عامل موفقیت کمپانی بزرگ والمارت
شاید در سال ۱۹۶۲ که سام والتون اولین فروشگاه خود را به صورتی ساده و سنتی افتتاح کرد هیچکس نمی توانست تصور کند که «خرده فروشی» می تواند چنان رتبه ای در کسب و کارها داشته باشد که دست یافتن به آن برای دیگر کسب و کارهای عالم یک رؤیا به حساب آید. اما همت والای والتون «بزرگ ترین خرده فروش قرن» را بنیان نهاد و نشان داد که آنچه انسان بخواهد، محقق خواهد شد. امروزه میلیون ها نفر در آمریکا و سراسر دنیا به بیش از ۶۲۰۰ فروشگاه والمارت رفت و آمد دارند و ۸/۱ میلیون نفر به خدمت آنها مشغول هستند و یک زنجیره عظیم تأمین کنندگان به پشتیبانی آنها می پردازند و درآمد ۳۱۲ میلیارد دلاری و سود ۲/۱۱ میلیارد دلاری حاصل می شود.
مدیرعامل بزرگ ترین کمپانی دنیا درباره نحوه تصمیم گیری و زمان مناسب برای پذیرش شکست نظرات خود را بیان کرده است. او می گوید:انتظار برای اتفاق آرا می تواند منجر به شکست شما شود.
رمز موفقیت وال مارت از زبان مک میلن
اداره بزرگ ترین کمپانی دنیا اکنون در دست مرد ۴۸ ساله ای به نام داگ مک میلن «Doug McMillon» است، جوان ترین فردی که خرده فروشی جهانی را اداره کرده است، البته به استثنای بنیان گذار آن سام والتون. مک میلن تمام زندگی کاری خود را در کمپانی والمارت سپری کرده است و کار خود را، زمانی که هنوز دانش آموز بود، با تخلیه بار کامیون شروع کرد. او به سرعت به سوی مدیریت گام برداشت و پیش از آنکه در سال ۲۰۱۴ مدیرعامل شود، ۵ سال در راه اندازی شرکت های برون مرزی والمارت سپری کرده بود.
اداره کسب وکاری که کشورها و فرهنگ های زیادی را در بر می گیرد به صورت غیرعادی پیچیده است. در اینجا به ۶ درس در کسب وکار جهانی اشاره شده است؛ درس هایی که مک میلن در سخنرانی «نگاهی از بالا» در دانشکده تحصیلات تکمیلی کسب وکار مطرح کرده است.
تفاوت های فرهنگی را دست کم نگیرید
والمارت در سال ۱۹۹۷ به آلمان نقل مکان کرد، اما نتوانست بیش از ۲ درصد از بازار فروش محصولات غذایی را به دست آورد. مک میلن می گوید هرگز تصور نمی کرده است فرهنگ تا این حد بر عملکرد شرکت تأثیرگذار باشد. او بر اهمیت فرهنگ تاکید می کند و البته خاطر نشان می کند که منظور از فرهنگ، رفتار افراد است. والمارت ابتدا دو کمپانی محلی خرید و آنها را گسترش داد اما به نصایح مدیران محلی توجهی نکرد.
گروه والمارت در نظر داشته اند تا فرهنگ خود را به سرعت در این سازمان جا بیندازند و تکنولوژی و آنچه را مایه دلخوشی و موفقیت آنها بود به افراد سازمان جدید آموزش دهند و به آنها بگویند «بیایید با هم دست به کار شویم»، همه چیز به یک باره. این تلاش ها در سال ۲۰۰۶ یک شکست تلقی شد و والمارت شرکت های آلمانی اش را تعطیل کرد.
خود را با قوانین دولت های خارجی وفق دهید
قوانین دولت ها نقش مهمی ایفا می کنند و گاه کاری نمی توان کرد جز انتظار. از نظر مک میلن در مواجهه با قوانین سخت گیرانه کشورها، بهترین کار انتظار کشیدن برای تغییر آنها است. برای مثال حضور والمارت در هند به ۲۰ واحد فروشگاهی «بخر و ببر» محدود می شود؛ فروشگاه هایی که اجناس خود را به کسب وکارهای کوچک عرضه می کنند زیرا فروشگاه های بزرگ متعلق به افراد خارجی نمی توانند، مستقیماً با مصرف کننده در ارتباط باشند.
درست است که والمارت تمایل به کسب وکارهای بسیار بزرگ تر دارند اما اکنون تمام کاری که می توانند انجام دهند توسعه واحدهای «بخر و ببر» و انتظار کشیدن برای تغییر قوانین است.
متناسب با سلایق عمل میکنند
سلایق محلی را بشناسیم
جهانی شدن، برندهایی مانند پمپرز و نستله را در همه جا معرفی کرده است اما از دیدگاه مک میلن سلیقه ها هنوز محلی است. در نتیجه وجود گروه های خرید محلی یک الزام است. به گفته او ما در هر منطقه استعدادهای محلی را جذب کرده ایم تا درباره چگونگی ورود به بازار، قیمت گذاری و آیتم هایی که باید همراه داشته باشیم، راهنمایمان باشند. خبرگی خود را به اعضای تیم های محلی انتقال دهید.
از نظر او تطبیق پیدا کردن با یک فرهنگ خارجی به این معنا نیست که درس هایی را که در آمریکا آموخته اید، فراموش کنید. ما در مورد خرده فروشی مسائل زیادی آموخته ایم، مواردی مربوط به تکنولوژی یا زنجیره عرضه یا مدل تجارت که به خودی خود نیاز است در طول زمان به کار برده شوند؛ بنابراین آنچه برعهده ماست استخدام های عالی برای راه اندازی بازارها است، سپس باید ابزارها و منابعی در اختیار آنها قرار دهیم تا در طول زمان به بیشتر از یک فرهنگ و یک الگوی تجارت رایج تبدیل شوند.
با چشمان خود ببینید
مدیر نمی تواند همه جا حضور داشته باشد پس باید به تیمی قوی تکیه کند ولی در واقع هیچ جایگزینی برای درک واقعی کار وجود ندارد. به گفته مک میلن او ۵ سال را در سفر گذراند و این سفرها را واقعاً دوست داشت. والمارت قصد دارد حداقل دستمزد را برای کارگران آمریکایی تا ساعتی ۱۰ دلار افزایش دهد.
توافق عمومی کارساز نیست
مک میلن می گوید یک مدیر خوب احتمالاً ۸۰ درصد مشکل را می داند و شخص دیگری که در اتاق است احتمالاً ۲۰ درصد دیگر را می داند. پس در واقع شغل شما تنها گوش دادن نیست، نه تنها کمک به تبادل نظر در چیزی است که ۸۰ درصد درباره آن می دانید بلکه گوش دادن به منظور دریافتن ۲۰ درصد دیگر است. مدیران اجرایی رده بالا نیازمند جمع آوری شعور جمعی تیمشان هستند اما در انتظار اتفاق آرا ماندن، می تواند موجب شکست شما شود. به گفته مک میلن، چالش برای والمارت جذب افراد کم اما تأثیرگذار در کنار یکدیگر است تا بتوانند بهترین تصمیم را گرفته و آن را اجرایی کنند.