا شانسی برای مادرشدن بیولوژیکی ندارند و با همین چند مورد می توان انواع و اقسام مشکلات و عارضه های جسمی و جنسی و روحی و روانی را برشمرد.
بسیاری از دختران هرگزازدواج نکرده با دلایل مختلفی از جمله دلایل مذهبی و سنتی خود را در معرض رابطه هایی موقت و آشنایی های بدون آینده ازدواج قرار نمی دهند و به همین دلیل تجربیات اندکی در تعامل با جنس مخالف دارند.
واقعیت این است که جامعه ما درباره ازدواج گروه های سنی مختلف دختران دچار عدم برنامه ریزی است و شاید بتوان گفت رصدی درباره این شرایط نسبتا بحرانی وجود ندارد.
حداقل این موضوع را می توان درباره ازدواج در گروه های سنی کمتر از ٢٠ سال دختران که کودک و نوجوان محسوب می شوند گفت که دولت می تواند با وضع قوانینی حداقل جلوی گسترش آن را با توجه به توسعه در جوامع مختلف بگیرد، اما همچنان رو به افزایش است.
براساس آمار سازمان ثبت احوال، ازدواج دختران کمتر از ١٥ ساله در سال ٨٣، نزدیک به ٣٠ هزار و ٣٠٠ مورد بوده است که این رقم در سال ٩٣، به ٤٠ هزار و ٤٠٤ مورد افزایش یافته است. همچنین هزار و ٥٧٢ مادر کمتر از ١٥ ساله در سال ٨٣ به ثبت رسیده که در سال ٩٣ این رقم به یک هزار و ٧١٣ نفر افزایش یافته است.
اگر بگوییم سیاست های جمعیتی و برنامه ریزی های دولت ها برای جوانان در چند دهه گذشته حداقل یک نسل؛ یعنی دهه شصتی ها را با بحران بیشتری مواجه کرده و حالا بخش زیادی از دختران هرگزازدواج نکرده متولد همین دهه و پس و پیش از آن هستند، بیراه نیست. آخرین سرشماری نشان می دهد از میان ١١ میلیون و ٢٤٠ هزار نفر افراد هرگزازدواج نکرده در کل کشور، پنج میلیون و ٥٧٠ هزار مرد و پنج میلیون و ٦٧٠ هزار نفر زن هستند.
ترس از تنهایی در دختران مجرد
این آمار به خوبی این طرف و آن طرف بوم و به عبارتی وجود اشکال در روند ازدواج دختران را قبل و بعد از سن ازدواجشان نشان می دهد. فارغ از اینکه این دختران با چه گروه سنی ای از مردان ازدواج کرده اند و باز هم فارغ از اینکه در حداقل یک دهه اخیر مردان تمایل بیشتری به ازدواج با زنانی در غیر از گروه سنی خود داشته اند، باید گفت که این روند درباره زنانی که چنین ازدواج هایی دارند اشکالات زیادی را می تواند به همراه داشته باشد.
المیرا، ٣٦ ساله است و با توضیحی مختصر از شرایطش این سؤال پیش می آید که چرا با وجود شرایط مساعد تابه حال ازدواج نکرده است. او می گوید شرایطش نبوده و می گذرد، اما قبول دارد که دیگر مثل گذشته نیست و در این سن، فرصت ازدواجی برایش نیست. او ناامید از ازدواج است و می گوید ترجیح می دهد به این خلأ فکر نکند و برای خودش حس بد نسازد.
شادی در آستانه ٤١ سالگی است و یک بار تا مرز ازدواج رفته، اما همه چیز به هم خورده و حالا خاطره خوبی هم از روند آشنایی و ازدواج ندارد. او می گوید می دانم حسرت مادرشدن روی دلم می ماند، اما نمی شود به هر قیمتی زندگی کرد.
او می گوید زندگی مجردی ای که فعلا دارد می تواند همین طور ادامه پیدا کند و اصراری به ازدواج ندارد، اما درعین حال می گوید:«خیلی فکر می کنم که اگر همین امروز هم ازدواج کنم، چقدر وقت برای بچه دارشدن و زندگی مشترک دارم و به همین دلیل بیشتر استرس می گیرم».
شادی می گوید:«خیلی از روزها دیدن زندگی دیگران و دونفری راه رفتن دیگران توی خیابان اذیتم می کند و تا چند روز افسرده می شوم». اعظم ٣٨ سالگی را تازه جشن گرفته و درگیر کارهای پایان دوره دکتراست. بیشتر درس می خواند و شاید به همین دلیل از خانواده جدا نشده است.
می گوید:مادر و پدرم هرروز ازدواج نکردن را توی صورتم نمی زنند و در خانه والدینم راحتم. مخصوصا برای من که درس می خوانم خیلی راحت تر است و فعلا با همین درس خواندن سرم را گرم می کنم. او هم می گوید خیلی از مواقع به عاقبت این تنهایی فکر می کند و اینکه تا کجا می تواند سرش را با درس خواندن گرم کند و تنها بماند. اعظم به شرایط مالی خانواده اش اشاره می کند و می گوید:خانواده من کم جمعیت است و والدینم به اندازه کافی حمایتم می کنند و نیاز مالی ندارم اما همین شرایط وابستگی حس خوبی ندارد».
نگار سال هاست که بعد از پایان تحصیل در تهران تنها زندگی می کند، کارمند بانک است و استقلال مالی دارد؛ می گوید خیالش از تنهاماندن راحت است. نگار چند ماه دیگر ٤٣ ساله می شود و می گوید گاهی با مردان آشنا می شود اما هیچ وقت این گزینه ها به نتیجه نرسیده و حال مدت هاست که علاقه ای به آشنایی های جدید ندارد و به تنهایی خود عادت کرده.
نگار سفر خارجی را جایگزین خیلی از نداشته ها کرده اما می گوید:«شرایطم خوب است اما گاهی که مریض می شوم می ترسم توی خونه تنها بمونم و حالم بد بشه کسی نباشه بیاد سراغم؛ همش می ترسم یه روز تو همین تنهایی بمیرم کسی هم نفهمه».
مریم ٤٠ساله است و برای رسیدن به موقعیت فعلی که مدیریت یک آژانس گردشگری است تلاش زیادی داشته و حالا با یک گربه در آپارتمانی تنها زندگی می کند. او هم ترس از آینده را دارد و می گوید گاهی این فکر و خیال ها که هجوم می آورد واقعا به هم می ریزد. مریم می گوید تا به حال چند رابطه ناموفق داشته و هیچ کدام به ازدواج نرسیده است و حالا ترجیح می دهد به آینده کمتر فکر کند تا این نگرانی ها اذیتش نکند.
مریم خانواده اش را هم حمایت مالی می کند و می گوید:از پس مخارج خودم برمی آیم و به برادر و خواهرهایم هم کمک می کنم اما در نهایت هیچ کدام برای من منفعتی ندارند و تنها هستم. خیلی از اوقات سراغشان نمی روم تا حرف و حدیثی نشود».
به عبارتی بیشتر این دختران به خصوص آنهایی که تصمیم به زندگی منفک از خانواده خود را گرفته اند، فارغ از انواع عارضه های جسمی و روحی و روانی نوعی نگرانی از آینده و ترس از تنهایی را دارند که نمی توانند با آن کنار بیایند و ممکن است همین نگرانی و ترس در آنها تبدیل به بیماری های دیگری شود.
ناهید خداکرمی، رئیس کارگروه بهداشت معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری و رئیس انجمن مامایی درباره این ترس و نگرانی زنان تنها و هرگزازدواج نکرده درباره آینده و تنها ماندنشان، تأکید دارد که این موضوع بین دختران کم سن وسال تنها و دختران و زنانی که از سن ازدواجشان گذشته مشترک است. او می گوید این حس بین آقایان تنها و ازدواج نکرده هم وجود دارد.
خداکرمی تأکید دارد حرکت های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی و حکومتی در چند دهه اخیر روی شرایط فعلی جمعیت اثر مستقیم داشته و می گوید:باید مسئله عدم ازدواج، گسترش روابط غیر از ازدواج، کاهش فرزندآوری، افزایش سن ازدواج و تمایل نداشتن به آن و بسیاری از مشکلات دیگر را زنجیره وار به هم متصل کنیم و بدانیم همه اینها به اشتغال و بی کاری و تحصیلات و میزان محدودیت ها و آزادی های جوانان در جامعه ربط داشته و دارد.
او می گوید مهاجرت ها و مسائل مالی خانواده ها و امید و ناامیدی بین جوانان را باید در نگاه آنها به آینده بررسی کرد. بسیاری از جوانان به دلیل همین نداشتن امید به آینده و نداشتن برنامه ای برای آینده خود را وارد رفتارها و اقداماتی پرخطر و پرهزینه می کنند و برایشان نتایج این اتفاقات مهم نیست و این نگران کننده ترین اتفاق درباره جوانان یک کشور است.
او به نتایج بررسی های جهانی اشاره می کند و می گوید:در جوامعی که شادی و نشاط اجتماعی و فردی بالاست و امید به آینده فرد و خانواده تا حد زیادی وجود دارد، تمایل به ازدواج بیشتر و نرخ باروری هم بالاست و بالعکس در جوامعی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و… وجود دارد، این شاخص ها هم افت می کند.
خداکرمی می گوید افزایش سن ازدواج یا هرگزازدواج نکردن درباره مردان هم نگران کننده است اما از آنجایی که مردان از نظر عرفی و اجتماعی و البته جسمی فرصت بیشتری برای دامادشدن دارند نگرانیشان کمتر است. درعین حال جامعه ما از شدت نگرانی درباره ازدواج نکردن در سنین بالاتر دچار هیجان ازدواج دختران و پسران در سنین کمتر از سن ازدواج شده است و به همین دلیل شاهد افزایش ازدواج های کمتر از ٢٠ساله ها هستیم که همین موضوع خود شروع یک اتفاق ناگوار دیگر است.
رئیس کارگروه بهداشت معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری تأکید دارد ارگان های مسئول در امر سلامت جسم و روان و نیز ارگان های متولی درباره مسائل اشتغال و شادی و نشاط و تحصیل و… همراه با هم مدیریت کنترل اجتماعی را اجرا کنند که البته مبنای آن نباید اقدامات قهری باشد.
او می گوید باید سیاست های جداسازی دختران و پسران در سن ازدواج از یکدیگر را اصلاح کنیم و بدانیم که بهتر است دختران و پسران قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا شوند. در این شرایط است که آنها می توانند اولا اقدام به انتخاب کنند و درعین حال با خصوصیات جنس دیگر آشنا شوند.
خداکرمی می گوید:دختران ازدواج نکرده یا تنها که شانسی برای ازدواج و بچه دارشدن و فرار از تنهایی ندارند نباید با «انگ» در خانواده و جامعه مواجه شوند. این دختران و البته پسران در هر حال از بخشی از روابط خانوادگی و زناشویی و… محروم هستند و نباید با فشارهای بیرونی آنها را دچار مشکلات بیشتری کنیم.
عموم این دختران و پسران دچار مشکل خاصی نمی شوند اما هستند افرادی هم که برای فرار از افسردگی، انگ تنهایی یا این باور عاطفی که یک حامی باید داشته باشند خود را وارد اقدامات و رفتارهای پرخطر می کنند یا به نگهداری حیوانات و رفتن به سفرهای مختلف روی می آورند.
عموم زنان و حتی بسیاری از مردان این باور را دارند که از سنی به بعد به یک چتر حمایتی یا هم زبان نیاز دارند و نبود این عامل آنها را رنج می دهد.