اشتباهات مدیریتی زنان صاحب کسب و کار
روشهای غلط در مدیریت زنان
مدیریت زنان و موفقیت زنان در پست های مدیریتی چند سالی است که گسترش بیشتری یافته است . بحث درباره مدیریت زنان در دنیای امروز بیشتر شده است چراکه عده زیادی از صاحبان کسب و کار عقیده دارند که مدیریت زنان از مردان بهتر است و زنان در پست های مدیریتی بهتر عمل میکنند . البته صدق و کذب این ادعا در این مطلب مورد بحث نیست . زنها در پست های مدیریتی اشتباهاتی مرتکب میشوند که گاهی باعث از دست رفتن جایگاهشان میشود . روحیات زنانه وقتی وارد محیط شغلی زنها میشود و روی مدیریت آنها تاثیر میگذارد میتواند جایگاه زن را به عنوان یک مدیر دچار اختلال کند.
تجربه نشان داده زنان هم می توانند مدیران کارآمد و بسیار مجربی باشند.در زمینه مدیریت زنان هم مهارت و هوش و قابلیت کافی را دارند. روش های مدیریتی برای خانم ها کمی متفاوت تر از مردان است.
در این مطلب قصد داریم شما را با مواردی آشنا کنیم که مدیران زن در برخورد با هم جنسان خود باید از آن ها خودداری کنند.
۵ اشتباه رایج در مدیریت زنان
۱) تلاش بیش از حد برای برقراری روابط دوستانه نزدیک
این اغواکننده است که به عنوان یک مدیر زن بخواهید با همکاران هم جنس خود صمیمی شوید، اما مرزبندی ها را فراموش نکنید تا در اختیاری که برای تصمیم گیری و واگذاری وظایف دارید، دچار مشکل نشوید. این به معنای آن نیست که نباید رفتار دوستانه داشته باشید یا به آنها اهمیت ندهید، بلکه باید نقش ها و مسوولیت ها را فارغ از روابط دوستانه معین کنید. البته برخی کارمندان زن وقتی مدیر هم جنس شان به آنها نزدیک می شود و می خواهد با آنها روابط صمیمانه داشته باشد، خودشان احساس معذب بودن می کنند. مطمئنا هیچ مدیری دوست ندارد با کارمندانش به رستوران یا خرید برود. برخی افراد دوست دارند کار را از دیگر ابعاد زندگی خود جدا کنند. بنابراین باید مطمئن شوید که به فضای خصوصی کارمندان خود ورود نمی کنید.
مدیریت زنان با این اشتباهات زیر سوال میرود
۲) تصور اینکه پول بیشترین اهمیت را دارد
بدون شک، بیشتر زنانی که به صورت حرفه ای در عرصه کسب و کار فعالیت می کنند، در تامین نیازهای مالی خانواده خود نقشی جدی دارند اما در ضمن، آنها به نقش پرورشی خود و نیز حمایت اخلاقی از رویاها و اهداف اعضای خانواده تعهد دارند. بنابراین با اینکه یک حقوق خوب می تواند به برخی زنان انگیزه بدهد و رضایت شغلی آنها را جلب کند، برخی دیگر از زنان بیشتر از انعطاف پذیری محیط کارشان و کنار آمدن آن با برنامه های زندگی شان احساس رضایت می کنند. برای این دسته از زنان، پاداش اضافه کاری یا کارانه ای که در ازای شب کاری و غافل شدن از برنامه های اجتماعی فرزندان شان دریافت می کنند، اهمیت چندانی ندارد. پول نمی تواند خاطره همراه بودن با فرزندان در مهم ترین لحظات زندگی را بخرد. درک بالای شرکت هایی که فضای منعطف دارند و این گونه نیازهای کارمندان خود را درک می کنند و امکان بودن در کنار خانواده را برای آنها فراهم می آورند، برای کارکنان زن از طلای ناب بیشتر ارزش دارد.
همچنین انجام کارهای معنادار و اثربخش، بیش از دریافت مبالغ بالا برای وظایف مادی ارزش دارد. البته کارهای تکراری و کسل کننده هم بالاخره باید انجام شوند، اما این به آن معنا نیست
که یک کارمند باید تمام وقت درگیر این گونه وظایف شود. مدیران باید هر زمان که امکان داشت، کارهای خشک و خسته کننده را بین اعضای تیم تقسیم کنند و روش هایی بیابند
که همه کارمندان این شانس را داشته باشند که در کنار انجام این گونه کارها فرصت هایی برای تمرین خلاقیت و مهارت های تحلیلی داشته باشند.
۳) تلاش برای مربی بودن
صرفا چون شما یک مدیر زن هستید و کارمندتان هم یک زن است، دلیل بر آن نیست که می خواهد برای چیزهای بهتر و بزرگ تر همواره راهنمایش باشید و آماده اش کنید. مطمئنا احترام متقابل باید وجود داشته باشد، اما می توانید یک رابطه کاری کاملا موفق ایجاد کنید، بدون اینکه نقش مربیگری داشته باشید. حتی اگر کارمند زنی دارید که می خواهد شما برای او مربیگری کنید، باید در نظر داشته باشید که این موضوع چقدر بر طرز فکر کارمندان دیگر اثر می گذارد. این کار ممکن است تعادل روابط شخصی در فضای شرکت را به هم بریزد، چون تیم تان فکر می کند هوای یک نفر را بیشتر دارید.
۴) نقش مادری ایفا کردن
از آنجا که مادر چهار فرزند هستم، همیشه این تمایل در من وجود دارد که چنین نقشی را در محل کار هم پیاده کنم. اینکه به عنوان یک مدیر زن اجازه دهیم غریزه های مادری در روابط کاری با همکاران اثر بگذارد، از یک طرف می تواند به نفع دینامیک های محل کار شما باشد و از طرف دیگر، می تواند کاملا نتیجه معکوس داشته باشد. نشان دادن درک و صبوری می تواند روحیه و وفاداری اعضای تیم را تقویت کند، اما نصیحت های مداوم و نابجا هم می تواند اعتماد به نفس آنها را بگیرد. سعی نکنید در محل کار «مادر» باشید. این نقش شما به عنوان صاحب یک کسب وکار نیست.
۵) افراط در تحسین و اعتباربخشی
تحسین کردن کارمندان مزایای بسیار زیادی دارد اما بسیار مهم است که از درست انجام شدن آن کار اطمینان حاصل کنید (هم در مورد کارمندان زن و هم کارمندان مرد). ستایش بیش از حد افراد می تواند به دورویی تعبیر شود و آزاردهنده باشد. همچنین وقتی شخصی واقعا کاری را عالی انجام می دهد، چنین فضایی می تواند اثر معنابخش عبارات تحسین برانگیز شما را کم کند. همیشه مطمئن شوید تعریفی که از کارکنانتان می کنید، با اهمیت دستاوردهای آنها مطابقت داشته باشد.
در نهایت، به عنوان یک مدیر زن، موفقیت شما مستلزم صیقل دادن مهارت های مدیریتی تان است تا بتوانید تعادلی اثربخش میان اختیار، درک، صبوری، قدرت و انصاف نسبت به افرادی که در تیم شما کار می کنند، ایجاد کنید.
یاد بگیرید توانمندی های زنانه خود را برای قدرت بخشیدن به کارمندان زن و مدیریت هماهنگ آنها به کار ببرید، بدون اینکه نیاز باشد از حدود مشخص و خطوط قرمز عبور کنید.