دختر پلاستیکی مرد چینی! + تصاویر
در ادامه ماجرایی از زندگی یک مرد افسردۀ چینی را میخوانید که این مرد یک عروسک را به عنوان دختر خود پذیرفته است و یک زندگی خیالی برای خود با دختر پلاستیکی تشکیل داده است تا با انجام این کار نقطۀ عطفی در زندگی اش ایجاد کند.که این روز ها عکس ها و داستان های این پدرو دختر خیالی در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد و همه امیدوارند که سانگ یک روز بتواند بر بیماری اش غلبه کند.
آقای «سانگ بو» از دوسال پیش به بیماری جدی همراه با سردردهای شدید مبتلا شده است. بیماری آقای سانگ افسردگی حاد تشخیص داد شد و شرایط برایش آنقدر بد پیش رفت که هرگز حاضر به ازدواج و بچه دار شدن نشد.
یک روز که سانگ در حال چرخیدن میان سایت های اینترنتی بود در لیست یکی از سایت های تجاری عروسک دختربچه ای با سایز بزرگ دید. آقای سانگ با دیدن مشخصات این عروسک بلافاصله آن را خریداری کرد تا بعد از این اتفاق نقطه عطفی در زندگی اش آغاز شود. شاید این عروسک برای هرکسی فقط شبیه به یک عروسک بسیار طبیعی باشد اما برای سانگ بو یک شروع جدید در زندگی است. چون او این عروسک را دختر واقعی خودش می داند.
سانگ بو علاقه عجیبی به دختر عروسکی اش دارد و نوع ارتباطش با این عروسکش باعث تعجب همه است. او همه جا این عروسک زیبا را با خود می برد و آنقدر با او طبیعی برخورد می کند که شاید عابرانی که از کنارش رد می شوند به واقعی بودن یا نبودن آن شک کنند. سانگ بو نام دختر عروسکی اش را نیز «شیائو» به معنی پروانه کوچک گذاشته و رابطه عاطفی عمیقی با او دارد.
سانگ در حال حاضر با مادرش زندگی می کند. مادر سانگ هیچ مخالفتی با خرید این عروسک ۲۲۱۱ دلاری نداشته است و هر روز شاهد تاثیرات عجیب این عروسک بر پسر افسرده اس است به خاطر همین به جای مخالفت با سانگ از این حرکتش حمایت می کند. او تمام امیدش این است که شاید این دختر خیالی سانگ را درمان کند.
عکس های پخش شده از سانگ نشان می دهد که او با خوشحالی دخترش را به پارک، کافی شاپ و حتی سینما می برد و به گونه ای شیائو را لمس می کند که انگار پدر واقعی شیائو است. اما در تمام این لحظات در چهره سانگ خوشحالی و احساس رضایت از حضور شیائو را می توان احساس کرد.
داستان سانگ بو و شیائو یکی از داستان های غم انگیز این روزهای مردم چین است که عکس ها و داستان های این پدرو دختر خیالی در شبکه های اجتماعی این کشور دست به دست می چرخد و همه امیدوارند که سانگ یک روز بتواند بر بیماری اش غلبه کند.
