تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
4

فیلم هایی با موضوع طلاق در سینمای ایران

فیلم هایی با موضوع طلاق در سینمای ایران

به بهانه اکران فیلم زیر سقف دودی که مضمون آن طلاق عاطفی است ، نگاهی به فیلم هایی با مضمون طلاق در سینمای ایران می اندازیم.

فیلم هایی با موضوع طلاق در سینمای ایران

نگاه سینماگر ایرانی به طلاق چگونه است

این روزها که آمار طلاق در جامعه درحال بالا رفتن است و موضوعی تحت عنوان طلاق عاطفی در خانواده ها بیداد میکند به سراغ موضوع طلاق در فیلم های فیلمسازان ایرانی رفتیم و به بررسی نگاه فیلم های ایرانی به مساله طلاق پرداختیم که گزارشی از آن را در ادامه میخوانید.

نگاهی به کارکرد سینما درباره طلاق به بهانه فیلم زیرسقف دودی

درخشنده؛ فیلمساز خانواده

مروری به کارنامه پوران درخشنده نشان می دهد که او در مجموعه ای از آثار سعی کرده به مشکلاتی در خانواده و جامعه ایران بپردازد که تا پیش از آن مورد توجه قرار نگرفته است. درخشنده خود در گفت وگویی می گوید:«فیلم های من در پی مشکلاتی که در جامعه وجود دارند، اما کمتر کسی به آنها توجه نشان می دهد، ساخته می شوند. در حقیقت من درباره مشکلاتی فیلم می سازم که زیاد دیده نمی شوند.» مشکلاتی که درخشنده از آنها حرف می زند اصولا مصایبی هستند که ساختار خانواده را نشانه رفته اند.

درخشنده در سی سال اخیر درباره بسیاری از این مشکلات فیلم ساخته است:رابطه درباره نوجوانی ناشنوا و لال، عشق بدون مرز و شمعی در باد درباره تنهایی فرزندان و مواد مخدر، بچه های ابدی درباره کودکان اوتیسمی و هیس دخترها فریاد نمی زنند درباره کودک آزاری. در همه این فیلم ها اما عامل طلاق همواره وجود داشته که همچون کاتالیزوری سرعت تخریب و ویرانی خانواده را بیشتر کرده است. طلاق اما برای او از اتفاقی رسمی فراتر رفته و این را زیر سقف دودی آخرین ساخته درخشنده نشان می دهد:«اولش قصدم بر این بود که در مورد طلاق فیلم بسازم؛ اما وقتی که وارد مرحله تحقیقات شدم، دیدم جامعه چندین و چند گام از منِ فیلمساز جلو افتاده و دیگر طلاق رسمی یکی از مسائل حاد اجتماعی ما نیست؛ بلکه از آن بدتر طلاق عاطفی است که بی این که زن و شوهر به طلاق رسمی اقدام کنند، درواقع راه شان مدت هاست که از هم جدا شده و هر کدام برای خودشان زندگی می کنند. چند سال پیش داشتم روی فیلمنامه ای درباره طلاق کار می کردم. هر چه جلوتر رفتم دیدم نمی شود و همان طور که گفتم جامعه را جلوتر از خودمان دیدم؛ با این که خیلی زحمت کشیده بودیم و حتی چهاربار فیلمنامه را با چهار همکار مختلف نوشته بودیم اما درنهایت شرایط جامعه و اتفاقات مرا به ساخت زیر سقف دودی کشاند. می دانید یک آمار تکان دهنده ای می گوید که ۹۰ درصد جامعه ما در طلاق عاطفی هستند و این دردناک است.»

فیلم هایی با موضوع طلاق

فیلم زیر سقف دودی با مضمون طلاق عاطفی

چنین آماری که درخشنده از آن حرف می زند اگر انگیزه هر فیلمساز ایرانی بود، نتیجه قطعا آنچه نمی شد که این کارگردان آن را خلق کرده است. زیر سقف دودی -فارغ از کیفیت و نقدهای بی شماری که به آن وارد است- نخستین فیلمی است که رسما طلاق عاطفی در خانواده ایرانی را نشان می دهد و اثری در ادامه کارنامه سی ساله درخشنده است:حرکت روی خطوط قرمز و حرف زدن از سوژه های حساسیت زا.

سینمای اجتماعی و فیلمسازان زن

سینمای اجتماعی ایران پیش از انقلاب همانقدر که در نشان دادنِ درستِ جامعه موفق است (آثاری از کیمیایی، تقوایی و نادری) اما نمی تواند خانواده ایرانی و مشکلاتش را به تصویر بکشد. خانواده به تصاویری بدوی محدود می شود که نماد خیر و خوشی است و گویی نه طلاقی است و نه خشونتی و نه آزاری. در دهه چهل دو فیلم شب قوزی ( فرخ غفاری) و خشت و آینه (ابراهیم گلستان) به عنوان نخستین فیلم هایی که بعد به نام موج نو خوانده شدند، تصویری از خانواده ایرانی نشان دادند که متفاوت از کلیشه های رایج سینمای آن روزهاست. در سینمای موج نو رویکرد اجتماعی به فراخور گفتمان مبارزاتی حاکم بر دو دهه ٤٠ و ٥٠ شکل عصیانی به خود می گیرد و عملا از خانواده جدا و به جامعه می پردازد. جورِ نشان دادن مشکلات خانوادگی در دهه ٥٠ را تنها سریالی به نام طلاق کشید که یک سال قبل از انقلاب از تلویزیون پخش شد. این سریال در ٩ قسمت معضل طلاق را در جامعه شهری به تصویر کشید و از عواملی مثل اعتیاد و مهریه حرف زد. در سینما اما یک فیلم دیگر هم بود که فراتر از کلیشه های رایج به مشکلات یک زوج پرداخت و به شکلی صحیح آن را به تصویر کشید. گزارش ساخته عباس کیارستمی به واقع گزارشی صحیح بود از به هم ریختگی های یک خانواده شهریِ واقعی.
بعد از پیروزی انقلاب اتفاق اصلی حضورِ فیلمسازان زن بود که توانست نگاه به خانواده را وارد سینما کند. در دهه ٦٠ شمسی پوران درخشنده، رخشان بنی اعتماد و بعدتر تهمینه میلانی فیلمسازانی بودند که کم کم تصویر واقعی تری را از خانواده، زن ایرانی و مشکلات آن، نشان دادند. در آن سال ها تهمینه میلانی بچه های طلاق را ساخت و مستقیم درباره معضل طلاق و نتایج آن بر فرزندان حرف زد و رخشان بنی اعتماد در دو سه فیلم سختی های زن بودن را نشان داد. بیش از دیگران اما این پوران درخشنده بود که از همان روزها تا حالا همچنان خطِ خود را حفظ کرده و مهمترین ملودرام خانوادگی ساز ایران است. حالا چه دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم پوران درخشنده فیلمساز صریحی است و لزومی نمی بیند اولا فیلمی فاقد پیام اجتماعی – خانوادگی بسازد و دوما پیام را در سطوح مختلف فیلم پنهان کند. از این منظر درخشنده تفاوت هایی آشکار با دیگر همکاران خود دارد. از یک طرف تنها فیلمسازی است که مستقیم به سمت سوژه هایی می رود که خانواده های ایرانی درگیر آن هستند و از طرف دیگر مرزبندی مشخصی با سینمای روشنفکری ایران دارد که به دلایل مختلف ناگزیر از عمیق حرف زدن است. به این ترتیب با فیلمسازی طرف هستیم که بعد از انقلاب حداقل در سه چهار فیلم از تابوهایی حرف زده که در سینما پرداختن به آنها سخت است و هزینه دارد. ولی آنطور که مشخص است در تمام این سال ها فیلم های تند و تیز درخشنده باعث نشده که حواشی خارج از فیلم بر نمایش آن تاثیر بگذارد.

فیلم هایی با موضوع طلاق

مریلا زارعی در فیلمی با مضمون طلاق

سینما و خودآگاهی جمعی

درباره زیر سقف دودی همزمان می توان دو پرسش اساسی را مطرح کرد:یکی این که طلاق عاطفی چیست و آیا به راستی وضع آن قدر که درخشنده نشان داده و از آن حرف می زند، بحرانی است و دیگر آن که آیا اصولا ابزارهایی مانند سینما می توانند در معضلات خانوادگی و اجتماعی موثر باشند؟ این پرسش ها را نخست با جواد افشارکهن، دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه در میان گذاشتم. افشارکهن توجه رسانه ها به ویژه سینما را به مشکلات اجتماعی یکی از مراحل خودآگاهی جمعی برای درک مناسب آن معضل می داند:«رسانه ها بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند شکل گیری برداشت های فراگیر از شرایط اجتماعی هستند و به ما کمک می کنند تعاملی اجتماعی از شکل غیر اجبارآمیز برای درک یک وضع داشته باشیم. پس در بستر رسانه می توان راه حل هایی واقع بینانه برای مشکلات اجتماعی ابداع کرد. بازی مسائل اجتماعی بدون حضور رسانه ها نه شروع می شود و نه پایان می گیرد. هنرمند با حساسیت های خاص خود توانایی دارد صورت های ناخوشایند اجتماعی را درک کند و بازتاب دهد. اگرچه برای کامل شدن هر نوع تصویری از مسائل اجتماعی در قالب هنری، پژوهشی روش مند مورد نیاز است، اما صرف توجه به یک مقوله اجتماعی در قالب اثر هنری- مثل سینما – خود می تواند مرحله ای از ایجاد خودآگاهی جمعی برای رسیدن به یک درک فراگیر باشد، بنابراین باید بیشتر از قبل مورد توجه و همچنین تشکر قرار بگیرد.» او با استقبال از طرح مسائلی مثل طلاق عاطفی می گوید:«طرح مفهومی چون طلاق عاطفی نشان دهنده گذر از روبناهای حقوقی در تحلیل مسائل اجتماعی است. با توجه به واقعیت بالفعل و پیچیدگی های آن، تحلیلگر اجتماعی رفته رفته می کوشد ویژگی های به هم پیوسته یک وضع را درک و از تقسیم بندی های ساده اجتناب کند. بر همین اساس، دوگانه ازدواج- طلاق می تواند به تنوعی از موقعیت های دیگر بسط داده شود که طلاق عاطفی یعنی بی تفاوتی ذهنی و ناهمدلی زوجین علیرغم حفظ صورت بی روح زندگی خانوادگی، فقط یکی از اشکال آن است. بر این اساس در کنار یا درون این مفهوم می توان تنوع قابل توجهی از همزیستی های طلاق گونه را مشاهده و آنها را شناسایی و نامگذاری کرد، هرچند از نظر حقوقی همچنان در شرایط ازدواج و نه طلاق، به بررسی آنها می پردازیم. این مهم به ما یادآور می شود تنها تکیه بر قوانین، رویه های اجرایی، آیین نامه ها و دستورالعمل های مدیریتی نمی تواند راهگشا و موثر برای درک یا تغییر شرایط اجتماعی نامناسب باشد.» این که نقش و تأثیر سینماگران در فضای اجتماعی چقدر است، پرسش دیگری است که از افشارکهن می پرسم. با این سوال قصد دارم به دو روی سکه بپردازم. عده ای اعتقاد دارند ابزارهایی در قواره سینما توان آن را ندارند در جامعه و در باب مشکلات آن نقش آفرینی کنند و عده دیگر نیز می گویند سینما اگر هم نقشی داشته، مثبت نبوده است. افشارکهن اما نگاه متفاوتی دارد. او می گوید:«تلاش برای فهم رابطه رسانه ها با مسائل اجتماعی باید الزاما از یک پیش فرض نادرست پیراسته شود. معمولا انتظار آن است که میان دو پدیده اجتماعی رابطه علّی برقرار است و فهم هر وضع با تمرکز بر یک متغیر دیگر صورت می پذیرد. پس رسانه ها به عنوان عامل بی تفاوتی در زندگی زناشویی مطرح می شوند درحالی که این طور نیست. هرگاه تلاش می کنیم رسانه را عامل این بی تفاوتی بدانیم، مانند موقعی که تمایل داریم فقر را به مثابه علت اعتیاد بدانیم یا شبکه های اجتماعی مجازی را یک عامل بزهکاری قلمداد کنیم و گزاره هایی از این دست، نمونه هایی از نوعی تحلیل ساده انگارانه را ارایه کرده ایم.» این استاد دانشگاه در ادامه نقدی هم به سینما وارد می کند:«سینمای ما در بسیاری از موارد نه تنها پیشتاز در طرح این مسائل نبوده است بلکه بسیاری از این مشکلات را با نوعی تأخیر زمانی پوشش داده است. توجهی که از طرف مخاطب به فیلم هایی می شود که این مشکلات را بیان می کنند، نشان دهنده اهمیت ماجراست. اما این برداشت هم که سینما عامل ایجاد مسأله است نه تنها نادرست است بلکه وارونه نشان دادن صورت مسأله خواهد بود.» افشارکهن درنهایت از فضایی می گوید که سینماگر به آن برای طرح مسائل مهم اجتماعی نیاز دارد:
«سینمای اجتماعی می تواند یکی از ابزارهای مناسبی باشد که در آن کنشگران مختلف می توانند از طریق فضای مفاهمه در کنترل یا حل مسائل اجتماعی ایفای نقش کنند. بهتر است در قالب سینما یا سایر اشکال هنری به هنرمندان فضای بیشتری برای انعکاس آنچه نامطلوب است، داده شود.»

زیرسقف دودی یک هشدار است

«اینکه طلاق عاطفی برای نخستین بار در سینمای ایران مطرح شده است به معنای نبود آن در تاریخ خانواده ایرانی نیست.» این کلیدواژه حرف های عالیه شکربیگی، جامعه شناس و استاد دانشگاه است. او درباره این پدیده می گوید:«طلاق عاطفی مربوط به سال های اخیر و اتفاقی جدید نیست بلکه همواره وجود داشته است. اصولا در وضعیتی که عشق و عاطفه و دوستی از روابط زوجین حذف می شود، طلاق عاطفی رخ می دهد. از طرف دیگر این اتفاق تابع فرهنگ های مختلف است و از جامعه به جامعه دیگر و با تغییر خرده فرهنگ ها متفاوت خواهد بود. در نتیجه متغیرهای مختلفی روی آن اثرگذارند.» وی اگرچه نشان دادن طلاق عاطفی در سینما را مفید می داند اما اعتقاد دارد سینما نمی تواند حقیقت این فاجعه را به تصویر بکشد:«در قالب یک فیلم طبیعی است که نمی توان همه جنبه های طلاق را نشان داد چون واقعیت های خانوادگی و زوایای آن قطعا نمی تواند به سینما بیاید. از طرف دیگر طلاق عاطفی مفهومی همه جانبه و عمیق است که قسمت مهمی از آن امری درونی و روحی است و نمی توان همه آن را در قالب فیلم به تصویر کشید.» وی اما همین مقدار حرف زدن از طلاق عاطفی در سینما را هم مفید می داند، زیرا به عقیده او می تواند تلنگری به خانواده ها باشد:«بسیاری از مسائل درون خانواده ها وجود دارد ولی هنوز دربسته است. مثلا تا مدت ها قبل کسی از خشونت خانگی حرف نمی زد درحالی که این پدیده همیشه وجود داشته است ولی حالا می بینیم که صحبت از این موضوع به عرصه عمومی کشیده شده و جامعه نسبت به آن واکنش دارد. طلاق عاطفی هم با کمک سینما و رسانه ها باید همین سرنوشت را پیدا و جامعه را متوجه واقعیات کند. درحال حاضر بسیاری مسائل در خانواده ها هست ولی به صورت تابو درآمده است. زیر سقف دودی هر قدر بتواند مباحث را عمومی کند و به تصویر بکشد وجدان جمعی جامعه را متوجه این امر می کند و درنهایت باعث می شود افراد در رفتارهایشان تجدیدنظر کنند، زیرا نباید فراموش کنیم که پیامدهای طلاق عاطفی علاوه بر زوجین بر فرزندان و آینده آنها هم تأثیر خواهد گذاشت، بنابراین سینما می تواند به مثابه تلنگر باشد.»
از این جامعه شناس می پرسم وضع کلی سینمای ایران در برخورد با مصائب اجتماعی را چطور ارزیابی می کند. این طور پاسخ می دهد: «اگر شرایط و بسترها در سینما به نحوی فراهم شود که بتوانند واقعیت ها را نشان دهند، طبیعتا نتایح خوبی خواهد داشت. گمان می کنم درحال حاضر هم با وجود محدودیت های موجود، سینمای اجتماعی توانسته به واقعیت های جامعه اشاره کند. به عنوان مثال فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند که در مورد کودک آزاری بود نشان از وجود و علنی شدن این پدیده در ایران می داد. فراموش نکنیم اتفاقی که مدتی قبل برای آتنا اصلانی افتاد را این فیلم چند سال قبل هشدار داده بود.» این جامعه شناس درنهایت از زنگ خطرهایی می گوید که به عقیده او می تواند در سینما مطرح شود:«توقع از سینما و رسانه ها بیشتر است. فقط باید بسترها و امکانات فراهم باشد و آنها اجازه داشته باشند به تابوها اشاره کنند. طلاق عاطفی، کودک آزاری، خشونت و ازدواج سفید در نهاد خانواده ها رخ داده ولی هنوز فیلمی درباره آنها ساخته نشده است یا تعداد آثار ساخته شده به هیچ وجه کافی نیست. سینمای اجتماعی زمانی می تواند بر جامعه تأثیر بگذارد که واقعیت ها را نشان دهد.»

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=25022

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0