رامین ناصرنصیر یکی از پرکارترین بازیگران دهه ۷۰ و۸۰ تلویزیون بود و با مجموعه های طنز موفقی که در دهه ۷۰ از تلویزیون پخش شد، خود را به مخاطبان معرفی کرد اما متاسفانه این روند از جایی به بعد تغییر مسیر داد و او را به یکی از بازیگران کم کار تلویزیون تبدیل کرد گفت وگویی داریم با رامین ناصرنصیر تا از دلیل کم کار شدنش در تلویزیون بشنویم.
شما در دهه ۷۰ با حضور در مجموعه های طنز خود را به مردم معرفی کردید که همگی آنها موفق و مورد استقبال بودند و انتظار می رفت امروز یکی از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون باشید. اما این اتفاق نیفتاده و چند سالی است که شاهد کم کار شدن تان هستیم.
من کم کار نشده ام و امسال خیلی پر کار هم بوده ام و از ابتدای سال تا به حال پیوسته سر کار هستم اما در تلویزیون بله، کم کار شده ام. به دلیل اینکه این رسانه نه تنها از نظر کمی، بلکه از نظر کیفی هم خیلی کم کار شده و در تولیداتش روند نزولی داشته است. به دلیل بحران مالی که برای تلویزیون پیش آمده، برنامه های نمایشی آن تبدیل شده به برنامه های زنده دورهمی که چند نفر دور هم جمع می شوند و بحث آزاد می کنند. برنامه های نمایشی آن هم محدود به مناسبت هایی چون نوروز و ماه رمضان شده که در این بخش هم سیر نزولی داشته است.
سال های قبل برنامه های زیادی ساخته می شد اما در ۳، ۴ سال اخیر شاهد هستیم که نهایتا دو یا سه سریال ساخته می شود. از آن طرف هم شاهد هستیم که تلویزیون سراغ سریال های آرشیوی ۲۰ سال پیش رفته و آنها را بازپخش می کند! به همه اینها اضافه کنید که همین تولیدات محدود هم توسط اسپانسرینگ انجام می شود که این اقدام هم به نوعی باعث پایین آمدن کیفیت کارها شده چون اسپانسر سلیقه شخصی اش را در کار دخالت می دهد و همه چیز را تحت تسلط خود درآورده است و این واقعا در شأن رسانه ملی نیست.
یک بحث دیگر هم از سوی بازیگران مطرح می شود و آن پایین آمدن کیفیت فیلمنامه هاست که باعث بی کیفیت شدن کارها شده است، اما باتوجه به موضوعی که دررابطه با حضور اسپانسرها و دخالت سلیقه آنها در آثار بیان کردید، فکر می کنید کدام عامل تاثیر بیشتری در بی کیفیت شدن مجموعه های تلویزیونی داشته است؟
متاسفانه مشکل فیلمنامه هم به شدت مطرح است و برای این اتفاق هم دلایل زیادی وجود دارد. ما آدم های توانا و قابل زیادی داریم که متاسفانه چندین سال است گوشه خانه نشسته اند و کار نمی کنند به دلیل اینکه به دنبال شرایط ایده آل هستند. آدمی که در این کار حرفه ای است شرایط حرفه ای برای کارش طلب می کند و آن شرایط، بودجه حرفه ای هم می طلبد، اما وقتی بحث بحران مالی پیش می آید طبیعتا سراغ آدم هایی می رویم که دستمزد پایین تری دارند و به همین نسبت هم کیفیت کارشان پایین است.
مشکل دیگر، فیلمنامه های ارزانی است نه تنها هیچ ساختار درستی ندارند بلکه هر صفحه آنها سه غلط املایی دارد و خیلی تاسف برانگیز است زیرا نشان می دهد فیلمنامه نویس فقط آن کلمات را در اجتماع شنیده و مطالعه ای نداشته و آنها را در جایی نخوانده است. البته قضیه به همین جا ختم نمی شود و وقتی سراغ کارگردانی می روید اسامی ای را می شنوید که اصلا نام آنها تا به حال به گوش تان نخورده، در حالی که حرفه ما محدود است و حتی اگر با کسی کار نکرده باشید، نام او را شنیده اید و این روند در مورد تهیه کننده، فیلمبردار و… هم ادامه دارد و به بازیگر هم می رسد؛ اینکه برخی نقش ها را می فروشند و پول می گیرند تا پروژه را پیش ببرند و در کنارش چند بازیگر سرشناس را می آورند تا کارشان دیده شود.
همین افراد به گمان اینکه ساخت کار کمدی راحت است سراغ این ژانر می روند و فیلمنامه هایی را به شما می دهند که ممکن است بتوانید با خواندن آنها گریه کنید، اما خنده هرگز. تصور سازندگان این است که دو بازیگر بامزه را می آوریم و آن وسط اتفاقی می افتد و باعث خنده مردم می شود و داستان خود به خود پیش می رود اما درواقع آنچه بعد از این کار رخ می دهد این است که مخاطب قهر می کند و دیگر حاضر نیست زمانش را تلف کند و این فیلم ها و سریال ها را ببیند.
فکر می کنید چه اقداماتی می تواند به بهبود این روند کمک کند؟
نمی دانم چگونه می توان این اوضاع را تغییر داد چون واقعا راه حل ساده ای ندارد ولی همیشه این را می دانم که همه چیز از بالا باید درست شود. حتی اگر در کارهای ما ایرادی هست سرچشمه آن در بالاست و از آنجا باید همه چیز مورد نظارت و برنامه ریزی قرار گیرد.
ما به سیاست گذاری های فرهنگی نیاز داریم که توسط افراد متخصص و متعهد انجام شود تا در کنار آنکه این سیاست ها گذاشته می شود افراد متخصص هم بتوانند آن را به اجرا درآورند.