این بازیگرها باعث اخراج کارگردان های فیلمشان شدند!
رابطه کارگردان و بازیگرهای این فیلم ها عجیب است
رابطه کارگردان و بازیگر یکی از رابطه های مهم در دنیای هنر است که اگر خوب باشد به سود هر دو طرف است . بسیاری از کارگردان های سرشناس با تعداد معدودی از بازیگران رابطه خوبی برقرار کرده اند و در اغلب کارهایشان از آنها کمک میگیرند اما همیشه اینگونه نیست که رابطه کارگردان و بازیگر رابطه ای خوب و همیشگی باشد بلکه گاهی مشکلاتی پیش می آید که حتی منجر به اخراج کارگردان میشود.
می گویند رابطه کارگردان و بازیگر، بسیار نزدیک و صمیمی ا ست. تقریباً همه کارگردان ها در طول دوران کاری خود، همکاران بازیگری دارند که بیش از همه با آن ها هماهنگ هستند و برای تعداد زیادی از فیلم های کارنامه کاری شان، سراغ آن ها رفته اند. حتی معدودی از کارگردان ها هم هستند که یکی دو بازیگر ثابت دارند و همیشه در فیلم هایشان نقشی برای آن ها در نظر می گیرند؛ نظیر «کریستوفر نولان» که از ۱۲ سال پیش، هرچه فیلم ساخته، نقشی حتی کوتاه برای «مایکل کین» داشته است. با این حال، در همین فضای صمیمی هم، هستند کارگردان ها و بازیگرانی که به دلایل مختلف، با یکدیگر مشکل پیدا می کنند و نمی توانند همدیگر را تحمل کنند! اما اگر این مشکلات، سر تولید یک فیلم سینمایی رقم بخورد چه؟ ممکن است یکدیگر را تا پایان فیلم برداری تحمل کنند و گاهی هم این کار را نکنند!امروز با هفت ستاره ای آشنا می شویم که بعد از مشکل پیدا کردن با کارگردان فیلم شان، کاری کردند تا او از کارگردانی فیلم کنار گذاشته شود! با ما همراه باشید:
هفت بازیگری که باعث اخراج کارگردان فیلم شان شدند
کلینت ایستوود/ جوزی ولز یاغی
در سال ۱۹۷۶، انجمن کارگردانان هالیوود قانون سختگیرانه ای را با هدف محافظت از حقوق مادی و معنوی اعضای خود تدوین کرد که بر اساس آن بازیگر، تهیه کننده یا هر شخص دیگری که در ساخت فیلم دخالت داشت، نمی توانست به راحتی کارگردان فیلم را اخراج کند و عنوان و وظایف او را در اختیار بگیرد. این قانون به دنبال درگیری کلینت ایستوود و فیلیپ کافمن، کارگردان فیلم «جوزی ولز یاغی» به «قانون ایستوود» مشهور شد.
این بازیگران کارگردان های فیلمشان را اخراج کردند
در این ماجرای مشهور، ایستوود تنها دو هفته پس از شروع فیلم برداری این فیلم با انتقاد از «سبک کند و منظم و تمایل شدید [کافمن] به گرفتن برداشت های بی نقص، بدون توجه به زمانی که نیاز داشت» کافمن را اخراج کرد و در ادامه خود بر صندلی کارگردانی نشست. هرچند کافمن توانست نقش خود را به عنوان نویسنده فیلم نامه حفظ کند.
چند دهه بعد، کافمن در مصاحبه با یک مجله در این باره گفت:«کلینت به هر دلیلی به این نتیجه رسید که ما تفاوت هایی در خلاقیت داریم. او تهیه کننده فیلم و بزرگ ترین ستاره دنیا بود. یکی از ما باید می رفت. این انتخاب من نبود، از این رو… در واقع هیچ وقت آن [فیلم] را ندیدم. شنیدم که فیلم خیلی خوبی شده است.»
کلارک گیبل/ بر باد رفته
فیلم شناخته شده «بر باد رفته» پر از داستان های درام در دوران پس از جنگ داخلی در ایالات متحده آمریکاست. البته به نظر می رسد مراحل ساخت فیلم نیز خود یک جنگ تمام عیار بوده است؛ از جمله درگیری بر سر انتخاب بازیگران، فیلم نامه و البته کارگردانی فیلم. امانوئل لِوی، منتقد سرشناس سینما درگیری های پشت صحنه را «بزرگ ترین رسوایی هالیوود» نامیده و به خصومت و دشمنی شدید کلارک گیبل و جورج کاکور، کارگردان درنظرگرفته شده برای ساخت فیلم اشاره می کند.
وی می گوید:بدون شک دیدگاه منفی گیبل درباره کاکور، نقش مهمی در برکناری این کارگردان داشته است. بر اساس گفته های لوی، کلارک گیبل به شدت از مسئولان «مترو گلدوین مایر» استودیوی سازنده فیلم، انتقاد کرده و گفته کاکور بیشتر «کارگردان زنان» است که در آن زمان یک عبارت تحقیرآمیز بود. گیبل بر این باور بود که کاکور نقش او را کم رنگ و حاشیه ای کرده است.
البته گیبل تنها کسی نبود که در اخراج کاکور دخالت داشت؛ زیرا دیوید سلزنیک، تهیه کننده بنام سینما و دوست دیرین کاکور حرف آخر را درباره اخراج او زد. در واقع بین این دو، از همان ابتدای فیلم برداری مشکلاتی وجود داشت؛ زیرا همه چیز در طول فیلم برداری باید تحت نظر سلزنیک انجام می شد و کاکور تقریباً هیچ کاره بود. در نهایت سلزنیک تصمیم به اخراج کاکور گرفت و ویکتور فلمینگ جایگزین وی شد. البته کاکور تا سال ها بعد هم بر این باور بود که گیبل نقش اصلی را در اخراج وی ایفا کرده است.
کرک داگلاس/ اسپارتاکوس
یکی دیگر از دعواهای بازیگری کارگردانی بین کرک داگلاس و آنتونی مان در هنگام فیلم برداری فیلم حماسی «اسپارتاکوس» رخ داد. بر اساس شایعات از همان ابتدا داگلاس با انتخاب مان به عنوان کارگردان فیلم موافق نبود. داگلاس نیز خود به این موضوع اعتراف کرده و می گوید از همان ابتدا می دانسته که مان در حد این فیلم نیست. بدین ترتیب پس از گذشت چند هفته از شروع فیلم برداری، مشخص شد که حق با داگلاس بوده و نقص های کارگردانی مان خود را نشان داد. بدین ترتیب مان اخراج و استنلی کوبریک جایگزین وی شد، همان کسی که داگلاس از همان ابتدا برای کارگردانی فیلم پیشنهاد داده بود.
این بازیگران کارگردان های فیلمشان را اخراج کردند
البته داگلاس و مان بعد ها در سال ۱۹۶۵ در فیلمی با نام «قهرمانان تله مارک» در کنار هم قرار گرفتند و جالب این که این فیلم آخرین فیلمی بود که آنتونی مان توانست به پایان برساند؛ زیرا سه سال بعد و در حالی که مشغول ساخت فیلم بعدی اش بود، درگذشت.
کلینت ایستوود/ پل های مدیسون کانتی
در اتفاقی دیگر باز با اعمال قدرت کلینت ایستوود و در جریان ساخت فیلم «پل های مدیسون کانتی»، بروس برسفورد از پروژه ساخت فیلم کنار گذاشته شد و بار دیگر علت آن «اختلاف های خلاقانه» بین این دو در ساخت فیلم اعلام شد. اگرچه بیانیه و قانون کارگردانان، مانع از آن شد که ایستوود بتواند کارگردان دیگری را به طور مستقیم اخراج کند؛ اما اقدامات پشت پرده او برای تضعیف کارگردان، به ویژه اصرار او درباره انتخاب مریل استریپ برای ایفای نقش مقابل اش به جای «لینا اولین» یا «ایزابلا روزلینی» که برسفورد روی آن ها نظر داشت، باعث شد وی تصمیم بگیرد از پروژه کنار برود.
وال کیلمر/ جزیره دکتر موریو
فیلم «جزیره دکتر موریو» به عنوان یکی از بدترین فیلم های ساخته شده در تاریخ سینما شناخته می شود، هر چند «ریچارد استنلی» به مدت بیش از چهار سال برای اقتباس داستان و نوشتن فیلم نامه آن تلاش کرده بود اما «وال کیلمر» برای این موضوع اهمیتی قائل نبود و با رفتار های «بی ادبانه و تحریک آمیز» خود نقش مهمی در خراب شدن فیلم استنلی داشت. بر اساس گزارش روزنامه تلگراف، در یکی از این موارد کیلمر در وسط فیلم برداری روی زمین نشست و از برخاستن و بازی کردن امتناع کرد. البته علاوه بر رفتار های کیلمر، موارد دیگری مانند خروج موقتی «مارلون براندو» از روند ساخت فیلم و فجایعی که در اثر شرایط آب و هوایی منطقه فیلم برداری رخ داد، همه دست به دست هم دادند تا ناتوانی استنلی در کنترل پروژه به اثبات برسد اما بدون شک وال کیلمر بیشترین نقش را در برکناری استنلی تنها سه روز پس از شروع فیلم برداری و جایگزینی او با «جان فرانکنهایمر» داشت.
این بازیگران کارگردان های فیلمشان را اخراج کردند
البته فرانکنهایمر نیز از گزند آزار های کیلمر در امان نماند و در مصاحبه های خود به این موضوع اشاره کرد:«اگر فیلمی با عنوان زندگی وال کیلمر را کارگردانی می کردم نیز این مردک را در آن بازی نمی دادم!» البته وال کیلمر این موضوع را رد کرده و گفته که فرانکنهایمر نباید او را به خاطر شکست فیلم سرزنش کند؛ زیرا صحنه های بعد از مرگ شخصیت او در فیلم نیز به اندازه صحنه های قبلی بد بوده اند!
کوین کاستنر/ دنیای آبی
درباره فیلم «دنیای آبی» نیز مشکلات زیادی از همان ابتدا بین «کوین رینولدز»، کارگردان فیلم و «کوین کاستنر» بازیگر نقش اول وجود داشت. البته این دو نفر در گذشته در فیلم های «با گرگ ها می رقصد» و «رابین هود:شاهزاده دزدان» با هم همکاری داشتند اما به گفته رینولدز، رابطه این دو به خاطر هزینه های فیلم «دنیای آبی» که در زمان خود پرهزینه ترین فیلم تاریخ به شمار می رفت به تیرگی گرایید. البته در سال ۱۹۹۵، رینولدز گفته بود:«در آینده کاستنر باید تنها در فیلم هایی که خود کارگردانی آن ها را بر عهده دارد، بازی کند. بدین ترتیب وی می تواند همیشه با بازیگر و کارگردان محبوب خود کار کند!» البته آن ها در سال های بعد، دیدگاه هایشان درباره یکدیگر را کمی منعطف و از همدیگر تمجید هم کردند.
برت لنکستر/ ترن
تفاوت های دیدگاهی در ساخت فیلم چیزی بود که گریبانگیر «برت لنکستر» و «آرتور پن» به عنوان بازیگر و کارگردان فیلم جنگی «ترن» نیز شد. بر اساس گزارش ها، لنکستر که تهیه کنندگی این فیلم را نیز بر عهده داشت، بر این باور بود که آرتور پن، ظرفیت اکشن و تعلیق فیلم را نادیده می گیرد.
این بازیگران کارگردان های فیلمشان را اخراج کردند
بر اساس گفته های «والتر برنشتین» فیلم نامه نویس اثر، لنکستر از همان ابتدا با کارگردانی پن موافق نبود و در نهایت پس از تنها یک روز فیلم برداری مقدمات اخراج او را فراهم و جان فرانکنهایمر را جایگزین او کرد. بعد ها نیز پن گفت که در تمام مدت آماده سازی پروژه، لنکستر و فرانکنهایمر به دلایل تجاری برای کنار گذاشتن او نقشه می کشیدند.