بزرگترین آرزوی آرمین زارعی رپر ایرانی
مصاحبه با آرمین زارعی رابا مابشنوید
با تمام شهرت و محبوبیتش همیشه سعی می کند ادب و متانتش را حفظ کند و برای آدم هایی که در کوچه و خیابان برای عکس گرفتن با او سراغش می آیند وقت زیادی بگذارد. آمار دانلود موزیک هایش تقریبا در تمام سایت های دانلود و پخش میلیونی است . دو سال پیش از سوی دفتر موسیقی اعلام شد که می تواند آثارش را به ارشاد بفرستد تا بعد از بررسی های لازم و در صورت امکان برای کارهایش مجوز بگیرد. اما او تا امروز دست نگه داشته و به قول خودش سعی کرده خودش و کارهایش را زیر رادیکال ببرد تا بی گدار به آب نزند.
مطالب پیش رو، حاصل گفتگو با آرمین زارعی در یک ظهر داغ تابستانی و در کافه رستورانی نزدیک به محل زندگی اش است. او در این مصاحبه برخلاف عادت همیشگی اش کم حرفی را کنار گذاشته و درباره تمام چراهای کار و زندگی اش توضیح جامع و کامل داده. پس این شما و این هم گفتگو با پسری که اوج شهرت را در دهه دوم زندگی اش تجربه می کند.
دستت چی شده؟
با بچه ها رفته بودیم فوتبال، خواستم حرکت نمایشی بزنم که این بلا سرم آمد
یعنی شکسته؟
نه خداروشکر، فقظ ضرب دیده.چند روز باید ببندمش تا خوب شود.
چی شد این مجوز؟ چرا نمی گیری؟
من که تا الان اقدامی برای مجوز رسمی نکردم. یعنی راهکارش را نمی دانستم، چون در گذشته برای مجوز موزیک تولید نمی کردم و در قید و بند این داستان ها نبودم. اما در سه چهار سال گذشته سعی کردم خودم و موسیقی ام را در چهارچوب قوانین ببرم. الان هم خوشحال می شوم اگر بتوانم مجوز بگیرم و قانونی کار کنم.
الان تقریبا دو سالی می شود که دفتر موسیقی مشخصا از تو نام برد و اعلام کرد که می توانی کارهایت را برای مجوز بفرستی. یعنی در این مدت هیچ اقدامی نکردی؟ اصلا در این دو سال چه کار می کردی؟
در این دو سال که طبیعتا داشتم موزیک تولید می کردم. چند بار هم اعلام شد که می توانم کارهایم را برای بررسی به ارشاد بفرستم. اما می خواستم اول خودم با خودم کنار بیایم و موسیقی ام را با فضا و شرایط مارکت موسیقی مجاز هماهنگ کنم. تصمیمم این بود که قبل از این که کسی بخواهد برایم چهارچوب تعریف کند خودم آن چهارچوب را رعایت کنم. من زمانی که فعالیت موسیقی را شروع کردم سنم خیلی کم بود و اصلا نمی دانستم چی به چی است.
اما الان سن و تجربه ام بیشتر شده و باید روی کارهایم دقت بیشتری داشته باشم. از آنجایی که آدم ها را بر اساس شرایط حالشان باید سنجید، حال امروز من، چه در رفتار و شخصیتم و چه در موسیقی و کلامی که در کارهایم استفاده می کنم، حال بهتری است. در همین چند سال گذشته بارها و بارها از خارج از کشور پیشنهاد های خوب مالی داشته ام، اما نرفتم. شاید اگر سنم پایین تر بود و این تجربه را نداشتم وسوسه می شدم که بروم، اما الان نه، دوست دارم در ایران بمانم و همینجا کارم را ادامه بدهم.
این چهارچوبی که می گویی اصلا یعنی چه؟ چه مواردی را شامل می شود؟
ببین وقتی که برای آینده ات برنامه ریزی کنی یعنی چهارچوب داری. این چهارچوبی که از آن می گویم بر اساس سن، تجربه، زمان و جایی که در آن زندگی می کنی تعیین می شود. قبل از این سه چهار سال نوع نگاه من نسبت به موسیقی و کلا همه چیز فرق می کرد. دلایلش هم مشخص بود. یک مدل دیگری فکر می کردم،کار می کردم و زندگی می کردم. اما الان در این چند ساله خودم را بردم زیر رادیکال و خودم برای کارهایم خط قرمز تعیین کردم.
یعنی خودسانسوری می کنی؟
نه من اعتقادی به خودسانسوری ندارم اما سعی کردم اشکالاتم را اصلاح کنم. من هنوز هم سبک و سیاق موسیقی ام همان است. فقط سعی می کنم کلامی که در کارهایم استفاده می کنم مطابق با عرف جامعه ای که در آن زندگی می کنم باشم. البته قبلا هم کلامم طوری نبود که آدم رویش نشود جلوی خانواده اش گوش کند. چون خیلی از کسانی که موسیقی من را می شنیدند با خانواده گوش می کردند. اما بالاخره سنم کمتر بود و نمی دانستم چی به چی است.
در کل می خواهم بگویم که من قبل از این که به مجوز فکر کنم سعی کردم برای خودم و جایگاهی که به آن رسیدم ارزش قائل شوم. چون زحمت زیادی برای رسیدن به این نقطه کشیدم و نمی خواستم با ندانم کاری خرابش کنم. در گذشته احساسی عمل می کردم ولی الان احساسم توام با فکر است. چون طرفداران موسیقی من زیاد هستند و مسلما کلام من تاثیرگذار است.اگر بخواهم فکر نشده عمل کنم مطمئنا تاثیر منفی اش اول به خودم و بعد به طرفدارنم برمی گردد.
من فقط در چند سال گذشته سعی کردم خودم و موسیقی ام را نقد کنم تا عملکردم بهتر شود و تاثیر مثبتی روی خودم و طرفداران موسیقی ام داشته باشم. من که از این راه تا به حال پولی در نیاورده ام، پس مسلما دارم با عشق کارم را پیش می برم. حالا اگر مطرح هم شدم به خاطر لطف خدا؛ عشق به کارم و زحمتی که برای جایگاهم کشیدم بوده. اما دوست ندارم فقط مطرح باشم و بی تاثیر. دوست دارم روی هم نسلی ها و هم سن و سالهای خودم تاثیر داشته باشم و این تاثیر هم مثبت باشد.
خیلی صادقانه و رک جواب این سوال را بده. با توجه به این که آثار تو از سایت ها غیر مجاز و رسانه های تصویری (شبکه های ماهواره ای) منتشر شده. خودت در مورد اخذ مجوز و ممیزی هایی که وجود دارد چه فکری می کنی؟
قبل از هرچیز توکلم به خداست و اعتقاد دارم اگر خدا بخواهد این اتفاق می افتد و اگر نخواهد هم نمی افتد. اما باید بگویم تا این ساعت که روبه روی تو نشسته ام خودم هیچ کاری را شخصا برای هیچ سایت و شبکه ماهواره ای نفرستادم. ولی وقتی قانون کپی رایت وجود ندارد و من نمی توانم از حقوق خودم دفاع کنم آیا به نظر شما فایده ای دارد؟ طبیعتا وقتی کاری منتشر می شود هر سایت و یا رسانه ای می تواند آن را با لوگوی خود به صورت انحصاری استفاده و پخش کند. و تنها یک سایت نیست که بشود جلویش را گرفت. حالا اگر در ایران باشد که شاید راحتتر باشد ولی وقتی آنها در خارج از ایران هستند و آدم هیچ دسترسی بهشان ندارد چطوری باید جلوی پخش کارهایم را بگیرم؟
با تمام این حرفها فعلا از طریق قانونی و توسط وکیلم اقدام کردم و شکایتم را پیش مراجع قضایی برده ام. امیدوار هم هستم که نسبت به آن اقدامات حقوقی و قضایی صورت بگیرد. ولی شما ببینید مگر این اتفاق فقط برای موسیقی افتاده؟ خیلی از شبکه ها و رسانه های خارج از کشور بدون پرداخت هیچ حق و حتی گرفتن اجازه ای صدای خوانندگان مجاز و فیلم های سینمایی و سریال های داخلی را پخش می کند و نمی شود هم کاری کرد.
اگر هم می شود من راهکارهایش را نمی دانم و بلد نیستم. در مورد موزیک ویدئو هم باید عرض کنم که حدود هشت ماه است هیچ موزیک ویدئویی نساختم و منتشر نکردم. دلیلش هم این است که اولا خودم در این مورد سخت گیر تر شده ام و بعد هم با شرایط پیش رویم ترجیح می دهم در چهارچوب قانون کار کنم و از خط قرمز ها عبور نکنم.
در چهره ات اعتماد به نفس زیادی می بینم. انگار که مطمئنی مجوز می گیری. می خواهم بدانم آیا واقعا چراغ سبزی از ارشاد گرفتی؟
اگر اینطور است چرا به یاس مجوز ندادند؟ او هم مثل تو در چهارچوب قوانین و عرف جامعه کار می کند ولی همین اواخر دیدی که صدایش را از فیلم بارکد حذف کردند.
شاید اصلا این یک حرکت تبلیغاتی از سمت سازندگان این فیلم بوده که فروشش را بالاتر ببرند. من در جریان این موضوع نیستم ولی شاید اصلا ماجرا چیز دیگری بوده. من که از خدایم است یاسر مجوز بگیرد. چون هم باهم دوستیم و هم کارهایش را دوست دارم. اما خدایی در جریان ریز موضوعاتش نیستم. خودم هم خیلی ناراحت شدم که صدایش از روی فیلم حذف شد چون می دانم او هم برای کارش خیلی زحمت کشیده.
فکر می کنی با رعایت کردن مسائلی که از آن حرف زدی ارشاد به تو با مجوز پاداش می دهد؟
همه این ها که می گویی درست، اما من فکر می کنم کمی زرنگی هم چاشنی حرف هایت است. اصلا کلا آدم زرنگی به نظر می رسی چون هیچوقت حاشیه ای نداشتی. حتی مثل خیلی از هم دوره ای های خودت در موسیقی درگیری لفظی هم با هیچ رپر دیگری نداشتی. حتی در اینستاگرامت هم به هیچ اتفاقی واکنش نشان نمی دهی و فقط عکسهای خودت را می گذاری.
نه من کلا سرم در لاک خودم است. کاری به کسی ندارم و خدارو شکر کسی هم تا امروز کاری به من نداشته. این برداشت تو است که اینطور فکر می کنی. به نظرم یک آرتیست باید آرتیست باشد. یک آرتیست باید خوش لباس باشد، خوب حرف بزند و خوب برخورد کند. چه در دنیای مجازی و چه در دنیای حقیقی. اتفاقا گاهی اوقات در همین اینستاگرامم به مسائل روز واکنش نشان می دهم. مثلا وقتی تیم والیبال قهرمان شد یا زمانی که توافق برجام نهایی شد پست تبریک گذاشتم. بیشتر سعی می کنم به مسائل مثبت واکنش نشان دهم.
بگذریم؛ چند روز پیش مهران مدیری در برنامه دورهمی اشاره طنزی به اسمت کرده و آن را به موج رادیو تشبیه کرد. من فکر می کردم که واکنش نشان بدهی. یعنی اگر کس دیگری بود که واکنش نشان می داد..
من خودم اول ندیده بودم. بعدا دوستانم برایم فرستادند و دیدم. قبلا هم این شوخی با اسم من زیاد شده بود و به نظرم چیز بامزه ای هم هست. خودم هم خندیدم. خیلی هم از آقای مدیری تشکر می کنم که به طریقی اسم من را در رسانه رسمی برد. طنز است دیگر، آدم که نباید ناراحت شود. شوخی که توهین نباشد به نظرم خیلی هم خوب است. به آقای مدیری و همکارانش هم به خاطر مجموعه دورهمی که این روزها خیلی موفق شده هم تبریک می گویم. به هرحال ما از بچگی با کارهای ایشان بزرگ شدیم و کلی خندیدیم.
بعد از بیرون آمدن کار «نیستی» با بهروز صفاریان و فریدون آسرایی به اختلاف خورده بودی؟
درباره آهنگ جدیدت هم کمی صحبت کن
کلا در دو سه سال اخیر سایت های مجاز و به خصوص مطبوعات خیلی از تو حمایت کردند. تو با این که موسیقی ات مجاز نبوده اما از تریبون های رسمی استفاده کردی. می خواهم بدانم زمانی که از این تریبون ها استفاده نمی کردی کارت بهتر پیش می رفت یا الان که استفاده می کنی؟
ببینید در گذشته کارهای ما از طریف بلوتوث ها پخش می شد و من هم شهرتم را از طریق همین تبلیغات کلامی به دست آوردم. کمی بعد سایت های دانلود و پخش آمدند و دیگر موسیقی ها از این سایت ها دانلود می شد. من در گذشته اصلا به این چیزها فکر نمی کردم و شاید اگر این فکر را می کردم اصلا روند فعالیتم طور دیگری می شد. نمی توانم بگویم تریبون های رسمی یا غیر رسمی کدامشان بیشتر به من کمک کردند. به نظرم بیشترین کمک را مردم و طرفدارانم کردند اما عوامل دیگر هم بی تاثیر نبودند.
اما در شرایط فعلی که خودم دارم برای خودم تصمیم می گیرم مسلما ترجیح می دهم از کانال های رسمی مثل سایت های مجاز و مطبوعات شنیده و دیده شوم. به هر حال در این سالهای اخیر مطبوعات مطالب و مصاحبه هایی را از من چاپ کردند و به نوعی از کارم حمایت کردند و دستشان هم درد نکند. اما در کل چه کسی که کار من را در سایتش گذاشته، و چه کسی که از من مطلبی را در مطبوعات کار کرده جزو مردم به حساب می آید و نباید خط کشی و مرز بندی بینشان کرد. دست همه آنهایی که در هر جایگاهی از من حمایت کردند درد نکند و امیدوارم بتوانم لایق محبتشان باشم.
از بچگی ات بگو، چطور گذشته؟
بالاخره هرکسی پستی و بلندی های زندگی خودش را دارد. شاید خیلی ها من را از دور ببینند و بگویند با حمایت مالی به اینجا رسیده. در صورتی که مطمئنا این آدم ها از هیچ چیز زندگی من خبر ندارند. من هم مشکلات و سختی های زندگی خودم را داشتم ولی چه اهمیتی دارد که بخواهم از مشکلات گذشته ام بگویم، آن هم وقتی که دیگر گذشته و قرار نیست چیزی عوض شود. فقط همینقدر بگویم که من روی پای خودم بزرگ شدم. اگر چه در مقاطعی خانواده و دوستانم هم در این راه کمکم کردند اما همیشه خودم بودم و خودم.گذشته ها برای من گذشته. من فقط به آینده ام فکر می کنم.
در زمان مدرسه شاگرد زرنگ بودی یا تنبل؟
من که نمی توانم بگویم زرنگ بودم یا تنبل. مثلا خیلی وقت ها که پست می گذارم آهنگ جدیدم در راه است، خیلی ها می پرسند آهنگ خوبیه؟ من که نمی توانم بگویم خوب است یا نه. ولی در مورد درسم کلا بی استعداد نبودم. درسم هم بد نبود، آنقدری خوب بود که همه را راضی نگه دارم.
شر بودی؟
خیلی شیطون بودم. همه از دستم عاصی بودند. از در و دیوار بالا می رفتم. باورت نمی شود اما یادم است در ۹ سالگی در یک روز سه بار سرم شکست.یعنی در یک روز سه بار رفتم دکتر و سرم را بخیه زدند. هنوز هم جایش روی سرم هست. اگر سرم را از ته بزنم کاملا جای شکستگی را می بینی.
چطوری؟
داشتم بازی می کردم و سرم شکست. دفعه دوم سرم خورد به دیوار و دفعه سوم رفتم توی تیر برق.
هیچ وقت فکر می کردی رپر معروفی شوی؟
یکی دوتا فیلم هم به تو پیشنهاد شد. چرا نرفتی بازی کنی؟
آیدین را چند وقت است که می شناسی؟
الان وضعیت پایش چطور است؟
خداروشکر روز به روز بهتر می شود. همه هم تشویقش می کنند که به تلاشش ادامه بدهد. خودش هم آدم بسیار قوی و با انگیزه ای است و یک لحظه هم نا امید نمی شود. من مطمئنم با پشتکاری که دارد می تواند دوباره روی پایش بایستد. آنقدر انگیزه و پشتکار دارد که همیشه می گوید من خوب می شوم. حتی اگر دکترم هم بگوید خوب نمی شوی من کاری می کنم که به همه ثابت شود می توانم دوباره روی پایم بایستم. به نظرم داشتن چنین روحیه ای قابل تحسین است. من هم باورش دارم و می دانم حتما خوب می شود.
چرا کلا کسی از زندگی شخصی تو چیزی نمی داند. خودت هم کلا نم پس نمی دهی.
شاید خیلی ها ندانند که با مرتضی پاشایی هم رفیق بودی. مرتضی چه نقشی در زندگی تو داشت؟
بگذریم، خودت چه بیشتر چه آهنگ هایی گوش می دهی؟
سنتی هم گوش می کنی؟
کار چه کسانی را گوش می کنی؟
یک سوال بی ربط، چند کیلو پرس سینه می زنی؟
وری فای( تیک آبی) هم برای پیج اینستاگرامت گرفتی؟
درست است. چند تا از فوتبالیست های لژیونرمان که در خارج از ایران بازی می کنند هم این تیک را دارند و یکی دوتا از هنرمندان خارج از کشور هم همینطور. اما من اولی هنرمند داخل کشور هستم که وری فای گرفتم. داشتن این تیک آبی بیانگر دو نکته است. یکی این که این پیج متعلق به شخص خودم است و دیگر این که فالوورها و لایک های پیجم واقعی است. چون اگر واقعی نباشد اینستاگرام نه تنها این تیک را نمی دهد بلکه پیج را هم می بندد.
برخلاف اکثر خواننده های مطرح بازار موسیقی چرا اینقدر دیر به دیر آهنگ جدید تولید می کنی؟
من کیفیت را به کمیت ترجیح می دهم. دوست دارم کم کار باشم ولی کیفیت موزیکم خوب باشد. اصلا شعارم برای خودم و طرفدارانم این است که سالی چهار آهنگ بیشتر تولید نکنم. یعنی هر فصل یک آهنگ. الان سال هاست که به همین ترتیب کارهایم را تولید می کنم.
وقتی اینستاگرامت را باز می کنی و می بینی طرفداران میلیونی داری، وقتی می بینی موزیک هایت در ماشین مردم پلی می شود، در تنهایی هایشان آهنگ هایت را گوش می کنند و در جشن ها و مراسم هایشان صدای تو را گوش می کنند چه حسی پیدا می کنی؟
ببین من آرزویم این بوده. نگاه کن همین الان که این حرف ها را می زنی تمام موهای تنم سیخ شد. خیلی ها از من می پرسند که سختت نیست هرجایی می رونی یک عده می خواهند با تو عکس بگیرند؟ سختت نیست وقتی یک جا در رستوران نشستی همه نگاهت می کنند؟ ولی من می گویم به خدا اگر یک روز این اتفاق ها برایم نیافتد برایم سخت است. دیگر عادت کردم به این سبک زندگی. نه این که فکر کنی آدم مغروری هستم.
می خواهم بگویم که تا این حد به مردم عادت کرده ام. وقتی یک جایی نشسته ام و یک پدر، بچه پنج شش ساله اش را می آورد تا با من عکس بگیرد انگار تمام دنیا را به من داده اند. وقتی یک پسر دبیرستانی می خواهد با من عکس بگیرد آنقدر خوشحال می شوم که انگار به همه آرزوهایم رسیده ام. خدا به من لطف کرد که امروز این اتفاق ها برایم می افتد. همیشه در خلوت خودم از خدا می خواهم که جنبه این همه لطف و محبتی که از سمت مردم سرازیر می شود را داشته باشم.