زایمان زن جوان ۴۵ دقیقه بعد از بارداری ؟! + عکس
بارداری عجیب
بارداری و قرار گرفتن در موقعیت انتظار فرزندی جدید برای تمام خانواده ها اتفاقی خوشحال کننده است که با نشانه هایی خود را بروز می دهد اما هستند خانواده هایی که کمی دیرتر از زمان طبیعی متوجه عضو جدید خانواده می شوند و شاید دو یا حتی سه ماهی بعد از بارداری متوجه شوند ولی از قرار معلوم عجیب تر از این هم می تواند رخ دهد یعنی والدین نوزاد دقایقی قبل از تولد فرزندشان متوجه او شوند که در نوع خود به جرات بی نظیر است اما داستان جالبی که در این بخش از سرگرمی نمناک می خوانید ثابت می کند که دور از انتظار هم نیست.
زنی که شب با شکم تخت خوابید و صبح زایمان کرد!!
همین تیتر عجیب شما را متوجه ماجرا کرده است ؛ ماجرای زن جوانی که به گفته ی خودش شب مثل همیشه بدون داشتن هیچ علامت و نشانه ای از بارداری خوابید و صبح روز بعد متوجه شد که قرار است فرزندی به دنیا بیاورد آن هم تا کمتر از ۱ ساعت.
در صبح روز ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۸، ” امالوئیز لگیت ” ۱۹ ساله عجیب ترین روز زندگی اش را تجربه کرد، او با یک نوزاد داخل شکمش از خواب بیدار شد آن هم نوزادی که شب قبل اثری از او نبود. ” اما ” می گوید :مثل همیشه و بدون داشتن هیچ عامت و نشانه ای در حدی بگویم که باید شکمی تخت به رختخواب رفتم اما صبح روز بعد دیگر خبری از آن شکم تخت نبود و من در کمال ناباروری باردار بودم در حدی که چیزی به تولد نوزادم نمانده بود.
“اما” بدون علایم حاملگی، به استثنای نامنظم شدن پریودش که او تصور می کرد علتش قرص های ضد بارداری است وجود نداشت. او هیچ بیماری صبحگاهی یا علامتی که مشابه علائم بارداری باشد نداشت، هرگز نوزاد را احساس نکرد و هیچ ضربه قابل توجهی داخل شکمش از طرف نوزادش نداشت، بنابراین او هرگز حتی در نظر گرفتن تست بارداری نبود.
زایمان بسیار عجیب و باورنکردنی یک زن
او در مورد اضافه وزن می گوید:”من کمی وزن اضافه کرده بودم آنهم در حد چند کیلو به طوریکه هرکسی متوجه آن نمیشد، چراکه وزن در سراسر بدن من بیشتر بود، بیشتر در دست ها، پاها و چهره من از هر جای دیگر و شکمم هیچ تغییر و رشدی نداشت . جالب است که برای سوزاندن این اضافه وزن هر روز پیاده روی می کردم تا به وزن قبلی بازگردم غافل از اینکه ماجرا چیزی به جز چاقی به واسطه ی پرخوری است.
“اما” در مورد روز زایمان عجیبش به خبرگزاری ” کندی” می گوید :صبح که از خواب بیدار شدم شکمم ورم عجیبی کرده بود و ضربه هایی حس می کردم درست مثل ضربه هایی که هنگام بارداری برای دختر اولش حس می کرد برای همین در حالیکه که شوکه شده بود فورا با مادر بزرگش تماس گرفت تا از او راهنمایی بگیرد ؛ مادر بزرگ هم گفت که او باید فورا به بیمارستان برود و معاینه دقیق برای مشخص شدن علت انجام شود. مامایی که در بیمارستان “اما” را معاینه کرد خبر باورنکردنی را به او داد و گفت ” کمتر از ۱ ساعت دیگه نوزاد متولد خواهد شد !” “اما” مات و مبهوت در حالیکه نمیدانست چه باید کند و چگونه این اتفاق را باور کند برای زایمان آماده شد و ۴۵ دقیقه بعد نوزاد دومش را که یک دختر سالم و زیبا بود به دنیا آورد.