مدیرانی که به سبک مرغ دریایی مدیریت میکنند!
مدیر مرغ دریایی در مدیریت چگونه عمل میکند
مدیریت به سبک مرغ دریایی
نام این رویکرد، «مدیریت به سبک مرغ دریایی» است. مدیرانی که از این رویکرد پیروی می کنند، فقط زمانی با کارکنان خود تعامل می کنند که مشکلی پیش آمده باشد. حتی موقع وقوع مشکلات نیز، آنها به قدری شتابزده وارد ماجرا می شوند و می روند که وضعیت را از قبل دشوارتر و کارکنان را دچار سرخوردگی می کنند.
امروزه در محیط های کار، «مدیریت مرغ دریایی» یک پدیده متداول و رو به گسترش است. این روزها پیشرفت تکنولوژی، قوانین دولتی در حوزه صنایع و گسترش تجارت جهانی، فضای رقابتی دنیای کسب وکار را به شدت تحت تاثیر قرار داده و در واکنش به این تحولات، سازمان ها به لحاظ ساختاری در حال مسطح شدن هستند. به بیان ساده تر، شرکت ها بسیاری از لایه ها و سطوح مدیریتی خود را حذف و مدیران آن سطوح را اخراج می کنند.
تشخیص یک مدیر مرغ دریایی، برای کارمندانی که مستقیما تحت تاثیر رفتارهای نادرست او هستند کار سختی نیست؛ اما اغلب این مدیران از تاثیرات منفی رفتار خود بر کارکنان اطلاع ندارند. این عدم آگاهی تنها به این مدیران محدود نمی شود.
دو حقیقت تلخی که هر روز در محل کار با آنها مواجه می شویم از این قرارند:
۱٫ احتمال ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی در کارمندانی که مدیران آنها از رویکرد مرغ دریایی پیروی می کنند، ۳۰ درصد بیشتر است از کارمندانی که مدیران آنها گرایشی به این سبک ندارند.
۲٫ بیش از دو سوم کارمندان در شمال آمریکا به دلیل نارضایتی از کارفرما به دنبال تغییر شغل هستند و زیان مالی سالانه ای که کارفرمایان به دلیل رفتار نامناسب خود متحمل می شوند، رقمی بالغ بر ۳۶۰ میلیارد دلار است.
نتایج بعضی نظرسنجی ها به ما یادآوری می کند که پذیرش مسوولیت اصلا آسان نیست. تنها ۲۱ درصد از کارکنان گفته اند که دوست دارند جای مدیرانشان باشند.
اما سوال اصلی این نیست که شما جزو این مدیران هستید یا خیر. سوال اینجاست که در چه شرایطی شما تبدیل به یک مدیر مرغ دریایی می شوید؟ اگر امکان دسته بندی مدیران به مدیر «خوب» و مدیر «بد» وجود داشت، دنیا هم ساده تر بود و هم کمی ترسناک تر. اما حقیقت این است که دنیا در این حد سیاه و سفید نیست. نمی خواهم مدیران «مشکل ساز» را مورد انتقاد قرار بدهم، چون در حقیقت مشکل اصلی خود ما هستیم.
درست است. تک تک ما، گاهی در بعضی موقعیت ها و هنگام برخورد با بعضی افراد به یک مدیر مرغ دریایی تبدیل می شویم. چالش اصلی اینجاست:در چه شرایطی «مرغ دریایی درون» ما به ما غلبه می کند؟ تنها با درک جواب این سوال می توانید در ارتفاعی بلندتر از یک مرغ دریایی پرواز کنید و تاثیرات منفی رفتار ناشایست خود را از بین ببرید.
«اسکات آدامز» شاید نخستین کسی باشد که چنین وضعیتی را تجربه کرده است. او که در کتاب های کامیک مشهور خود به نام «دیلبرت» (Dilbert)، سال ها فرهنگ مدیران را به سخره گرفته بود، سرانجام یک روز آستین هایش را بالا زد و تصمیم گرفت مدیریت رستورانی را که سال ها با فرد دیگری شریک بود، بر عهده بگیرد. تجربه او از دنیای واقعی مدیریت، درست مثل یک جنگ بود و غنیمتی که از آن هرج و مرج عایدش شد، غرور او را شکست و او صادقانه اعتراف کرد که در دنیای واقعی، او هم مثل سایر مدیران کاستی هایی دارد:
«تقریبا مطمئنم که تسلیم شده ام… در زمان مدیریتم، اغلب مواقع مثل مرغ دریایی ناگهان فرود می آمدم و همه کارها را خراب می کردم.»
لقب مرغ دریایی تنها مختص افرادی نیست که کارمندان دیگری را در یک محیط رسمی مدیریت می کنند. شما چه مهندس باشید، یا یک مدیر فصلی یا یک کارمند مبتدی که تازه در آغاز راه است، باید بتوانید موقعیت هایی را شناسایی کنید که برای حل مشکلات از سبک مرغ دریایی پیروی می کنید. کلید اصلی غلبه بر مرغ دریایی درون، این است که چالش ها را زمانی بپذیرید که به اندازه کافی بزرگ هستند که قابل مشاهده باشند، اما هنوز آنقدر کوچک اند که قابل حل باشند.
شاخصه های یک مدیر ممتاز
همکاری من با شرکت «تلنت اسمارت» (TalentSmart) باعث شد تا با طیف وسیعی از نکاتی آشنا شوم که رعایت آنها برای ارتقای عملکرد مدیران و افزایش رضایت کارکنان ضروری است. بر اساس کشفیات ما، مدیران ممتاز، همان کسانی که تیم خود را در بالاترین سطح عملکرد و رضایت رهبری می کنند، دارای سه ویژگی مشترک هستند. این سه شاخصه دقیقا در مقابل سه ویژگی اصلی مرغ های دریایی قرار می گیرند (فرود غیرمنتظره، داد و فریاد، خرابکاری):
۱٫ انتظارات شفاف. مدیرانی که انتظارات خود را به صورت شفاف مطرح می کند اطمینان دارند که کارکنان، درست تصمیم خواهند گرفت و درست عمل خواهند کرد. به این منظور یک مدیر ابتدا باید بداند که وظایف کارکنان چیست، عملکرد آنها در آینده چگونه ارزیابی خواهد شد و سپس باید برای رسیدن به اهداف تعیین شده با کارکنان به توافق برسد و از آنها تعهد بگیرد. اینکه به یک نفر بگویید از او چه انتظاراتی دارید کافی نیست. باید مطمئن شوید که او انتظارات شما را درک کرده و آنها را برآورده خواهد کرد.
۲٫ ارتباط مستمر. برای ایجاد ارتباط مستمر باید همواره اعمال و رفتار کارکنان را مشاهده کنید و بتوانید بی پرده با آنها درباره کار صحبت کنید. آنها چه می کنند و چه می گویند؟ کارکنان برای موفقیت به منابع، راهنمایی و تشویق نیاز دارند بنابراین شما تنها از طریق تعامل با آنها می توانید منابع لازم را در اختیارشان قرار دهید و آنها را تشویق و راهنمایی کنید. ارتباط، زمانی موثر است که مستمر باشد و به زبانی صورت پذیرد که برای همگان قابل درک است.
۳٫ بازخوردهای قدرتمند. شما فقط زمانی می توانید بازخوردهای قدرتمند ارائه کنید که عملکرد تک تک کارمندان را کاملا زیر نظر داشته باشید و همزمان با ارائه بازخوردهای سازنده، از آنها به طور مستمر قدردانی کنید. ارائه بازخوردهای مفید، تیم شما را به سمت موفقیت های بیشتر سوق می دهد.
یک مدیر مرغ دریایی خودش بستری ایجاد می کند که گاهی لازم شود شخصا وارد عمل شده و اعضای تیم خود را از مخمصه نجات دهد، اما در تیمی که توسط یک مدیر ممتاز هدایت می شود، همه اعضا از همان ابتدا در مسیر درست قرار دارند، چرا که وظایف و انتظارات، از قبل به طور کاملا شفاف مشخص شده است. یک مدیر مرغ دریایی، به ندرت با کارکنان خود ارتباط برقرار می کند و در همان تعاملات کوتاه، فقط سر آنها فریاد می کشد، اما یک مدیر ممتاز به طور مستمر با کارکنان در ارتباط است.
طی سال ها همکاری ام با سازمان های کوچک و بزرگ دریافتم که میان بسیاری از کسب وکارهای موفق یک وجه اشتراک عجیب وجود دارد. این شرکت ها با اعتماد به نفس کامل پای خود را از استراتژی های موفقیت و مفاهیم سنتی دنیای کسب وکار فراتر می گذارند (قدرت برند، رهبری استراتژیک، نوآوری فنی، خدمات مشتری و مفاهیمی از این قبیل) تا بتوانند در مردم که بزرگ ترین منابع درون هر سازمان هستند، نفوذ کنند.