روایت دو قتل ناخواسته در برنامه ماه عسل
از غفلت تا پشیمانی و نجات از چوبه دار در ماه عسل
برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی شب گذشته ۱۱ خردادماه ۱۳۹۷ ساعت ۱۹ روی آنتن شبکه سه سیما رفت. احسان علیخانی در شب شانزدهم برنامه ماه عسل روایتگر داستان دو جوان بود که بر اثر یک لحظه غفلت و عصبانی شدن برای تمام عمر نام قاتل را همراه خود یدک میکشیدند.
رضا و امید دو مهمان شب گذشته برنامه ماه عسل بودند که با یک لحظه غفلت و عدم کنترل خشم یک عمر پشیمانی را برای خود و خانواده هایشان رقم زدند.
ماجرای دو قتل ناخواسته در برنامه ماه عسل
رضا و امید دو جوان قاتلی که با رضایت خانواده های مقتول از اعدام نجات یافته بودند مهمان ماه عسل شدند تا تجربه تلخشان را بر اثر یک لحظه غفلت و عدم کنترل خشم در اختیار هم سن و سالانشان قرار بدهند.
رضا از رقم خوردن این اتفاق تلخ در ۲۲ سالگی اش گفت و اظهار داشت که من تا قبل از این ماجرا هیچگونه درگیری را تجربه نکرده بود و امید از این اتفاق تلخ در ۱۸ سالگی گفت .
شب شانزدهم برنامه ماه عسل با حضور دو مهمان
رضا داستان درگیری که منجر به قاتل شدن او شد را اینگونه شرح داد :۴ ماه قبل از آن اتفاق من با برادر مقتول که خیاطی داشت درباره کوتاهی شلوار و تاخیری که من در گرفتن آن داشتم درگیری لفظی پیدا کرده بودیم اما ماجرا ختم به خیر شد تا اینکه بعد از چند ماه من دوباره برادر مقتول را در خیابان دیدم و نگاه بد او منجر به درگیری مجدد ما با هم شد اما مردم با واسطه گری ما را جدا کردند و من که باشگاه بدنسازی داشتم به باشگاهم رفتم تا اینکه کسی جلوی باشگاه آمد و من را صدا زد ، وقتی بیرون باشگاه رفتم دیدم برادر مقتول با چند نفر دیگر منتظر من هستند و درگیری ما شروع شد و در این دعوا ناگهان من مقتول را هل دادم و دیگر متوجه نشدم که چه شد .
رضا ادامه داد :چون حالم زیاد خوب نبود من را به بیمارستان بردند و آنجا بود که مقتول را هم در تخت کناری ام بستری کردند و من متوجه شدم که بر اثر همان ضربه ، ضربه مغزی شده بود و به کما رفته بود. دنیا روی سرم خراب شد ، من اصلا اهل دعوا نبودم حالا در یک درگیری ناخواسته این اتفاق برایم رخ داده بود . آن خدابیامرز زیر عمل جراحی از دنیا رفت و من به بازداشتگاه منتقل شدم.
امید و رضا دو مهمان برنامه ماه عسل
امید مهمان دیگر برنامه ماه عسل که از پای چوبه دار نجات یافته بود بعد از ۱۱ سال از زندان آزاد شده بود و مهمان این برنامه شد تا داستان تلخ یک لحظه عصبانی شدن را برای عبرت مردم برای آنها بازگو کند. امید ماجرای درگیری که منجر به قتل شد را اینگونه بازگو کرد :من در زمان آن اتفاق ۱۸ سالم بود و همراه پدرم کشاورزی میکردم . آن روز در عروسی بودیم و دستمالی که برای رقص از آن استفاده میکنیم و متعلق به یکی از دوستانم بود را مقتول که با من دوست بود و پسرعموی مادرم بود برداشته بود.
زمانی که برای پس گرفتن دستمال رفتم ناخواسته با مقتول درگیر شدیم و در یک حرکت خیلی ناخواسته من قاتل شدم و او از دنیا رفت.
در این بخش از برنامه آیتمی که توسط احسن علیخانی در زندان ضبط شده بود پخش شد و احسان علیخانی از حس سخت صحبت کردن با این افراد در زندان گفت و درباره لحظه ای غفلت و عدم کنترل خشم صحبت کرد و از خانواده های داغدار مقتولین و سپری کردن روزای سخت آنها گفت.
لحظه دادن خبر فوت مقتولین به مهمانان ماه عسل
احسان علیخانی از مهمانان ماه عسل خواست درباره لحظه شنیدن خبر فوت آن عزیزان صحبت کنند که رضا گفت :من در بازداشتگاه بودم که قاضی کشیک من را صدا زد و خبر درگذشت او را به من داد. من اصلا چیزی نمیشنیدم و دیگر جایی را نمیدیدم . حالم اینقدر بد بود که نزدیک به بیهوشی بودم ، دوباره من را به بازداشتگاه بردند و یکساعت بعد پدرم برای دیدنم آمد و من اصلا از خجالت نمیتوانستم سرم را بالا بیاورم ، پدرم خبر درگذشت آن خدابیامرز را داد و از کار اشتباهی که باعث بیچاره شدن دو خانواده شده بود صحبت کرد.
آزاد شدن امید مهمان ماه عسل بعد از ۱۱ سال از زندان
امید درباره لحظه شنیدن خبر درگذشت دوستش گفت :من بعد از آن درگیری به خانه یکی از دوستانم رفتم و پدرم بعد از چند ساعت به آنجا آمد و خبر درگذشت دوستم را به من داد و من را تحویل کلانتری داد و من بازداشت شدم.
لحظه شنیدن حکم قصاص از زبان مهمانان ماه عسل
رضا درباره لحظه شنیدن حکم قصاصش گفت :در آخرین جلسه دادگاه قاضی حکم قصاص را صادر کرد و من آن زمان هیچ چیزی جز اشک های خانواده ام نمیدیدم و تنها به اشتباهی که باعث بیچاره شدن دو خانواده شده بود فکر میکردم. بعد از صادر شدن این حکم در زندان هر روز منتظر قصاص بودم و چون افرادی را که برای قصاص می برند ساعت ۵ صبح میبردند هر شب تا ۵ صبح بیدار بودم و هر لحظه در انتظار . انتظار من ۵ سال طول کشید و من در این ۵ سال هر لحظه میمردم . پدر و مادرم در این مدت به اندازه ۱۰ سال پیرتر شدند . ۲۳ بهمن بود که مسئول زندان ۶ نفر از ما را که حکم قصاصمان صادر شده بود صدا زد و گفت حکم شما قرار بود امروز اجرا شود اما چون نزدیک به عید است ما به شما ۲ ماه فرصت میدهیم تا شاید بتوانید رضایت بگیرید. در این مدت همه خانواده ، دوستان و اطافیان من تلاش کردند و من تا پایان عمر مدیون خانواده مقتول هستم و هر جا آنها را ببینم دستشان را میبوسم که به من عمر دوباره بخشیدند.
ماجرای یک لحظه غفلت و قتل در برنامه ماه عسل
امید درباره این لحظه سخت گفت :بعد از دو سال که در زندان بود حکم قصاصم صادر شد و من در زندان هر لحظه منتظر اجرای حکمم بودم اما چند سالی گذشت و من که از این وضعیت خسته شده بودم خودم درخواست اجرای حکم دادم. من دوبار تا مرز اجرای حکم رفتم ، بار اول به من مهلت داده شد اما بار دوم از پای چوبه دار نجات یافتم . آن روز من به همراه یکی از دوستانم در زندان برای اجرای حکم برده شدیم. دوستم نوانست رضایت بگیرد و حکمش اجرا شد. همه دنیا روی سرم خراب شده بود ، جنازه او جلوی چشمم بود و نفر بعدی خود من بودم ، ۲۰ دقیقه آنجا بودیم اما در نهایت رضایت دادند و من بعد از ۱۱ سال زندان آزاد شدم.
در بخش پایانی این گفتگو رضا و امید درباره اشتباهی که در اثر یک لحظه عصبانیت مرتکب شده بودند صحبت کردند و از ناامیدی و سختی های دوران زندان گفتند و از خانواده های مقتولین تشکر کردند.