تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
1

فریب خورده های باند قاچاق اعضای بدن در ماه عسل

فریب خورده های باند قاچاق اعضای بدن در ماه عسل

برنامه ماه عسل شب گذشته ۱۶ خرداد ۹۷ با حضور دو نوجوان که با رویای پولدار شدن در دام قاچاقچیان فروش اعضای بدن اسیر شده بودند روی آنتن رفت.

فریب خورده های باند قاچاق اعضای بدن در ماه عسل

دو نوجوان فریب خورده قاچاقچیان اعضای بدن در ماه عسل

برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی شب گذشته ۱۶ خردادماه ۱۳۹۷ ساعت ۱۹ روی آنتن رفت. احسان علیخانی در شب بیست و یکم این برنامه با موضوع مهلکه مهاجرت میزبان دو نوجوان و یک فرد تحصیل کرده بود که فریب خورده باند قاچاق اعضای بدن بودند و نزدیک بود جانشان را در این ماجرا از دست بدهند.

شب بیست و یک ماه عسل با ماجرای مهلکه مهاجرت

ماجرای شب گذشته برنامه ماه عسل درباره دو نوجوان بود که با رویای زندگی در بهشت رویایی خارج از کشور فریب باند قاچاق اعضای بدن را خورده بودند. محمد امین و امیرحسین دو نوجوان حاضر در برنامه روز گذشته ماه عسل بودند که در این برنامه درباره سفر به خارج با رویایی پولدار شدن و گرفتاری در دام قاچاقچیان صحبت کردند.

امیرحسین نوجوان حاضر در ماه عسل درباره این ماجرا گفت :ما دوست خارجی داشتیم که یک داماد ۲۲ داشتند که با ما رفیق شده بود و چندباری من را با موتور به مدرسه برده بود ، او از شرایط خانوادگی ما خبر داشت و میدانست من برای تامین مخارج خانواده ام ترک تحصیل کرده ام و مجبور کار کنم و رویای پولدار شدن دارم و من را تحریک میکرد تا به خارج از کشور بروم و من برای رفتن پیشنهادی هم به محمدامین دادم.

 ماه عسل

ماجرای اسیرشدن در دام قاچاقچی فروش اعضای بدن در ماه عسل

محمد امین هم در ادامه این ماجرا گفت :مادر من هم کار میکرد و من دوست داشتم اوضاع مالی خانواده ام را بهتر کنم برای همین وسوسه شدم تا به پیشنهاد آن فرد خارجی جواب مثبت بدهم. قرار شد ما از خانه فرار کنیم و در یک روستای مرزی با آن فرد خارجی قرار داشتیم ، به لب مرز که رسیدیم آدم های زیادی آنجا بودند و ما را تقسیم بندی کردند و چند نفر با اسلحه آمدند و دست و پای ما را بستند وبه یک کلبه بردند ، یک شب ما در آن کلبه بودیم و فردا ما را بیرون بردند و کتانی هایمان را گرفتند و به ما دمپایی هایی دادند که مجبور بودیم با آن ۶۴ ساعت در کوه پیاده روی کنیم آنهم روی برف و سرمایی که در آنجا بود و در نهایت ما را به سوله بردند که در آنجا خانمیکه توسط نامزدش گول خورده بود هم همراه ما بود و آنجا بود که ما از میان صحبت های آنها متوجه شدیم که باند فروش اعضای بدن هستند.

وحید برادر امیرحسین درباره زمانی که متوجه غیبت برادرش شد گفت :نزدیک غروب بود که ما متوجه نبود امیرحسین و محمدامین شدیم و شروع به گشتن دنبال آنها کردیم و سریع به پلیس خبر دادیم و از طریق یکی از دوستان آنها متوجه شدیم که قرار آنها چه بوده است و با آن فرد خارجی تماس گرفتیم و او به ما گفت که ما را گرفته اند و ما در یک کمپ هستیم و آخرین باری که تلفن او را ردیابی کردیم نزدیک مرز بود . سه روز بعد با ما تماس گرفتند و از ما درخواست ۵۰ هزار یورو پول کردند و ما را تهدید میکردند که اگر این کار را انجام ندهیم بچه ها را تکه تکه و منفجر میکنند و دائم فیلم هایی از آزار و اذیت آنها برای ما میفرستادند.

در بخش بعدی برنامه پدر و مادر امیرحسین و پدر محمدامین به استودیوی برنامه آمدند.

ماه عسل

رویای مهاجرت برای زندگی بهتر و گرفتار شدن در دامی خطرناک 

پدر محمد امین از روزهای ناامیدی برای زنده نجات یافتن فرزندش و جور کردن پول صحبت کرد و از سختی های آن روزها گفت و از خبر کردن پلیس اینترپل گفت و مادر امیرحسین ادامه داد:اوضاع خانه ما اصلا خوب نبود و حتی کار به جایی رسیده بود که عکس امیرحسین را از روی دیوار برمیداشتند و امید زنده بودن او را نداشتیم دیگر و من همیشه میگفتم که امیرحسین فدای شرایط زندگی ما شد.

محمدامین در تکمیل صحبت هایش گفت :دو روز قبل از اینکه ما را از آن سوله ببرند به ما گفتند که ما شما را فروخته ایم و الان شما را میبریم تحویل بدهیم و چند روز بعد ما را به پایتخت همان کشور بردند و پلیس در یکی از شهرهای آن کشور آن فرد خارجی را گرفت اما آن فرد پلیس را خرید و آنها ما را در یک شهر دیگر رها کردند و آنجا بود که ما با چند نفر خارجی دیگر آشنا شدیم و شب را در سوئیت آنها گذراندیم و ما ماجرا را برای آنها تعریف کردیم و آنها با آن فرد خارجی درگیر شدند و به گفتند که به سفارت آن کشور برویم و ماجرا را به آنها بگوییم . ما هم فرار کردیم و به سفارت رفتیم و آنجا بعد از دو ماه توانستیم با خانواده هایمان تماس بگیریم و از سالم بودنمان با خبرشان کنیم.

شهاب فریب خورده دیگر قاچاقچیان اعضای بدن در ماه عسل

شهاب مهمان دیگر برنامه ماه عسل بود که پشت به دوربین این برنامه روی صندلی ماه عسل نشست تا چهره او دیده نشود اما از تجربه ای که در این راه کسب کرده بود برای بیننده های این برنامه صحبت کند. شهاب فرد تحصیل کرده ای که که از یک دانشگاه معتبر خارجی پذیرش گرفته بود اما به دلیل مشکلات مالی نتوانسته بود به آنجا برود صحبت کرد و ماجرا را اینگونه روایت کرد :وقتی شرایط رفتن به آن کشور خارجی فراهم نشد به سفارت یک کشور دیگر رفتم و آنجا با خانمی آشنا شدم که کارش شکار افرادی مثل من بود و آن خانم من را با تیمی آشنا کرد که کارش قاچاق اعضای بدن بود و من بعدا این موضوع را فهمیدم ، ابتدا امر با احترام زیادی من را سوار هواپیما کردند و در آن کشور با احترام از من استقبال کردند اما کم کم به رفتار آنها شک کردم و بعد از مدتی متوجه شدم که گرفتار چه ماجرایی شده ام.

 ماه عسل

ماجرای مهلکه مهاجرت در برنامه ماه عسل

شهاب ادامه داد :آنها من را تهدید میکردند و از خانواده ام پول میخواستند و این در حالی بود که من را فروخته بودند و همان جا بود که با چشم دیدم دختر خانمی را ۲۰ هزار دلار فروختند . یک روز که شرایط فراهم بود توانستم از خانه فرار کنم و شانس با من یار بود و همان لحظه یک تاکسی جلوی پایم ایستاد من سریع به سفارت رفتم و ماجرا را تعریف کردم و آنها من را راهی تهران کردند و توانستند آن قاچاقچیان را دستگیر کنند.

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=27597

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0