ازدواج مطلقه ها با افراد مجرد و نگاه بد جامعه به آنها
پسران مجرد و خواهان ازدواج با مطلقه ها
مادر بزرگ هایمان می گفتند، زن باید در زندگی گذشت و صبر داشته باشه، باید شوهرش را نگه داره، باید با نداری و بداخلاقی مردش بسازه، اگه مردش اشتباه می کنه زن باید حرمت نگه داره و …
هر یک جمله از این حرف ها می تواند داد خیلی از ماها را در بیاورد که چرا، زن باید بسوزد و بسازد؟ بس است هر چه زنان در طول تاریخ سوختند و ساختند، نوبت مردهاست که بسوزند و …
اما شاید نگاهی به آمارهای طلاق و فرزندان آسیب دیده از طلاق، تنهایی و آوارگی این زنان در سنین بالا،افسردگی و پشیمانی چشم خیلی از دختران جوان را بترساند. زنان جوانی که دیگر نمی خواهند بسازند، آیا تا به حال پای درد و دل زنان مطلقه نشسته اند؟ آیا بررسی کرده اند زندگی بعد از طلاق را برای یک زن ایرانی با فرهنگ خاص خودش و نه فرهنگ اروپایی؟ آیا به مشکلات بعد از طلاق فکر کرده اند؟
جوان است اما جسم و جانش پرشده از خاطرات تلخ زندگی.خاطراتی که هم پیرش کرده و هم ادامه زندگی را برایش سخت کرده است.
به واسطه زندگی گذشته اش، حضور در جمع های فامیلی برایش سخت شده است.از گوشه و کنار می شنود که زن های فامیل علاقه ای به حضورش در جمع های خانوادگی ندارند.
خودش هم حس می کند نگاه های مردهای فامیل عوض شده است.در محیط کارش هم هرگز حرفی از زندگی خانوادگی اش نمی زند و به دروغ هایش درباره زندگی مشترک ادامه می دهد تا مشکلات خانوادگی در محیط کار هم ظهور و بروز پیدا نکند.
با این که جوان است، اما هرگز به خود اجازه نمی دهد بار دیگر عاشق شود و زندگی خود را با عشق و محبت بسازد چرا که خود را از نگاه جامعه دست دوم می داند.این خلاصه زندگی یک زن مطلقه است.زنی که به هر دلیلی در دوران جوانی بیوه شده و حالا باید برای گذران زندگی روش تازه ای در پیش بگیرد.
البته این روزها با تغییر سبک زندگی ها قبح طلاق کمتر شده اما در هر حال زنان مطلقه تا بعد از طلاق وارد پیچ و خم های زندگی نشوند، متوجه وضعیت خاص خود نیستند و بعد از متوجه شدن ماجرا، بسیاری از این زنان سرخورده و افسرده می شوند و امید به زندگی ایده آل در آینده را از دست می دهند.
وضعیت زنان مطلقه خانه دار از زنان شاغل بسیار بحرانی تر است چرا که جز کنج خانه پدری نشستن و منتظر ازدواج دوم بودن چاره ای ندارند و نکته اینجاست که شانس خوبی هم برای ازدواج مجدد نخواهند داشت و حتی بعد از ازدواج نیز مشکلاتی چون سرکوفت های همسر و بازگشت خاطرات زندگی گذشته برای آنها مشکلات جدی ایجاد می کند.
از سوی دیگر معمولا پسران مجرد برای ازدواج با این زنان پیشقدم نمی شوند و اگر هم بشوند مشکلاتی در پیش خواهد بود.
یک روان شناس در این خصوص می گوید:ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه رو به شیوع است، از این رو باید جوانب مثبت و منفی آن بررسی شود.
مریم فکور ادامه می دهد:در نگاه بدبینانه، پسر مجرد به این دلیل خواهان ازدواج با زن مطلقه است که فکر می کند ازدواج راحتی در پیش دارد.
در واقع طبق یک انتظار عمومی زنان مطلقه در ازدواج دوم شان کم توقع تر بوده و سازش بیشتری نشان می دهند. هم چنین این دسته از زنان تمایل به ازدواج کم سر و صدا داشته و به دنبال برگزاری مراسم پی در پی و تشریفات نیستند.
این روان شناس اضافه می کند:ممکن است در این میان پسرانی هم باشند که فکر می کنند امتیازهای زن مطلقه نسبت به دختر مجرد به مراتب پایین تر است در نتیجه شرایط ازدواج با او آسان تر خواهد بود.
علاوه بر این، فکر می کنند که زنان مطلقه انتظار مالی پایین تری دارند و در شرایطی که مهریه، هزینه های مراسم ازدواج، هزینه های تأمین مسکن و درآمد برای پسرها یک دغدغه جدی است، زنان مطلقه با انتظارات پایین تر می توانند گزینه خوبی باشند.
فکور با تایید بر وضعیت بد زنان مطلقه در جامعه می گوید:در واقع بسیاری از زنان مطلقه حامی ندارند و خانواده آن ها به علت موقعیت فرزندانشان تمایل دارند زندگی دوم دخترشان را حفظ کنند، از همین رو از میزان دخالتشان کاسته می شود. علاوه بر این، زنی که مهریه و حق و حقوق مالی اش را از همسر سابق دریافت کرده، تمکن مالی بیشتری دارد و می تواند منبع حمایتی خوبی برای یک پسر مجرد باشد.
این روانشناس با تأکید بر پی بردن زنان مطلقه به انگیزه های خواستگارشان برای ازدواج، معتقد است:ازدواجی که صرفاً به دلیل برخورداری از حمایت یک مرد صورت بگیرد می تواند خطرناک بوده و چالش های زندگی پیشین را برای یک زن تکرار کند. از همین رو بهتر است کار را به کاردان سپرد و با مشاوره های روانشناسی یک نفره و دو نفره تصمیم نهایی را گرفت.
او توضیح می دهد:یکی از آسیب های ازدواج با زنان مطلقه یادآوری مکرر خاطرات پیش از ازدواج است، چون ممکن است زن در چنین ازدواجی مورد سرزنش مرد و اطرافیان او باشد و با وجود کوچک ترین اختلافی بر سرش منت بگذارند که «حتماً همسر قبلی ات همین رفتار را دیده که طلاقت داده» و یا«تو از یک زندگی شکست خورده بیرون آمده بودی و من حمایتت کردم».
فکور در اخر تاکید می کند:زنان مطلقه در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را می دانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش می کنند، چون وضعیت بدتری را چشیده اند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزشان را از دست بدهند.
این در حالی است که زنان مطلقه به واسطه تجربه هایی که در زندگی اول خود کسب کرده اند، عموماً توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند و شاید به همین خاطر است که نظر پسران مجرد را بیشتر جلب می کنند. در واقع این زنان از مهارت های خانه داری، ارتباط با اقوام و برخورد با همسر برخوردار بوده و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک به آزمون و خطا بپردازند.
در هر حال نکته مهم اینجاست که با وضعیت بد ازدواج و طلاق این روزها، مطلقه بودن نمی تواند علت انتخاب نشدن برای ازدواج باشد، این در حالی است که امروزه آمار طلاق بالا رفته و ممکن است زنان جوان زیادی در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی شان مطلقه شده باشند، اما از امتیازهای خانوادگی و اجتماعی برجسته ای برخوردار باشند.
از این رو نگاه سنتی و قضاوت نادرست درخصوص فاصله گرفتن از این زنان نمی تواند بر پایه منطق و استدلال درست بنا شده باشد.به این ترتیب شاید وقت ان رسیده است که نگاه به زنان مطلقه تغییر کند .