ماجرای آشنایی و ازدواج سولماز غنی و همسرش + تصاویر
سولماز غنی و همسرش علی رحیمی
سولماز غنی و همسرش علی رحیمی از تفاهم و رفاقت شان در زندگی مشترک می گویند. در ادامه با این زوج جوان گفتگویی را انجام داده ایم و از آنها درباره راز و رمز ارتباط خوب و موفق شان پرسیدیم و درمورد خاطرات مشترک، شغل های جذاب و برنامه های شان برای آینده گپ زدیم.
آشنایی در نمایش خصوصی یک فیلم
سولماز غنی:شقایق فراهانی فیلمی بازی کرد به نام «تجریش ناتمام» که فرصت اکران پیدا نکرد اما شقایق دوست داشت فیلم دیده شود؛ به همین خاطر اکرانی خصوصی در خانه اش برگزار کرد و فیلم را برای دوستان و همکاران نمایش داد. علی هم مانند من از دوستان شقایق بود و ما اولین بار آنجا یکدیگر را دیدم و با هم آشنا شدیم. خلاصه شروع آشنایی مان از آن شب بود و حدود سه، چهار ماه پس از آشنایی هم همدیگر را می دیدیم و معاشرت داشتیم. پس از این مدت به هم علاقه مند شدیم و شکل رابطه مان جدی تر شد و حالا هم که رسیدیم به اینجا. (می خندد
کنار همسرم خوشحالم
سولماز غنی:ازدواج مان هم عاشقانه بود و هم عاقلانه. شاید بخش عاشقانه قضیه حتی پررنگ تر بود چون من هیچ وقت خیلی اهل این نیستم که چنین ارتباطاتی را صرفا از نظر منطقی و عقلانی بسنجم. در چنین ارتباطاتی بهتر است آدم به حس و دلش اعتماد کند و من هم چنین کاری کردم. شیوه ورود آدم ها و سِمت شان در زندگی شما فرق دارد و به همان نسبت احساسات شما هم متفاوت است؛ مثلا کسانی در زندگی شما هستند که دوستان تان محسوب می شوند یا از آشنایان هستند ولی وقتی شخصی وارد زندگی تان می شود که قصد ازدواج با او را دارید همه چیز خیلی حسی می شود.
من به حس خوبی که از علی گرفتم خیلی اعتماد کردم. علی مجموعه ای بود از چیزهایی که من خیلی دوست داشتم و در کنارش حالم خوب بود و هست و متوجه شدم در کنار او به من خوش می گذرد و خوشحال هستم و دوستش دارم. در بسیاری از مسائل زندگی نگاه مان شبیه هم است؛ هرچند که اختلاف نظر هایی هم وجود دارد اما همیشه بخش تفاهم آمیز نگاه مان به زندگی و مسائل مختلف سنگین تر است.
علی رحیمی:همان طور که سولماز اشاره کرد، افکار و احساسات مان به هم نزدیک بود و پس از کمی معاشرت به این نتیجه رسیدیم که مدل زندگی و نگاه مان به دنیا خیلی شبیه هم است و می توانیم کنار یکدیگر زندگی خوبی داشته باشیم.
سولماز غنی و همسرش
به حس خوبم اعتماد کردم
سولماز غنی:همیشه پیش از شروع زندگی مشترک ممکن است شما فاکتورهایی را در نظر داشته باشید ولی وقتی با کسی آشنا می شوید که مجموعه ای از اخلاق ها و رفتارهایی است که دوست دارید می توانید برخی از فاکتورهای تان را نادیده بگیرید. من فکر می کنم این موضوع برای همه پیش می آید. من شاید به واسطه شغلم خیلی روی آدم ها دقیق می شوم و خیلی ریز به جزییات رفتاری شان نگاه می کنم و در ذهنم همه چیز را بارها می سنجم. در مورد ارتباطم با علی هم همین طور بود و همه چیز را به خوبی سنجیدم. وقتی کنار علی بودم خیلی حس خوبی داشتم و خوشحال بودم و همین موضوع برایم کافی بود تا به این حس اعتماد کرده و زندگی ام را با او شروع کنم.
رفاقت و مشارکت از جذابیت های زندگی مشترک است
سولماز غنی:ارتباط مان بزنم به تخته خیلی خوب است. (می خندد) من نوع ارتباط مان را دوست دارم؛ البته ممکن است سر یک سری مسائل اختلاف هایی هم داشته باشیم ولی مهم این است که می توانیم خیلی زود این مسائل را بین خودمان حل و فصل کنیم و ناراحتی بر جا نماند. به نظرم مهم است که شما به خاطر طرف مقابل تان یک سری از کارها را انجام دهید یا یک سری کارها را انجام ندهید. علی در این مورد خیلی بهتر از من است و من سعی می کنم در این چیزها شبیه همسرم باشم. علی انعطاف پذیر تر از من است و خیلی نگاه ساده و راحتی به زندگی دارد؛ ضمن اینکه نگاهی توام با طنز به مسائل در برخوردش با ماجراهای مختلف دارد و این نگاه قطعا دوست داشتنی تر است.
علی رحیمی:رابطه ما بیشتر ارتباطی دوستانه است و بخش رفاقت در آن خیلی پررنگ تر از نقش زن و شوهری است. ارتباط دوستانه به ادامه زندگی و رابطه کمک می کند چون شما در مورد مسائل مختلف می توانید به راحتی با رفیق تان صحبت کنید. وقتی نگاه خیلی قانونمندی به این مساله داشته باشید که من شوهر خانه هستم و تو زن خانه و شوهر باید بگوید و زن هم باید عمل کند و. . . دیگر نمی توانید انتظار داشته باشید ارتباط تان حسی و زیبا باشد. چنین نگاه خشکی دست و پای شما و باب نقد و گفت وگو را می بندد و دیگر نمی توانید به راحتی با همسرتان مشورت و مشارکت داشته باشید. حس رفاقت و مشارکت به نظرم یکی از جذابیت های زندگی مشترک است و ارتباط مان به همین خاطر برای من دوست داشتنی است.
من عاشق موسیقی هستم
سولماز غنی:همسرم در کار موسیقی است و من عاشق این شغل هستم. فکر می کنم خیلی از آدم ها این رویا را دارند که نواختن یک ساز را بلد باشند یا اینکه صدای خوبی برای آواز داشته باشند که من هیچ کدام را ندارم. (می خندد) ولی خیلی خوشحالم همسرم چنین شغل دلنشینی دارد. روزهایی که علی در خانه تمرین می کند و من موسیقی تمرین های او را در خانه مان می شنوم، حس و حال بسیار خوبی دارم. اتفاقا دو ماه است یادگیری نواختن دف از ایشان را شروع کرده ام. به دنبال این نیستم که نوازنده ای حرفه ای شوم و به همین که بتوانم برای دل خودم سازی بنوازم بسنده می کنم.
علی رحیمی:به نظر من در هر سن و سالی می توان به سمت یاد گیری موسیقی رفت؛ البته کودکان دغدغه کمتر و وقت بیشتری دارند و در سن خوبی برای یاد گیری هستند اما در هر سن و سالی با علاقه، تمرین و پشتکار می توان نوازندگی را آموخت.
سولماز غنی:چیزی که در نوازنده های حرفه ای همیشه مرا مجذوب می کند و برایم جالب است این است که در تمام سال هایی که ما مشغول کارهای دیگری بوده ایم این نوازنده ها به سختی تمرین کرده اند، به دنبال علاقه شان بوده اند، وقت گذاشته اند و همه تمرکزشان روی این موضوع بوده و حالا به این مرحله از تکامل شغلی و هنری رسیده اند. من همیشه به این آدم ها حسودی می کنم. (می خندد)
وقت زیادی را در کنار هم سپری می کنیم
سولماز غنی:من و علی به خاطر نوع شغل مان وقت زیادی را کنار هم سپری می کنیم. من همیشه می گویم شاید تنها سه سال از زندگی مشترک ما گذشته باشد اما به نسبت زوج های دیگر که مثلا هر دو کارمند هستند شاید ما اندازه شش سال کنار هم بوده ایم. بسیاری از روزها از صبح تا شب کنار هستیم و با هم به خرید می رویم یا اگر جایی بخواهیم برویم حتما در کنار هم هستیم. مرتب در مورد مسائل مختلف صحبت می کنیم و همه تصمیم گیری های مان با هم است و مشارکت داریم حتی اگر در سفرهای کاری باشیم مرتب از طریق تلفن، وایبر، تلگرام و. . . باهم در ارتباطیم.
روی سفرهای مان در آینده برنامه ریزی می کنیم
سولماز غنی:شاید چون خیلی از زمان زندگی مشترک ما نگذشته هنوز چندان فرصت سفرهای دونفره نداشته ایم. هر دوی ما عاشق سفر هستیم. من گاهی به خاطر مسائل خانوادگی به سفر می روم و علی هم به خاطر کارش مرتب به سفر می رود. الان هم داریم روی سفرهای آینده مان برنامه ریزی می کنیم. فکر می کنم در سال های آینده خیلی با هم سفر برویم. (می خندد)
علی رحیمی:گذشته از سفرهای کاری من ایرانگردی زیاد داشته ام. البته مدتی است دیگر فرصت این کار را ندارم. در این مدت که از ازدواج مان گذشته چند بار به سفرهای داخلی مثل شمال رفته ایم ولی هنوز برنامه سفرهای مان شروع نشده است.
عکس سولماز غنی و همسرش
رابطه ما با بچه ها عالی است
سولماز غنی:من و علی میانه بسیار خوبی با بچه ها داریم. با همه بچه ها می توانم دوست شوم و ساعت ها با آنها وقت بگذرانم. کلا معاشرت با بچه ها برایم لذت بخش است و در کنارشان خیلی به من خوش می گذرد ولی از آنجایی که عادت دارم به بخش های دیگری از ماجرا فکر کنم کمی از اینکه خودم بچه دار شوم نگرانم و هنوز نتوانسته ام خودم را قانع کنم که بچه دار شوم. شاید چون ترس های زیادی از مسوولیت سنگین داشتن فرزند دارم؛ البته همانطور که گفتم بچه ها را خیلی دوست دارم و خودم هم بسیار علاقه مندم که بچه داشته باشم. یک دلیل دیگرم هم این است که به نظرم تهران واقعا شهر شلوغ و نامناسبی برای کودکان است. شاید اگر در یک روستا در شمال ایران زندگی می کردم تا الان دوتا بچه داشتم. (می خندد)
علی رحیمی:بخشی از کار من آموزش موسیقی است و در این بخش با بچه ها سروکار دارم که بسیار برایم لذت بخش است. ما هر دو عاشق بچه هستیم ولی باید قبول کنیم شهری که ما در آن زندگی می کنیم مخصوص آدم بزرگ هاست و امکانات جذاب و تفریحی کمی مخصوص بچه ها دارد. تهران شلوغ، پردود، آلوده و سرسام آور است و آدم دلش برای بچه هایی که در این شهر زندگی می کنند، می سوزد؛ البته با این همه من همچنان بسیار دوست دارم بچه داشته باشم.
سولماز غنی:در ضمن من خیلی دوست دارم دختر داشته باشم. به نظرم دختربچه ها خیلی شیرین و دوست داشتنی هستند.
گذشت، دوست داشتن و محبت به جای منم منم
علی رحیمی:وقتی خودمان را با زوج های دیگر مقایسه می کنم، حس می کنم عشق و علاقه در زندگی ما بیشتر است و بیشتر یکدیگر را دوست داریم و با هم بودن برای مان خیلی ارزشمند است. ما همیشه کنار هم هستیم و این شاید بزرگ ترین تفاوت ما با زوج های دیگر باشد.
سولماز غنی:من فکر می کنم تفاوت ها به خود آدم ها برمی گردد. آدم ها با هم متفاوت هستند و در نتیجه زندگی های شان هم با یکدیگر متفاوت است. زوج های زیادی را می بینم که در ظاهر با هم خوبند ولی انگار دوست داشتن ها کم شده و دلیل این موضوع هم برمی گردد به اینکه فردیت ها خیلی مهم شده و منم منم جای گذشت را در زندگی گرفته است. وقتی فردیت خیلی مهم شود گذشت، دوست داشتن و محبت زیر سایه اش می رود. خوشبختانه در زندگی ما چنین چیزی وجود ندارد و ما از بودن در کنار یکدیگر لذت می بریم و با هم بودن مان بسیار برای مان باارزش است. ما اغلب کنار هم هستیم و اگر گاهی پیش بیاید که از هم دور شویم، حال من واقعا بد می شود و مثل گربه ای که سبیلش را بریده باشند از تعادل خارج می شوم. (می خندد) در حالی که زوج های زیادی را می شناسم که از این دوری ها استقبال می کنند و می گویند:«آخیش دو روز برای خودم هستم و می توانم به خودم برسم.»
شغل همسرم را دوست دارم
علی رحیمی:من به واسطه شغلم از نزدیک با دنیای سینما در ارتباط بوده ام و می دانستم بازیگری شغل بسیار سختی است. هیچ وقت با شغل همسرم مشکلی نداشته ام و شغل سولماز را با وجود همه سختی ها و زمان بندی غیرمنظم کاری دوست دارم. هم من و هم سولماز وقتی سر کار هستیم، انرژی بیشتری داریم و حال مان بهتر است و قطعا این حال خوب روی زندگی مشترک مان هم تاثیر مثبت دارد؛ البته برخی ممکن است این شغل و حواشی آن را دوست نداشته باشند که برمی گردد به نوع نگاه شان به قضیه ولی من شخصا هیچ وقت مشکلی با این شغل نداشته ام. از بین کارهای همسرم هم «دردسرهای عظیم» را خیلی دوست دارم چون سریال بسیار خوبی بود و با روحیه من که کلا کارهای کمدی دوست دارم هم هماهنگ بود؛ ضمن اینکه سولماز در این سریال نقش متفاوت و جذابی داشت.
سولماز غنی:برای علی خیلی مهم است که حال آدم ها خوب باشد. من هم وقتی مشغول کار هستم حالم خیلی بهتر است و انرژی مضاعفی دارم و همین موضوع برای علی کافی است تا شغل مرا دوست داشته باشد؛ ضمن اینکه همان طور که علی گفت وقتی مشغول کار هستیم انرژی بیشتری داریم و حس خوب مان به زندگی مان هم منتقل می شود.