تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
3

بازی تاج و تخت و شخصیت های خبیث آن

بازی تاج و تخت و شخصیت های خبیث آن

بازی تاج و تخت دارای هفت شخصیت خبیث از جمله: سرسی لنیستر و تئون گریجوی و آلیسر تورن و… میباشد و همانطور که از اسمشان پیداست شخصیت های خبیثی دارند .

بازی تاج و تخت و شخصیت های خبیث آن

 همه چیز درباره ی بازی تاج و تخت و ۷ شخصیت خبیث

با رضایتِ روس بولتون، رمزی ملقب به نام خانواده پدری اش شد و رمزی بولتون خوانده شد. اما هرطوری حساب کنیم حرامزادگی بیشتر برازنده کسی ست که اشتیاقش به شکنجه و سلاخی و قتل عام هیچ کرانی ندارد.

شخصیت های تاج و تخت

بازی تاج و تخت

به گزارش سینماخبر ،با رضایتِ روس بولتون، رمزی ملقب به نام خانواده پدری اش شد و رمزی بولتون خوانده شد. اما هرطوری حساب کنیم حرامزادگی بیشتر برازنده کسی ست که اشتیاقش به شکنجه و سلاخی و قتل عام هیچ کرانی ندارد. رمزی بولتون تنها شخصیتِ بازی تاج و تخت است که اگر هنوز در آرای مردمی رتبه نخست لیست نفرت انگیزها را کسب نکرده باشد، با توجه به زنده بودنش و روندی که در پیش گرفته است، از شانس بسیاری در احراز این مقام برخوردار است. رمزی یک سادیستِ کامل است.

هفت:سرسی لنیستر

سرسی لنیستر

شخصیت های خبیث بازی تاج و تخت                   

“وقتی شما مشغول بازی تاج و تخت هستید، یا می برید یا می میرید” این مانترای زیبای ملکه ی خبیث است. نکته اصلی اینجاست که ملکه به این جمله در راستای منافع حکومت و قلمرو حکومتی اعتقاد ندارد. اولویت سرسی خود اوست. دوز خودخواهی و خودپسندی ملکه آنقدر زیاد است که در راه آمال و هوس های شخصی اش می تواند تا مرز شکستن دل پسرش، کشتن شوهرش، چیدن برنامه قتل برادرش و کمربستن به قتل دختران استارک آن هم توسط برادر/معشوقه اش (از زنای با محارم و جا زدن سه تا حرامزاده به عنوان وارثان تاج و تخت هم غافل نشویم) پیش برود. سرسی دچار زخم و عقده حقارت است.

مکار و آتشین مزاج است و هیچ اثری از بخشندگی در او نیست. مشهود است که لنیسترها پیچیده ترین خاندان بازی تاج و تخت اند. مخاطب در برابر آن ها در دایره ای از خشم، نفرت و حرص گیر می کند در حالی که نمی تواند منکر شود آن ها جذاب و گاهی قابل تحسین اند و البته بیشترین سهم از هیجان روایات مجموعه، حول و حوش آن ها و در پایتخت می چرخد. این میان تیریون که حسابش از همه جداست. او محبوب ترین شخصیت مجموعه است که تا بحال نه تنها ذره ای مخاطبان را نرنجانده که روز به روز عزیزتر هم شده است. جیمی هم پس از آزاد شدن از اسارت، در بزنگاه های فراوان از خودش اعاده حیثیت و شرافت از دست رفته را بازخرید کرده و این روزها به شمار محبوبین مجموعه آمده است. تایوین لنیستر با وجود خودکامگی قابل اعتنا و کثافتکاری های آشکاری نظیر فاجعه هارنهال، به حکم اعتقاد جدی اش به مفهوم خانواده و اهمیت دادن به حفظ میراث و در صدر همه اینها هوشمندی، توانمندی و کاریزمای غیرقابل انکارش، همیشه مورد توجه بینندگان بوده است. به نظر می رسد میان لنیسترهای دوست نداشتنی، کفه نفرت از سرسی خیلی سنگین تر از دیگران است. آنچنان که وقتی موهایش را تراشیدند و عریان در شهر عبورش دادند، دل خیلی ها از شکستن غرور زیباترین زن هفت اقلیم خنک شد.


شش:تئون گریجوی

بازی تاج و تخت

تئون گریجوی                                      

خیانت آن هم به راب استارک؟ تئون وقتی وینترفل را تصرف کرد و مربی کودکی اش را سر برید، حجت را بر بینندگان تمام کرد که با خیال راحت از من متنفر باشید. من، وارث جزایر آهن. دیری نگذشت که کسی وحشی تر از خودش چنان بلایی بر سر او آورد که آن منِ طمع کار به هیچ تبدیل شد. زن باره ی لزج، اخته و تبدیل به سگ دست آموزی شد که جز یک نامِ کوتاه هیچ هویتی نداشت. شکنجه ی یک خیانتکار توسط دیوانه ی اعظم.

آن زمان مخاطبان هنوز نمی دانستند قرار است بعدها از رمزی چقدر بیزار شوند و همه در یک لذت ظریف زیرپوستی فرو رفته بودند که تئون گریجوی دارد اینطور وحشیانه تاوان پس می دهد. مخاطبانی که خیلی پیش از شب ننگین زفاف رمزی بولتون و سانسا استارک از ریک ناامید شده بودند. پیش از آنکه او دوباره به استارک ها خیانت کند و نقشه سانسا را به ارباب وحشی اش لو دهد. مارتین در حق او خیلی مهربانی روا داشت که سرنوشتش را اینگونه چید. نجات دادن سانسا از خانه قدیمی خودش که حالا قلعه بولتون ها شده است ننگ پیشانی تئون را تطهیر نمی کند اما شاید آغازی باشد بر تولد مردی که مخاطبان بتوانند او را ببخشند. فعلا که در دو اپیزود نخستین فصل ششم حسابی از سانسا و تماشاگران توجه خریده است.


پنج:آلیسر تورن

آلیسر تورن

شخصیت بازی تاج و تخت                                     

دوست داشتن آدم‎هایی که حتی ذره ای حس شوخ طبعی ندارند، اصولا کار سختی ست اما قطعا هیچ کس از دیگری بخاطر عدم خوش خلقی و خوش مشربی بیزار نمی شود. همچنان که جافری وقتی جلوی ند و تیریون به عنوان کرکترهای محبوب مجموعه می ایستد سهم بیشتری از نفرت می خرد، انزجار از آلیسر تورن هم زمانی اوج می گیرد که روبروی جان اسنو می ایستد. آن هم در پایان دو فصلِ کلیدی در شکل گیری مردانگی جوان عاشق پیشه مجموعه که در حفاظت از دیوار، قلبش را قربانی کرده است. آلیسر تورن مرد دگم و زبان نفهمی ست که نمی تواند خودش را با جهان تازه و شفاف و شگفت انگیزی که جان به درد و رنج درب های آن را گشوده است عادت دهد. پس به قول خودش میان انتخاب خیانت به فرمانده و خیانت به نایت واچ، اولی را برمی گزیند و با دار و دسته ای هم راستا با خودش به همراه پسر بچه ای که حتی عشق ورزی برادرانه جان به او هم او را از نفرت و کینه کهنه اش به وحشی ها نجات نداده است (الی حتما می توانست در این لیست سهمی ببرد فقط اگر کمی این فهرست طولانی تر می شد) با خنجر به جانِ فرمانده جوان می افتد. در تاریکی شب و در حالی که او در نهایت اعتماد به آن ها در میانشان بی سلاح ایستاده است. احمق هایی که نمی توانند درست فکر کنند و روی انتخاب های خیانت آلودشان نام شرافت می‎نهند و به آن افتخار هم می کنند، از نفرت تماشاگران بی نصیب نخواهند ماند.


چهار:کرستر

تاج و تخت

کرستر                                                 

حجم عظیمی از گناهان لیستِ نفرت انگیز ها در قتل و سلاخی ست. از جنون قدرت. درباره کرستر جریان متفاوت است. پیرمرد انگشت نمای این لیست زن های زیادی دارد که در واقع دختر خود او هستند. او به واسطه همخوابگی با همسر/خواهر/دخترها، همخوابه های جدیدی برای خودش دست و پا می کند. فقط همین؟ هرچند همین هم اصلا چیز کمی نیست اما داستان درباره فرزندان پسر از این هم هولناک تر می شود. او نوزادان پسر را در جنگل رها می کند تا نصیب وایت واکرها شوند. وایت واکرهایی که سال هاست نوید زمستان اند برای هفت اقلیم. کرستر آنقدر در نگاه مخاطبین حال به هم زن است که این سوال به ذهن خطور می کند مارتین اساسا چطور می تواند چنین چرکِ مسلمی را خلق کند و همچنان شکوهمند و دوست داشتنی باقی بماند؟ به نظر می رسد مارتین با کشتن کرستر آن هم به دست جوانِ محبوب بازی تاج و تحت حسابی از مخاطبینش دلجویی کرده باشد.


سه:لرد والدر فری

لرد والدر فری

بازی تاج و تخت                                            

ملعون. در یک توافق صد در صدی. طرفداران بازی تاج و تخت درباره والدرفری متفق القول اند. او بی ادب، نادان، کینه جو و شهوتران است. به شکل تیپیکال مردهای مسنِ حال به هم زن. اما آیا این هاست که کار او را به جایی کشانده که هیچ مرزبندی ای در نفرت ورزی به او از سوی مخاطبان وجود نداشته باشد؟ مسلما خیر. راز این توفیق “عروسی سرخ” است. عاشورای بازی تاج و تخت هنوز هم درمیان بینندگان یکی از تراژیک ترین و البته شوک آورترین اپیزودهای مجموعه است. کشتارِ بی رحمانه مهمانانی که به صلح آمده اند و در تمام طول شب تلاش کرده اند رفتار بی ادبانه و دور از احترام او را تاب آورند. راب استارک شرمندگی اش را از عهدشکنی ابراز کرد و والدر فری در عوض همسر باردار او را رکیک و هرزه وارسی کرد. خب از مردی که وقتی چاقوی کاتلین تالی زیر گلوی همسر جوانش بود و به تمامِ شرافت تالی/استارکش قسم خورده بود که او را خواهد کشت مگر اینکه فری بگذارد راب از آن سلاخ خانه بیرون برود، به سادگی گفت “چه اهمیتی دارد؟ یکی دیگر می گیرم” توقع دارید بفهمد عاشق شدن یعنی چه و اصلا کار عاشق ها همین است که به پای عشق شان، همه عهدهای پوشالی را بشکنند؟


دو:رمزی اسنو / بولتون

بازی تاج و تخت

با رضایتِ روس بولتون، رمزی ملقب به نام خانواده پدری اش شد و رمزی بولتون خوانده شد. اما هرطوری حساب کنیم حرامزادگی بیشتر برازنده کسی ست که اشتیاقش به شکنجه و سلاخی و قتل عام هیچ کرانی ندارد. رمزی بولتون تنها شخصیتِ بازی تاج و تخت است که اگر هنوز در آرای مردمی رتبه نخست لیست نفرت انگیزها را کسب نکرده باشد، با توجه به زنده بودنش و روندی که در پیش گرفته است، از شانس بسیاری در احراز این مقام برخوردار است. رمزی یک سادیستِ کامل است. سرشار از عقده های لاعلاج و تشنگی مفرطِ قدرت. در مواجهه با رمزی این روشن است که از او هرکاری بر می آید. البته اگر پس از شکنجه تئون گریجوی در یک موقعیتِ کاملا هاردکور و تبدیل او به یک سگ بی هویت اخته، کندن پوست مردمان به حکم شعار لعنتی خاندانی که در باطن به آن هم تعلقی احساس نمی کند و فقط ابزار اوست برای دستیابی به جاه طلبی بیمارگونه اش، تجاوز به سانسا استارک جلوی چشمانِ عاشق کودکی اش، کشتن پدر، زنده زنده خوراندنِ نامادری و برادر ناتنی نوزادش به سگ های وحشی و اوه! انداختنِ جنازه معشوقه اش جلوی سگ ها، کار نکرده ای باقی مانده باشد.


یک:جافری باراتئون / لنیستر

بازی تاج و تخت

با اینکه دو فصل از مرگ حرامزاده ارشد سرسی لنیستر می گذرد او کماکان صدرنشین بلامنازع لیستِ نفرت انگیزهاست. در طول بیست و شش اپیزودی که جافری در آن حضور داشته است، آیا حتی لحظه ای را به خاطر می آورید که دلتان نخواسته باشد با مشت توی صورت این سایکوپاتِ خودخواهِ کریه بکوبید؟ خیر! جافری هیچ مرزی از ستمگری را رد نشده باقی نمی گذارد. نوجوانِ ناتوانی که زیر سایه ی عنوان پادشاه دچار این توهم شده است که می تواند هرکاری دلش می خواهد، بکند یا درست تر اینکه هر گندی بالا بیاورد. جافری حتی در یکی از مهم ترین بزنگاه های دوران پادشاهی اش در لحظه ای جنون آمیز، پس از یک نطق زننده و آمیخته به پوزخند کراهت آور دائمی اش، توصیه موکد مادرش را نیز نادیده می گیرد و عهدش مبنی بر عفو ادارد استارک را می شکند و فرمان قتل او را در حالی که سانسا استارک را به عنوان نامزد در کنار دارد، صادر می کند.

او به حضور سانسا در مراسم گردن زنی پدرش اکتفا نکرده و او را به تماشای سربریده پدر بر فراز مقر فرمانروایی اش مجبور می کند. ستمگری های آغشته به نادانی در حق رعایا و دستور قتل عام همه حرامزادگان پدرش او را نه تنها نزد مردم که در چشم بینندگان سریال روز به روز منفورتر می کند. جافری رفتار فوق خشن و جنون آمیزش در برابر زن ها را در یکی از تنفرانگیزترین اقداماتش کامل می کند و در نمایشی تهوع آور، راس سرفاحشه موقرمز روسپی خانه پیتر بیلیش را با کمان زنبورکی به طرز وحشیانه ای به قتل می رساند. او در گزنده گویی، عربده کشی و توهین و تحقیر به هیچ کس رحم نمی کند و این میان تنها کسی که دربرابر او می‎ایستد کوتوله حاضرجواب و شیردل لنیسترهاست. تنها جایی که جافری، بزدلی عمیقش را از پس نقابِ توحش آشکار می سازد. اوج این رویارویی در نبردِ بلک واتر است که فرمانده پوشالی در نهایت سپاهش را رها می کند و قافیه را تمام و کمال به دایی هوشمند و زبردستش می بازد. اعدام ند، آزار سانسا، قتل عام حرامزاده های مثلا پدر، شکنجه و کشتن راس، تلاش بی پایان در تحقیر تیریون و … کافی نیست؟ کدامتان از تماشای خون بالاآوردن جافری کیفور نشدید؟

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=20531

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0