صنایع دستی استان لرستان + عکس
حصیر بافی
حصیر یا بوریا از نی ساخته می شود ، نمونه هایی که دربین النهرین پیدا شده متعلق به ۵۰۰۰ سال ق.م است ، بنابراین حتی از صنعت پارچه بافی هم کهن تراست. در ایران مراکز صنعت حصیربافی یکی در زرقان فارس ودیگری در بروجرد است . حصیربافهای برجردی بیشتر نی مورد نیاز خود را از نیزارهای اطراف بروجرد و دشت های خوزستان تامین می کنند.حصیرهای بافته شده در سقف های گلی همچنین بعنوان زیراندار اقشار فرودست مورد استفاده قرار می گیرد.حصیر باف،نی را بقچه ای میخرد.اول ساقه نی را تمییز میکند و سپس با نیکوب ساقه ها را می کوبد و تخت می کند و آب روی آنها می ریزد تا نرم شوند و بعد نی هایی را که به صورت ورقه باز شده اند در کنار هم می چیند و یک “پود” نی را با زاویه قائمه می بافد و از یک نوع بافت جناقی استفاده می کند و در آخر ته ساقه “پود” بافته شده را پیچ می دهد تا اینکه لبه های آن محکم باشد.اندازه های معمول این حصیر ۸ در ۴ است.
جاجیم لری بختیاری
یکی دیگر از دست بافته هایی که در زندگی جوامع عشایری و روستایی مناطق بختیاری نشین لرستان مورد استفاده قرار می گیرد جاجیم است که به شگل نوار هایی باریک به عرض ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر و طول ۵ تا ۸ متر تماما از پشم بافته می شود.این نوارها را پس از بافتن از پهلو به یکدیگر می دوزند،در نتیجه سطح یکپارچه ای حاصل می شود که به مصرف رو انداز می رسد.دار جاجیم عموما به صورت افقی بوده و چله کشی آن روی زمین انجام می گیرد.بافت های تار آن از روی کار دیده می شود در حالی که پود زیر آنها مخفی است.برخلاف سایر منسوجات که در آنها نقش با پود شکل می گیرد،در جاجیم بختیاری نقش به واسطه تارها ایجاد می شوند.
ماشته بافی
ماشته دست بافته ای پشمین و منقش و غالبا مخصوص نواحی سردسیر است.در ایران در اکثر مناطقی که بافت آن رواج دارد به نام جاجیم خوانده می شود. فقط در خرم آباد و کرمانشاه ماشته یا موج نامیده می شود که از قدیمی ترینپارچه های دست بافته این منطقه میباشد.در مورد وجه تسمیه ماشته در هیچ کتابی ذکری به میان نیامده،اما می شود معانی واژه جاجیم را در مورد ماشته هم پذیرفت. مهمترین ماده اولیه مصرفی در تولید ماشته نخ پشمی “الوان” است. رایج ترین نقوش ماشته های لرستان عبارتند از:گل پتویی،چهارخانه آو و دار (آب و درخت) راه راه ، هشت خانه،خانه پنجزاریکاربرد عمده ماشته رختخواب پیچ می باشد،ولی در زندگی عشایر و روستایی کاربردهای دیگری مانند زیر انداز،روانداز و روی کرسی دارد.اما امروزه از تولید ماشته جهت روفرشی،رومبلی؛انواع پشتی،کیف زنانه،ساک،روکش،روی صندلی اتومبیل،و تزئین منزل استفاده می شود.بافت جاجیم به جز لرستان در کرمانشاه و کردستان،آذربایجان و ایلام رواج دارد.
حرمی بافی(ارامی)
حرمی یکی از دست بافته های شهرستان بروجرد است که توسط ماشته باف(جیلا) با استفاده از پارچه بافی دو وردی بافته می شود. نمونه قدیمی آن تماما از تار و پود پشمی بافته می شده اما نمونه های جدید با تار پنبه ای بافته می شود.معمولا ابعاد حرمی یک متر در هفتاد سانتیمتر است.رایج ترین نقوش به کار رفته در حرمی گل و پروانه و شانه ای و خطوط موازی می باشد.این دست بافته دارای تنوع بسیاری در رنگبندی و بافت آن نسبت به ماشته از تراکم بیشتری برخوردار است.بیشترین رنگ های مورد استفاده در حرمی قرمزلاکی و سورمه ای است.در گذشته از آن به عنوان بقچه و زیر اندازحمام استفاده می کردند.
قالیبافی
فرش ایران با الهام از فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی جاودانه ترین و زیباترین و ارزشمندترین هنر ملی این کشور است.فزش بافی در لرستان مانند سایر نواحی ایران از دیر باز رایج بوده و ویژگی های خاص خود را دارد.در لرستان فقط زنان فرش می بافند،فرش بافی برای زنان و دختران لر رتبه ممتاز دارد،دختران فرش باف خواستگاران بیشتری دارند و زودتر ازدواج می کنند. در ضرب المثل های لری این گونه دختران به “کرکیت د مشت”و “کهره د پشت” معروف بوده اند.بعضا آنه را پنجه طلا می خوانند و به هنگامه مرگشان تصویری از دارقالی را به روی گورشان نقش می کردند.اکنون دربسیاری از گورستان های قدیمی چنین نقش هایی را می توان مشاهده کرد.
هنگام عروسی آن ها،یکی از فرش های خوب دست بافت خودشان را رویه اسب می کردند تا همگان آن را ببینند.موقع فرش بافی زنان لر به صورت هم آوا با صدای رسا ترانه های لری می خوانند. معمولا فرش های لرستان با استفاده از طرح های شکسته که از خطوط عمودی یا افقی یا کج تا ۴۵ درجه تشکیل می گردد یا به صورت خطوط هندسی به همراه بهره گیری از رنگهای قرمز،مشکی و سفید بطور کلی رنگهای تیره و تند که روح جنگ آوری و حماسی قوم لر را منعکس می نماید،بافته می شود.
گونه های تاریخی فرش لرستان عبارتند از:دوپوهه،کله گلی،عشونه،خاص مناطق سلسله و دلفان فراشی و بارانی بخش زاغه و چغلوندی،نجف وند پلدختر،تایی ویسیان و چشمک،فرش پایی منطقه پاپی،چهاربره و علمدار بروجرد.