الیکا عبدالرزاقی با نقش ملکه دربار قهوه تلخ پیش مخاطب انبوه شناخته شد و حتی برای آن جایزه هم گرفت. در ادامه تصویرش به عنوان یک بازیگر کمدی تثبیت شد و حالا نقشی جدی و متفاوت در گاهی به پشت سر نگاه کن از خود بر جا گذاشته. عبدالرزاقی پیش از این در تئاترها و تله فیلم های مختلف نقش جدی بازی کرده بود اما هیچ کدام به اندازه فریبا در سریال مناسبتی رمضان شبکه دو دیده نشد.
با او درباره این تجربه و همچنین حضورش به عنوان استندآپ کمدین در برنامه خندوانه به گفتگو نشستیم.
چند قسمتی از بازی شما در سریال گاهی به پشت سر نگاه کن گذشت، به وضوح انرژی خاصی پشت آن دیده می شد. آن هم درست در چند قسمتی که شما محور داستان نبودید و مسیر قصه به سمت کاراکتر امین تارخ بود. پیش از آن که به بحث کلیشه ای حضور بازیگر کمدی در نقش جدی برسیم، درباره این انرژی صحبت کنیم که چقدر نقش فریبا (به رغم یک نبودن) برای شما انگیزه ایجاد کرد؟
– طبیعتا به بازیگران نقش های مختلفی پیشنهاد می شود و بازی می کنند. خیلی ها برایشان فرق نمی کند چه نقشی با چه ویژگی و کجا به آنها پیشنهاد شده؛ می روند و بازی می کنند. مهم این است که فقط جلوی دوربین حضور داشته باشند. کاری به درست یا نادرست بودن این اتفاق ندارم ولی برای خودم اینطور بوده که همیشه سعی کرده ام از موقعیت های خوب نهایت استفاده را ببرم. حتی اگر نقش دو هم بوده سعی کرده ام با نهایت توان بازی اش کنم. اگر یک بازیگر نقش دو و سه را با تمام وجود بازی کند، آن کاراکتر زنده و تبدیل به نقش محوری سریال می شود.
برای همین است که خیلی وقت ها نقش های مکمل از نقش های اول بیشتر دیده شده اند؛ برای اینکه بازیگر انرژی بیشتری برای آن گذاشته. این اتفاقات (بازی در هر نقش یا بازی انرژیک در نقش های فرعی) به طور مداوم در حرفه ما می افتد. ضمن اینکه همیشه دغدغه ما مربوط به پشت دوربین است و احیانا به این فکر نمی کنیم که هر اتفاقی پشت دوربین بیفتد ربطی به مخاطب ندارد . تماشاچی فقط خروجی را می بیند و دوست دارد بازیگر کارش را به بهترین نحو انجام بدهد؛ حال چه نقش کمدی باشد چه جدی. وقتی بازیگر خودش را جای مخاطب بگذارد طبعا دیگر فقط اتفاقات پشت صحنه ملاک نیست و سعی می کند کارش را خوب انجام دهد.
و حتما بخشی از این انرژی به تفاوت صددرصدی نقش فریبا با تجربیات اخیر تصویری شما که کمدی بوده اند، برمی گردد.
– بله؛ برای من این نقش اهمیت ویژه تری داشت. همیشه تله فیلم و تئاترهای جدی به من پیشنهاد شده و می شود اما خیلی خیلی مشتاق بودم بعد از سال ها و حالا که در کمدی شناخته شده هستم، یک سریال جدی پیشنهاد شود. سر تمرین کار افشین هاشمی بودم که ایشان این نقش را پیشنهاد دادند و آقای میری هم پذیرفتند آن را بازی کنم.
از روز اول می دانستم فریبا متفاوت از نقش هایی است که تا حالا پیشنهاد شده. این نقش کاملا کاراکتر بود؛ خاکستری است و ویژگی های مثبت و منفی را در کنار هم دارد. یک انسان واقعی است با فراز و فرودهای معقول و معمول. همین ویژگی دست من و کارگردان را در ارائه آن بازتر می کرد.
در تئاتر و تله فیلم تجربه زیادی در نقش های جدی دارید ولی تصویری که از الیکا عبدالرزاقی در ذهن مخاطب گسترده حک شده نقش های کمدی است که عمدتا با کارهای مهران مدیری شکل گرفته. نقش فریبا در گاهی به پشت سر نگاه کن می تواند تکمیل کننده پرونده کاری تان باشد اما در مقابل یک عقیده ای هم هست که می گوید نمی خواهیم تصویری که از ما در ذهن مخاطب شکل گرفته شکسته شود. خودتان چه فکری می کنید؟ بهتر نبود این تصویر تصبیت شده تان نمی شکست؟
هر کسی از زاویه دید خود و اتفاقاتی که برایش افتاده به ماجرا نگاه می کند. معمولا این نگرش ها هیچ کدام سندیت کلاسه شده ندارند و قواعدی نیستند که بگوییم حتما باید طبق آن عمل کنیم. هر بازیگر بنا بر سلیقه و با توجه به تجربیات خودش نظر می دهد که باید فلان کار را بکنیم یا نه، چون تماشاچی دوست دارد. واقعیت این است، زمانی که من داشتم کارهای جدی بازی می کردم خیلی بازیگر پخته ای نبودم، نه اینکه حالا فوق العاده هستم. (با خنده)
طبیعتا باید بهتر از گذشته باشید که هستید.
به هر حال آدم تجربیات بیشتری به دست می آورد و مسلط تر و با اعتماد به نفس بیشتری بازی می کند. آن زمان آرزو می کردم ای کاش کسی بازی من را نبیند و خب وقتی چنین ذهنیتی داشته باشی این اتفاق هم می افتد. یعنی هر چه به کائنات بدهی برمی گردد. من دلم نمی خواست کارهایی که می کنم دیده شود؛ نه اینکه همه کارها بد باشند، نه؛ خودم را دوست نداشتم. حضورم مدر کارهای کمدی، کار کردن با چند دوربین و مرتب جلو دوربین بودن یک اتفاق ویژه بود. چه موقعیتی برای یک بازیگر می تواند بهتر از این رقم بخورد که هر روز به مدت سه سال و نیم جلوی دوربین باشد.
این تجربه خیلی خوب است و احساس قدرت به بازیگر می دهد، ضمن اینکه مدام فیدبک می گیرد؛ چون سریال پخش می شود و شما در حال ضبط هستید. کار کردن با آقای مدیری کمک بزرگی به من کرد و باعث شد اعتماد به نفس بیشتری نسبت به قبل پیدا کنم تا جایی که در سال ۸۷ به عنوان یک کمدین شناخته شدم و مردم برای اولین بار من را با قهوه تلخ شناختند.
پس به هم ریختن این قاعده و تغییر فاز از کمدی به جدی نباید به راحتی رخ داده باشد. شما برای نقش های کمدی تان شهره شدید و حتی برایش جایزه گرفتید، آن هم در شرایطی که برای خانم های کمدین آزادی عمل کمتری وجود دارد و دیر طول می کشد یک نفر در این ژانر چهره شود.
البته این ترسناک است که بعد از شش سال که به طور مداوم فقط کار کمدی کرده ام، تغییر ژانر بدهم. ضمن اینکه تله فیلم هایی که در آن نقش جدی داشتم خیلی دیده نشده ولی یک سریال ماه رمضانی مخاطب زیادی دارد. از این بابت ترسناک است که ممکن است از پس نقش برنیایم، یا بازیگری نباشم که تماشاچی در ژانر جدی او را دوست داشته باشد ولی هرگز به این فکر نمی کنم اگر در ژانر دیگری بازی کنم و خوب باشم، تماشاچی من را نمی پذیرد.
این را قبول ندارم. فکر می کنم تماشاچی بازی خوب را از هر بازیگری می پذیرد؛ چه کمدین باشد چه جدی. خوشحالم این اعتماد در سریال گاهی به پشت سر نگاه کن به من شد و امیدوارم از پس آن برآمده باشم. تا الان خوشبختانه بازخوردهای خوبی به خاطر نقش فریبا گرفته ام.
معمولا بازیگرانی که با نقش های کمدی پیش مردم شناخته شده هستند وقتی نقشی جدی به آنها پیشنهاد می شود، همه را غافلگیر می کنند. انگار دنبال ثابت کردن وجه دیگری از بازیگری خود هستند و فرصت را غنیمت می شمارند. برای شما چطور بود؟
شاید یک بخشی از آن، غنیمت شمردن فرصت است تا در ژانر دیگری هم دیده شوی و فقط به عنوان یک کمدین شناخته نشوی اما این را برای بازیگران کمدی، به جز خودم می گویم:بازیگران کمدی ما اینقدر آدم های باهوشی هستند و می دانند در لحظه چه کنند که گویی نبض تماشاچی در دست شان است؛ آن هم در شرایطی که خنداندن مردم خیلی کار سختی است. این دسته بازیگران فیدبک تماشاچی را پیش پیش و زودتر متوجه می شوند و بر اساس آن رفتار می کنند.
به خاطر سخت بودن کار کمدی (نه هر کمدی البته)، بازیگران این ژانر در کار جدی حتما موفق می شوند. علاوه بر این، در کارهای کمدی تعدد قسمت ها باعث می شود شما مدام در حال تمرین و جلوی دوربین باشید. ساعت های جلوی دوربین بودن بازیگرهای کمدی و بازیگری که سریال جدی بازی کرده را حساب کنید؛ این اصلا قابل قیاس نیست.
برای همین است که وقتی سعید آقاخانی در خداحافظی طولانی بازی می کند یا مجید صالحی در استراحت مطلق، همه غافلگیر می شوند.
اینکه آقای صالحی و دیگران می آیند و موفق می شوند همه اش انگیزه نیست؛ توانایی شان را نباید نادیده گرفت. بعضی ها می گویند شما بازیگر کمدی هستید، کار خودتان را بکنید ولی واقعیت این است که خیلی چیزها به جبر تحمیل به بازیگر می شود. مثلا یک عقیده نادرست هست که می گوید اگر شما بازیگر کمدی هستی نباید نقش جدی بازی کنی؛ در عوض اگر جدی هستی می توانی کمدی بازی کنی؛ انگار لطف می کنید! این نگرش باعث شده یک دلخوری از سمت کمدین ها وجود داشته باشد.
من خودم شاهد این ماجرا بوده ام؛ دو کارگردان که یکی از آنها کارگردان کمدی بود و دیگری جدی (که هر دو آدم مهم و معروفی هستند) در یک جشن به طور همزمان کاندیدای بهترین کارگردانی شده بودند. جایزه را به کارگردان کار جدی دادند و از کارگردان کار کمدی عذرخواهی کردند و گفتند اگر ما جایزه را به شما می دادیم به ایشان برمی خورد. خود کارگردان کار جدی هم خیلی دلخور بود که چرا در کنار یک کارگردان کار کمدی کاندیدا شده! متاسفانه این تفکر هست که به کار کمدی ناخودآگاه کیفیت درجه دو داده می شود. برای همین انگیزه کمدین ها زیاد است که وقتی کار جدی می کنند توانایی شان را نشان دهند وگرنه در شرایط درست نیازی نیست این توانایی را نشان دهند. هیچ بازیگر جدی نمی تواند جای مجید صالحی و رضا عطاران بازی کند.
در نقش فریبا یک نوع خویشتنداری هست؛ در حالی که با پدر و خواهرش مشکل دارد و به او اجحاف شده، باید تند مزاج تر باشد. او اما در یک مدار مشخص حرکت می کند و ناراحتی اش تبدیل به داد و فریاد نمی شود؛ این اندازه در فیلمنامه بود؟
تعریف کاراکتر در فیلمنامه همین بوده، فقط نوع اجرای آن یک مقدار تودارتر شده، تغییر کرده. الان یک غمی در چشم هایش هست. این آدم پیشینه سختی داشته و آدم سفتی شده. در قسمت های بعدی می بینیم چه مشکلاتی داشته و چه اتفاقات ناگواری او را به اینجا رسانده (در قسمت هایی که بعد از گفتگو روی آنتن رفت بخشی از گذشته فریبا نشان داده شد؛ مثل همسر کلاهبردارش و عدم حمایت پدر از او وقتی که دچار مشکل مالی شده) نفرتش به پدر ریشه در یک گذشته تلخ دارد. روزگاری رابطه شان عاشقانه بوده و حالا تبدیل به نفرت شده.
نمونه هایی از تفاوت کاراکتر فریبا با آنچه در فیلمنامه بوده را می گویید؟
فریبا به قول خواهرش زود قهر می کند و فوری به او برمی خورد اما سکانسی داشتیم که خواهر کوچکتر (با بازی بهاره کیان افشار) را به خاطر یک مسئله خیلی معمولی عصبانی می شود. توی متن چیزی درباره ری اکشن فریبا نوشته نشده بود؛ فقط در سکوت نگاه می کند. در وهله اول با توجه به کاراکتر فریبا که در چنین موقعیت هایی توی گوش خواهرش زده اینطور بود که احتمالا قهر می کند و می رود.
ما صحبت کردیم و گفتیم نمی توانیم بگوییم یک کاراکتر قهرو است و همه جا قهر می کند بلکه یک جاهایی شوخ طبعی دارد و سر به سر خواهرش می گذارد. فریبا در زندگی سختی زیاد کشیده و تلخ شده ولی اینجا به خاطر یک مسئله کوچک با خواهرش قهر نمی کند. آدمی است که روی پای خودش بوده ولی متاسفانه این تلاش ها برای این بوده که روبروی پدرش بایستد. یعنی همه این تلاش ها را کرده که از خانواده مستقل باشد. این اتفاق او را متفاوت می کند.
در سریال در حاشیه اسم تان بود تصویرتان نه؛ در سری جدید هستید؟
راستش خبر ندارم. من شهریور پارسال با آقای مهدوی تهیه کننده سریال در حاشیه قراردادی بستم. اعلام کردند حول و حوش یک ماه و نیم دیگر با من کار دارند. من سر سریال آقای میری (گاهی به پشت سر نگاه کن) بودم و نگران بودم که شاید به پروژه در حاشیه نرسم. رفتم خدمت آقای مدیری ولی ایشان گفتند تا آذر با شما کار نداریم و تداخل پیش نمی آید. سریال گاهی به پشت سر نگاه کن تمام شد؛ برنامه ریز در حاشیه گفتند قبل از عید با شما کار داریم.
قبل از عید شد ۱۵ فروردین گفتند معلوم نیست. فقط اسمم در تیتراژ بود و راستش از آن موقع تا الان خبری ندارم. تنها خبری که دارم این است که قرار بود نقش یک پزشک متخصص قلب را بازی کنم ولی در فصل اول امکان حضورم وجود نداشته. حالا شاید به دلیل اعتراض ها. در فصل دوم هم در سایت ها خواندم که سریال خیلی مردانه است.
تجربه اجرای کمدی در خندوانه
الیکا عبدالرزاقی در سری جدید خندوانه جزو استندآپ کمدین های برنامه است. او در چند قسمتی که برنامه اجرا کرده سراغ خاطرات خود می رود و آنها را تعریف می کند. خودزنی همیشه جذاب است و نمونه های آن را زیاد داشته ایم. نمونه بارزش پژمان که برای پژمان جمشیدی نه تنها بد نشد که اتفاقات بهتری برایش رقم زد. مخاطب اینقدر هوشمند است که بداند الیکا عبدالرزاقی اتفاقاتی که برایش پیش آمده را با افزوده و اغراق تعریف می کند.
می پرسیم این پیشنهاد خودتان بود؟ چطوری شکل گرفت؟
آقای رامبد جوان خیلی لطف داشتند. تماس گرفتند و پیشنهاد این کار را داند. من خندوانه را می بینم و از مشتری های پروپا قرص آن هستم. هر شب هم بیست و پنج ثانیه با آنها می خندم ولی هرگز به این فکر نکرده بودم که می شود من به برنامه بروم. خاطره تعریف کنم و مردم را بخندانم. سری قبل از میان خانم ها فقط شقایق دهقان کمدی اجرا کرده بود. در سری جدید قرار بود خانم بهنوش بختیاری هم باشند و من هم به این دو نفر اضافه شوم.
ابتدا خیلی نگران بودم و استرس داشتم. گفتم من نمی توانم این کار را بکنم. با وجود اینکه خیلی اتفاق خوبی است اگر خانم ها را به این عرصه وارد شوند و خیلی تابوهای بی مورد و فضای بسته می شکند ولی من نمی توانم. یک شب با همسرم صحبت می کردم، گفتم فکر نمی کنم بشود این اتفاق بیفتد. امین (زندگانی) پیشنهاد داد و گفت تو این همه تخیل می کنی و تخیلاتت را تعریف می کنی. اینها را کنار هم قرار بده و تعریف کن. دلیل اینکه بد نشده و یک عده دوست داشته اند به خاطر این است که پایه خاطرات واقعی بوده. اتفاقی نبوده اند که همه اش از تخیل بیاید.
گارد بسته خانم ها
عبدالرزاقی تجربه حضور در خندوانه را خوب می داند. این را هم اضافه می کند که تا ایده آل راه زیادی باقی مانده:در استندآپ کمدی نوپا هستیم و خیلی زود است که بخواهیم درباره حضور من و همکاران قضاوت کنیم. چند وقت پیش آقای عبدی در برنامه خیلی صریح اسم آدم هایی که با آنها شوخی داشتند را می آورند. احتمالا با آنها هماهنگ بودند. این خودش اتفاق مثبتی است که پیش از این در کشور ما نمی افتاده. ما زیادی خودمان را در فضای بسته قرار داده ایم. یک حجب و حیایی بوده که چون من خانم هستم نمی توانم خاطره خنده دار داشته باشم.
آقایان خیلی راحت تر شوخی می کنند و خاطرات شان را بیان می کنند ولی خانم ها یک گارد عجیب و غریب در این باره دارند. منظورم از حجب و حیا، رسمی بودن بیش از اندازه است. ما در کشورمان فرهنگ های مختلفی داریم. در هر شهری یک رفتاری خوب است، یک چیزی بد است و معیار واحدی نداریم.
شقایق دهقان وقتی به عنوان استندآپ کمدی به خندوانه می آید، به رغم تعریف خاطرات بامزه معذب به نظر می رسد. این حالت موقع اجرای عبدالرزاقی هم احساس می شود در حالی که آنها بازیگر هستند؛ جلوی دوربین رفته اند و ظاهرا نباید مشکلی داشته باشند.
عبدالرزاقی با اشاره به سختی های اجرای کمدی در خندوانه، تجربه اجرا در جشن حافظ را هم پیش می کشد که نشاندهنده سختی دو چندان کار استندآپ کمدی است:اصلا مقوله استندآپ کمدی یک فضای دیگر است. البته تماشاچیان داخل استودیو خندوانه خیلی همراه هستند اما تماشاچیان در سالن (وزارت کشور) که عمدتا همکارانت هستند به ویژه خانم ها نمی خندیدند! امکان ندارد بخندند، برای اینکه تو داری کاری می کنی که آنها اصلا دوست ندارند همچین کاری را درباره خودشان ببینند. این اتفاق اگر همینطور ادامه پیدا کند خیلی خوب است؛ اگر چند نفر مثل خانم دهقان و بختیاری پیدا شوند که این مرز و فضا را بشکنند، حتما اتفاقات بهتری می افتد.