دیگر نمیخواهم آدم زودرنجی باشم !
چطور از زودرنجی خلاص شویم؟
فرد زود رنج خودآزاری زیادی دارد و در برابر برخوردهایی که با روحیات او سازگار نیست بسیار آزرده خاطر می شود، از این رو باید به فکر درمان باشد.
«زن ها و فیلم ها هیچ گاه فراموش نمی کنند»؛ کسانی که بیش از حد زود رنج هستند و رنجش ها را در دل نگه میدارند، هیچ گاه ناراحتیها، بیاحترامی ها، یا انتقاد ها را از یاد نمی برند.
زودرنجی را چطور درمان کنیم؟
اگر با مهرانه ملاقات کنید، در شما خاطره ای خوب و خوش بر جای می گذارد. حتی زمانی که ناراحت باشد و در این باره صحبت کند، این حالت چندان در ظاهرش نمودار نمی شود. او شبیه مادرش است که همه او را «شیرین ترین زن دنیا» توصیف می کردند. مادرش دور و بر پدر مهرانه که مردی بداخلاق و تندخو بود و خشمش را بر سر بچه ها خالی می کرد، می چرخید.
مادر مهرانه پس از سال ها ابتلا به دیابت، چند سال قبل در اثر سکته مغزی در گذشت. مهرانه نیز به این دلیل گلایه ها از همسرش را همواره در دل نگه می دارد که در خانواده کودکی اش، ابراز آن ها مجاز شمرده نمی شود. بیزاری ها، رنجش ها، ناراحتی ها و خشم های او، در ذهنش جای گرفته اند. در خانواده مهرانه به ذهن سپردن ناراحتی ها برای رضامندی ضروری است. هر چند او بسیار زودرنج است و هر رفتار گاه خنثی که از همسرش سر می زند را برای همیشه در ذهن نگه می دارد، اما این رنجش ها همیشه در ذهنش باقی می ماند و هرگز به زبان آورده نمی شود.
اگر شما نیز جز این دسته افرادید، به چندین دلیل فهرست کارهای نادرست را در ذهن دارید:
چرا رنجش ها را در دل نگه می دارید؟
۱ – از همسرتان در برابر آگاهی یافتن از احساسات راستین خود و نیز از خود در برابر واکنش او محافظت می کنید و می پندارید که اگر او متوجه احساسات شما شود، ارتباط شما دو تن به پایان رسیده است.
۲ – به این دلیل فهرست را در ذهن خود نگه می دارید که هرگاه از شما شکایتی کند، وسیله ای برای مقابله به مثل داشته باشید.
۳ – و در نهایت این که دیده اید که ابراز عواطف و احساسات، هدردادن هیجانات خویش است، زیرا شما را به جایی نمی رساند.
اما در عین این که فهرست ناراحتی ها را در ذهن می اندوزید، نمی توانید خود را از توجه به هر واقعه رنجش آور و ناراحت کننده، و حس کردن و در یاد نگه داشتن آن ها باز دارید.
این همه زودرنجی و در دل نگهداشتن این رنجش ها باعث می شود که شما حتی در لحظه های خوش زندگی هم به دلیل حضور این خشم و نارضایتی، نتوانید از مصاحبت با همسرتان لذت ببرید.
چگونه بر زودرنجی ها غلبه کنیم؟
در بیشتر موارد به این دلیل زود رنج هستیم و یا ناراحتی ها را در دل نگه می داریم که به این کار عادت کرده ایم؛ نه آن که تمایلی به انجام آن داشته باشید.
در ادامه به شما کمک خواهیم کرد تا از زودرنجی خود بکاهید و در صورت بروز بتوانید در مورد آن صحبت کنید:
– به گفتگوی درونی با خودتان بپردازید:
زمانی که حرف همسرتان شما را ناراحت کرد با خودتان بگویید:من چرا تا این حد منعطف هستم که هر موضوعی می تواند مرا به شکلی در آورد؟ اصلاً این موضوع این قدر مهم است که مرا بیازارد؟ سپس به دنبال دلیلی برای افکارتان باشید؛ آیا منظور او از این حرفی که زد، واقعاً رنجاندن من بود؟ آیا او واقعاً می خواهد مرا آزار دهد؟
اگر منظور او رنجاندن من نیست، پس درواقع چه چیزی می خواسته به من بگوید؟ درواقع وقتی در روابط تان با همسرتان خود را به گونه ای تعلیم دهید که حرف های او را بیش از حد منفی و جهت دار تلقی نکنید، می توانید شادتر از همیشه زندگی کنید.
– قدرت تمایز خود را افزایش دهید:
عمدتاً افراد زودرنج، از نظر عاطفی نمی توانند بین افکار و درک درونی از وجود خودشان تمایز قائل شوند. وقتی درک از هویت شخصی و عقاید اشخاص تا این اندازه با هم در ارتباط باشد، وقتی با عقاید مخالف عقاید خود روبه رو می شود، احساس می کند هویت و شخصیتش مورد هدف قرار گرفته است، این نوع تفکر بسیار آزاردهنده خواهد بود. برای این که بتوانید بر زودرنجی بیش از حد خود غلبه کنید، بدانید افکار و عقایدتان، هویت اصلی شما نیست و چند عقیده و تفکر نمی تواند نشان دهنده کل وجود شما باشد. هر اندازه بتوانید عقاید و هویت تان را از هم تفکیک کنید، کمتر آزرده خاطر شده و زندگی شادتری خواهید داشت.
– به دنبال واقعیت باشید.
همیشه واقعیت از همه چیز مهم تر است و اصلاً اهمیتی ندارد که چه کسی این واقعیت را بیان می کند؛ بنابراین اگر برای این موضوع ارزش قائل شوید، هرگز با شنیدن هر حرف یا عقیده ای از طرف همسرتان حتی اگر مخالف با عقاید شما باشد، ناراحت نمی شوید.
– قضاوت کردن صحیح را در خودتان پرورش دهید.
در اکثر مواقع به دنبال این هستیم که خیلی زود به نتایج دلخواه برسیم و معمولاً هم در نمی توانیم منظورمان را به درستی ادا کنیم و عمدتاً هم به خاطر خطاهای شناختی زیادی که داریم از صحبت های دیگران برداشت منفی می کنیم و در نتیجه می رنجیم و آزرده خاطر می شویم. برای رهایی از این شرایط، باید شرایط یک گفت وگوی درست را مهیا کنیم و اصرار نداشته باشیم بدون قضاوت صحیح به نتیجه برسیم. در این صورت است که می توانیم به نتیجه ای مناسب دست پیدا کنیم.
– خودتان را باور کنید.
شما باید بیاموزید رشد کنید و همیشه در مسیر خودسازی و ارتقای روحی پیش روید. وقتی خود را باور داشته باشید، هر مسأله ای نمی تواند شما را ناراحت کند و برنجاند. خود را باور داشته باشید تا از منظرتان، دنیا به مکانی پر از شادی و آرامش تبدیل شود.
وقتی قرار است افراد عادت بدی را ترک کنند یا عادات خوبی را شروع کنند، معمولاً می گویند «من اراده آن را ندارم». بسیاری از ما دوست داریم تغییراتی در زندگی مشترک خود بدهیم، ولی در توجیه این که چرا این تغییرات را ایجاد نمی کنیم، می گوییم «دوست دارم آن را تغییر دهم، ولی مثل این که نمی توانم».
وقتی تغییرات مطلوب را ایجاد نمی کنیم، در حال مقاومت هستیم. مقاومت اشکال مختلفی دارد. گرچه مقاومت عملی انعکاسی است، ولی قابل کنترل است. ما برای شکستن مقاومت خود در برابر تغییر، ابتدا باید مشخص کنیم واقعاً می خواهیم چطور واکنش نشان بدهیم. ببینید چطور می توانید عزم خود را جزم کنید تا تغییر مثبتی در زندگی مشترک تان را ایجاد کنید؛ بنابراین مسأله «آیا می توانم» نیست، بلکه مسأله «آیا می خواهم؟» است.