اشعاری زیبا از یغما گلرویی
اشعار زیبای یغما گلرویی
یغما گلرویی (۶ مرداد ۱۳۵۴ ارومیه) ترانه سرا، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. کارهایی از جمله:خسته شدم، رؤیایی دارم، ستاره، ضیافت، کوچه ملی از آثار اوست.
رویا
من رؤیایی دارم، رؤیای آزادی
رؤیای یک رقصِ بی وقفه از شادی
من رؤیایی دارم، از جنسِ بیداری
رؤیای تسکینِ این دردِ تکراری
دردِ جهانی که از عشق تهی می شه
دردِ درختی که می خشکه از ریشه
دردِ یه کودک که تو چرخه ی کاره
یا دردِ اون زن که محکومِ آزاره
تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه:دنیای بی کینه
دنیای بی کینه… رؤیای من اینه
من رؤیایی دارم، رؤیای رنگارنگ
رؤیای دنیایی سبز و بدونِ جنگ
من رؤیایی دارم که غیرممکن نیست
دنیایی که پاکه از تابلوهای ایست
دنیایی که بمب و موشک نمی سازه
موشک روی خوابِ کودک نمی ندازه
دنیایی که تو اون زندونا تعطیلن
آدم ها به جرمِ پرسش نمی میرن.
تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه:دنیای بی کینه
دنیای بی کینه… رؤیای من اینه
من رؤیایی دارم، رؤیای آرامش
رؤیای دنیای بی مرز و بی ارتش
من رؤیایی دارم، رؤیای خوشبختی
رؤیای دنیایی بی نفرت و سختی
بی ترسِ سرنیزه، بی وحشتِ باطوم
هر آدمی شاد و هر ظالمی محکوم
دنیایی که توش پول اربابِ مردم نیست
قحطیِ لبخند و ایمان و گندم نیست
تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه:دنیای بی کینه
دنیای بی کینه… رؤیای من اینه
***********
تو را دوست می دارم
به سان کودکی
که آغوش گشوده ی مادر را!
شمع بی شعله ای
که جرقه را!
نرگسی
که آینه ی بی زنگار چشمه را!
تو را دوست می دارم
به سان تندیس میدانی بزرگ،
که نشستن گنجشک کوچکی را بر شانه اش
و محکومی
که سپیده ی انجام را!
تو را دوست می دارم!
به سان کارگری
که استواری روز را،
تا در سایه ی دیوار دست ساز خویش
قیلوله کند!