کارآفرینی یک زن با کمتر از یک میلیون
کارآفرینی با ۵۰۰ هزار تومان
بیشتر افراد وقتی صحبت از راه اندازی یک کسب و کار به میان می آید، به دنبال تامین مالی و سرمایه اولیه هستند و اغلب به دلیل نداشتن سرمایه فراوان اولیه، ایده های خود را به آرزو تبدیل می کنند و در دل خود نگه می دارند و حتی آن را بیان نمی کنند.
این یک واقعیت است که تمام کسب و کارهایی که اطراف ما شکل گرفته اند، سرمایه های اولیه میلیونی و میلیاردی نداشته اند. قصد داریم در این مطلب درباره تعدادی از کسب و کارهایی صحبت کنیم که با کمتر ازیک میلیون تومان هم می توان آنها را تاسیس کرد.
زهرا هما، فعال اقتصاد مقاومتی در کرمان است فعالیت خود را اینگونه بیان می کند:
با ۵۰۰ هزار تومان تولید ترشی در خانه را شروع کردم.
خوبی کار در خانه این بود که دیگر خبری از اجاره و پول ودیعه مغازه و هزینه های آب و برق تجاری نبود.
اوایل همه کار بر عهده من بود اما همسرم که بازنشسته شد در فروش ترشی ها کمکم کرد و به مرور زمان کارمان بهتر شد. من که با بچه هایم و همسرم کار را پیش بردیم به مرور مشتری های خوبی پیدا کردیم و برای همین توانستیم بعد از مدتی برای ۶ نفر دیگر اشتغالزایی کنیم.
حالا ترشی، انبه و قاووت را به ۴ کشور آمریکا، امارات، عربستان و عراق صادر می کنم و مشتری خارجی دارم. یکی از ابتکارعمل های ما در کار این بود که ریشه کاسنی و قاووت را مخلوط کردم که آمریکایی ها خیلی از آن خوششان آمد.
حالا هم چاشنی ۲۵ گیاه، ترشی گوجه، ترشی بادمجان با ۸ گیاه، ترشی بندری با ۱۷ گیاه،مربای توت فرنگی و کیوی، قاووت نخود نارگیل و قاووت چهل گیاه و قاووت رژیمی از محصولات ما هستند و آنها را با اسم تجاری «کرمان بانو» در بازارهای مصرف می فروشم.
خانه ام شده کارگاه اقتصادی و هم زندگی می کنم در این خانه و هم کار می کنم. درآمد خالصم معمولا ماهی ۳ میلیون تومان است. مشتری هایم می گویند:این محصولات چون در خانه تولید می شود، بیشتر می توانیم به سلامت آنها اعتماد کنیم.
کار آفرینی های کوچک
خدا را شکر از وضعیتم راضی ام، داخل خانه استراحت می کنم و حیات خانه ام انباری محصولاتم شده است. من با همین پول کم هم توانستم رقیب بسیاری از این شرکت های تولیدی میلیاردی شوم.
مردم ما از این کارها غفلت کرده اند. اگر ما توجه کنیم به این کارهای کوچک خیلی راحت می توانیم کشور را به خودکفایی برسانیم و محصولاتمان را صادر کنیم.
من صبح ها سر کارم بودم و ظهرها استراحت می کردم و عصرها دنبال مشتری در مغازه ها می گشتم اما هیچ وقت نا امید نشدم چون نتیجه کارم را می دیدم.
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=72027