شادی های زندگی سپیده خداوردی + تصاویر
گفتگوی جذاب با سپیده خداوردی
سپیده خداوردی از معدود بازیگران زن است که در حوزه موسیقی هم فعال است. سپیده خداوردی با بازی در سریال های از یاد رفته، آوای باران و پروانه بین مردم به شهرت رسید.
خودش معتقد است از راهی که انتخاب کرده و پیموده راضی است و یکی از دلایل ماندگاری در دنیای هنر را این می داند که آهسته و پیوسته حرکت کرده است. با این بازیگر و نوازنده درباره سبک زندگی اش هم صحبت شدیم.
شما آدم شادی هستید؟
آدم شادی هستم اما غم را هم دوست دارم.
شادی و غم را از دیدگاه خودتان برایمان تعریف کنید؛ چه چیزهای درونی یا عوامل بیرونی می تواند آدم را خوشحال یا غمگین کند؟
به نظرم مهم ترین عامل شادی، سلامت است، حضور آدم هایی که دوستشان داریم و به نتیجه رسیدن کار یا کارهایی که دوست داریم و برایشان زحمت کشیده ایم. شادی های ساده دیگری مثل خرید کردن، کافی شاپ رفتن، موسیقی گوش کردن، سینما و تئاتر رفتن هم مرا شاد می کند. اینها حتی از مهمانی رفتن و در جشن های مختلف حضور پیدا کردن مرا بیشتر خوشحال می کند.
تنهایی های فردی بیشتر خوشحالتان می کند یا وقتی در کنار دوستانتان هستید؟
من آدم شلوغی نیستم. زندگی خلوتی دارم، چند دوست دارم که وقتی با آنها هستم خیلی به من خوش می گذرد. بیشتر دنبال تعادل هستم و در هیچ کاری زیاده روی نمی کنم.
ما درباره تعادل در زندگی خیلی می خوانیم و می شنویم اما در عمل، رسیدن به آن سخت است. شما چطور به تعادل رسیده اید؟
فرهنگ خانواده ای که در آن بزرگ می شوی خیلی در نگرش هایت تاثیر دارد، این که تو سال ها یاد می گیری چگونه زندگی کنی؛ هر چند آدم ها خودشان هم به صورت نسبی از دیگران چیزهایی را می آموزند. معتقدم همه چیز باید به اندازه و بجا باشد. تو می توانی بعضی روزها دیر از خواب بیدار شوی اما این نباید تبدیل به عادت زندگی ات شود. شاید برخی روزها حوصله آشپزی نداشته باشی اما نمی توان آشپزی را از زندگی حذف کرد. خانه باید نظم داشته و تمیز باشد، بی نظمی و کثیفی نباید در خانه ات همیشگی شود. تو نمی توانی به همسر و فرزندت رسیدگی نکنی. همه چیز باید در کنار هم باشد. تفریح نباید به زندگی خانوادگی لطمه بزند و باعث شود به کارهای خانه ات رسیدگی نکنی و…
به نظر می رسد ثبات خانوادگی تاثیر زیادی بر این روش زندگی دارد و این که پدر و مادر در آرامش فرزندان خود را بزرگ کنند؟
معتقدم امنیتی که بچه ها در خانواده احساس می کنند، بیشتر روی شخصیت آنها تاثیر می گذارد. وقتی در خانواده احساس امنیت کنی، فرهنگ آن خانه و سبک آن تبدیل به سرمشق زندگی ات می شود. آدم ها در وهله اول داشته های خود را از خانواده می گیرند و بعد بتدریج آموزه های خود را برای زندگی آماده می کنند.
شما در چه خانواده ای بزرگ شده اید؟ بیشتر تحت تاثیر مادر بودید یا پدر؟
مادرم بیشتر کارهای ما را انجام می داد و بیشتراز پدرم در کنار ما بود. اما خط و جهت اصلی در زندگی را پدرم به ما می داد. خیلی از روابط و ضوابط زندگی را از پدرم آموختم. واقعیت این است که موفقیت های زندگی ام را به نوعی مدیون پدرم و شیوه تربیتی او می دانم.
معمولا زنانی که در رشته های ورزشی و هنری فعالیت کرده و به موفقیت هایی دست پیدا کرده اند، نقش پدرشان را در این مسیر پررنگ می دانند. پدران چگونه می توانند از دختران خود حمایت کنند تا آنها راحت تر به اهداف خود برسند؟
پدرم معمولا همراه خوبی بود تا من به علایق و خواسته هایم برسم. هر چند بیشتر اوقاتم را با مادرم سپری می کردم اما پدرم راه را به من نشان می داد.
همیشه به دختران جوان که وارد حرفه هنر می شوند توصیه می کنم خانواده خود را حفظ کنند و زرق و برق هنر به آنها احساس کذایی استقلال ندهد. من تا دوره دانشجویی هر جا می رفتم با مادرم بودم؛ کنسرت، سینما، تئاتر و… هرگز از این که مادرم در کنارم بود اذیت نمی شدم و مثلا نمی گفتم:«وای اگر دوستانم ببینند چه می گویند؟!» این سبک تربیتی باعث شد تا تمیز زندگی کنم و هر چیزی را درست و بجا انتخاب کنم. هر چند آهسته حرکت کردم اما حرکتم پیوسته بوده و از موفقیت هایم راضی ام چون خودم به آنها دست پیدا کرده ام.
گفتید برنامه هایی دارید که باعث شادی شما می شود، مثل رفتن به کافی شاپ یا کنسرت و… اما به عقیده بسیاری این روش های شاد زندگی کردن به امکانات و پول نیاز دارد. شادی های روزانه ما چقدر به امکانات نیاز دارد و در غیاب پول آیا باز هم می توان شاد بود؟
به نظرم همه چیز در دنیا نسبی است. هر آدمی در موقعیت های اجتماعی، خانوادگی و شرایط ویژه خود بزرگ می شود و به آن فرهنگ و شرایط عادت می کند. شاید یک خانم عادت داشته باشد صبحانه اش را در هتل بخورد، خانمی دیگر دوست داشته باشد خودش در خانه صبحانه اش را آماده کند و مثلا با نان و پنیر و چایی خیلی هم به او خوش بگذرد. عادت ها متفاوت است مهم این است از رنگ های زندگی ات لذت ببری و برای خودت ارزش قائل شوی. وقتی خودت را دوست داشته باشی حتما از اتفاقات زندگی ات هم لذت خواهی برد.
و حسرت زندگی دیگران را هم نمی خوری؟
دقیقا! شاید یک نفر در پنت هاوس زندگی کند، بهترین ماشین را هم داشته باشد اما دلش خوش نباشد اما یک نفر شاید در یک خانه کوچک زندگی کند، وسایل زندگی اش را با رنج تهیه کرده باشد اما از دیدن و چیدن آنها کنار هم بسیار خوشحال باشد. هر کسی راه لذت بردن از زندگی را خودش پیدا می کند، مهم این است که برای چیزهایی که به دست آورده ای زحمت کشیده باشی، آن وقت است که از همه داشته هایت لذت می بری.