چه عواملی درنوآوری و خلاقیت بشر دخیل هستند؟
نوآوری و خلاقیت از کجا سرچشمه می گیرد
پژوهش ها بر روی انسان هایی که با کمیابی [منابع] روبه رو هستند بازتابِ یافته های فان شایک درمورد اورانگوتان هاست.
پس، خلاقیت از کجا سرچشمه می گیرد؟ این یافتۀ شگفت آور که اورانگوتان ها می توانند در اسارت به طرزی باورنکردنی خلاق باشند بینش هایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح می دهد:«اگر غذای اورانگوتان ها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آن ها آزاد از این عوامل مزاحم، به یکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزون براین، در محیط هایی که آن ها به شدت تحت محافظت هستند، اکتشاف به ندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشه وکنار می توان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر می رسد اورانگوتان ها ترس معمول خود از ناشناخته ها را کنار می گذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتان های وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.

سرچشمه نوآوری
به طورِ مشابه، پژوهش ها بر روی گونه های مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خال دار نشان داده است آن هایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند به طورِ معمول خلاق ترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی می تواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسان ها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کرده اند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالش هایی جدی روبه روست، به ویژه ازآن رو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمی رسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف می خواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خم شوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفره ای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانه ها تبدیل شد. این کلاغ با خم کردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون می آورد.
عملکرد کم فروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق می شوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش به طورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهش های قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آن ها نشان می داد، گاهی ابراز شگفتی می کردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده می شود.

خلاقیت و نوآوری
ما می خواهیم دریابیم که کدام ویژگی های فردی می تواند تفاوت های بین کودکان از لحاظ توانایی آن ها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوشش های ما در این زمینه اغلب بی نتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین می گوید:«تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیش بینی موفقیت در حل مسئله کمک می کند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».
«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیست شناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که به تازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.
وی اظهار می دارد:«از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان می دهد که اختراعات همواره بر مبنای یافته های قبلی شکل می گیرند؛ یافته هایی که با یکدیگر ترکیب می شوند و بهبود می یابند. بیشتر چیزهایی که ما به طورِ روزمره استفاده می کنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی به تنهایی نمی تواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید به عنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آن ها را می توان به عنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوری ها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران می آموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل می کند».
مایکل موتوکریشنا، روان شناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، می افزاید که سنجه های هوش فردی نظیر آی .کیو می تواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی می تواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد:اندازه و درهم تنیدگی جامعهْ ما را قادر می سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشه های بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینه های شکست، و نه افزایش آن، به سود نوآوری است. موتوکریشنا می گوید:«یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، می تواند نوآوری را برانگیزد.»