تاریخ : یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ Sunday, 22 December , 2024
4

دلایل ازدواج نکردن برخی از دختران

دلایل ازدواج نکردن برخی از دختران

ازدواج نمی کنم چون… «می خواهم مستقل شم» این جمله ای است که این روزها بسیاری از دختران جوان به خانواده هایشان می گویند.

دلایل ازدواج نکردن برخی از دختران

دلیلی که دختران ، مجرد زیستن را انتخاب می کنند

دوست دارید بدانید چرا گروهی از دختران جوان نمی توانند شریکی برای زندگی شان پیدا کنند یا مردها را در زندگی شان نگه دارند؟

علل تاخیر و یا گریز جوانان به خصوص دختران جوان از ازدواج را می توان دلایل عدیده ای دانست. در این مقاله دو علت گریزدختران جوان از ازدواج را مورد بررسی قرار می دهیم.

دو علت گریزدختران جوان از ازدواج

۱ـ ادامه تحصیلات در سطوح عالی
از موانع عمده ای که در سر راه ازدواج بسیاری از جوانان مطرح است، ادامه تحصیلات در سطوح عالی است. اینکه این موضوع اساسا بتواند به عنوان مانعی برای دانشجویی و فن آموزی رخ نماید ، در خور تامل و بررسی است، ولی به نظر می رسد که شاید بتوان با قدری تدبیر و چاره اندیشی با آن به طور شایسته کنار آمد.
ازدواج به لحاظ گوناگون عاطفی، اخلاقی، روانی و نیز جسمی نیاز جدی انسان است و استعدادهای مختلف عقلی و عاطفی او در سایه ی پیمان زناشویی شکوفا شده و به بار می نشیند ، موقعیت و شخصیت اجتماعی فرد به طور کامل با ازدواج شکل می گیرد ، احساس مسوولیت و تعهد اجتماعی در پرتو تشکیل خانواده در وجود انسان بیدار شده و رشد می یابد. با این وصف عاقلانه نیست، انسانی خود را از این همه ی مواهب و فواید محروم سازد و به بهانه های مختلف از آن سر باز زند.
البته اگر کسی بتواند با مراقبت کامل، خود را از هر گونه تحریکات جنسی به دور داشته و همه ی حواس و توجه خود را به سوی تحصیل دانش معطوف سازد ، شاید کناره گیری از ازدواج مشکل جدی برای او به بار نیاورد ، ولی شخصی که از چنین تسلطی بر افکار و احساسات خود برخوردار نیست، عواقب دوری گزیدن از ان برای او بسیار زیان بار و گاهی هم شکننده و غیر قابل جبران خواهد بود.
و لذا می توان در صورت احساس نیاز به ازدواج و تمایل به ادامه تحصیلات تا سطوح عالی، این کار را با یکی از طرق زیر دنبال کرد و به هر دو خواسته جامه عمل پوشید :
ـ طولانی بودن دوران عقد.

ـ عقد موقت با اطلاع و موافقت والدین.
ـ گنجاندن شرط موافقت و همکاری شوهر برای ادامه تحصیل در عقد ازدواج.
– کنترل و جلوگیری از داشتن فرزند برای مدتی با توافق دو طرف.
ـ کمک و مساعدت والدین دو طرف. و بالاخره در پیش گرفتن زندگی همراه با قناعت و ساده زیستی.

ازدواج نکردن دختر
علت ازدواج نکردن دخترها

۲ – نبود خواستگار دلخواه
در سنین بالاترسخت گیری در انتخاب به سرحد وسواس می رسد و به تدریج نکاتی ریز و غیر قابل اعتنا جای مهمی را به خود اختصاص می دهد و دستیابی به همسر مطلوب به آرزویی تبدیل می شود که به آسانی قابل تحصیل نیست.
دختر و پسر، در آغاز دوران بلوغ و مدتی پس از آن به جهت قوت غریزه و ضعف اندیشه ، بیشتر در پی اطفای غریزه اند و کمتر به تشکیل خانواده و زندگی مشترک و چگونه بودن آن می اندیشند و لذا به ندرت در این باره و در خصوص ویژگی ها و اوصاف شریک زندگی خود به تامل و محاسبه می پردازند.
به تدریج هر چه از سن بلوغ فاصله بیشتر می شود و قوای عقلی و فکری تقویت می گردد این گونه مسایل نیز در کنار پاسخگویی به نیاز جنسی در دایره ی محاسبات و آینده نگری انسان وارد می شود. هر چه بر مقدار این فاصله افزوده شود این موضوع نیز با شدت بیشتری، فکر و حواس او را به خود مشغول می سازد.
البته این کار در جای خود خوب، پسندیده و لازم است و شاید بر اساس همین حکمت است که ازدواج دختران ـ که به جهت زودرس بودن بلوغ آنان، معمولا در سنین کمتر از پسران به وقوع می پیوندد و آنها تا آن زمان هنوز تجربه ی کافی برای زندگی و معاشرت زناشویی نیاموخته اند و از سوی دیگر اختیار طلاق نیز، جز در موارد معین، بر اساس حکمت و مصلحت، به آنها داده نشده است ـ باید با اجازه و موافقت پدر و ولی صورت پذیرد ، تا سرنوشت آینده و زندگی آنان با دوراندیشی و احتیاط پدر، که از تجربه و احاطه بیشتری نسبت به مسایل زندگی و ضروریات و لوازم آن برخوردار است، تامین شود و با نزدیک نگری و ناپختگی و پیروی از هوس، دست خوش تزلزل و ناکامی نگردد-
ولی گاهی در سنین بالاتر این قضیه به سرحد وسواس می رسد و به تدریج نکاتی ریز و غیر قابل اعتنا جای مهمی را در این مجموعه به خود اختصاص می دهد و از باب ((هر آنچه شرطش افزون گردد وجودش حاکم می شود)) به تدریج دستیابی به چنین همسر مطلوبی به آرزویی تبدیل می شود که به آسانی قابل تحصیل نیست و تجربه نشان داده است که چنین انسانهایی پس از افول غریزه و سستی آن و فروکش کردن عواطف و احساسات پاک جوانی و غالبا نرسیدن به خواسته ی واقعی خود ، احساس ناکامی و شکست کرده و خود را از قافله ی زندگی انسانی عقب مانده می یابند.
این نکته را باید توجه داشت که انسانهای معمولی خالی از عیب و نقص نیستند. هنر زندگی کردن در این نیست که زن و شوهر از هر جهت موافق و مطلوب هم بوده و هیچ نارسایی در وجودشان نباشد ، بلکه هنر زندگی در این است که با سرپنجه ی تدبیر، صفا، محبت و ایثار، نقایص و کمبودهای جزیی و قابل اغماض در هر یک از طرفین پوشیده شده و تحت الشعاع صفات، ویژگیها و شرایط اصلی و اساسی قرار گرفته و از ان چشم پوشی شود.
قران کریم می فرماید:
((هن لباس لکم و انتم لباس لهن)); آنان[ زنان] پوشش شمایند و شما نیز پوششی برای آنان هستید.(۱)
همچنان که لباس عیب بدن را می پوشاند زن و مرد نیز باید ساتر و حجاب عیوب هم باشند. و با عیب پوشی نسبت به یکدیگر به توافق و تفاهم واقعی و در پرتو آن به عشق و محبت نسبت به هم دست یابند.

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=66842

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0