اصلا چرا شکست می خوریم؟
چرا شکست میخوریم
موفقیت آسان به دست نمی آید. برای اینکه در زندگی موفق باشید، باید یاد بگیرید که بعد از هر شکست دوباره بلند شوید و تلاش خود را از سر گیرید. اینکه چند بار شکست می خورد اهمیتی ندارد، مهم آن است که هر بار بپاخیزید و نگذارید شکست جلودار شما باشد.
شکست طعم تلخی دارد و می تواند بسیار نا امید کننده باشد، اما باید بدانید که هر بار زمین خوردن پایان دنیا نیست و زندگی می تواند همچنان ادامه داشته باشد. پس خود را آماده یک جنگ واقعی با نابرابری های زندگی کنید، چرا که سرانجام شیرینی پیروزی انتظارتان را می کشد.
حرف هایی که در بالا مطرح کردیم شاید شعار مانند به نظر برسند، اما واقعیت دارند. هر آدم موفقی هم اعتراف می کند که شکست اتفاق می افتد و همه ما سهمی از آن داشته و داریم. اما از هر شکست دو درس ارزشمند می گیریم؛ اول اینکه شکست ما حداقل یک دلیل دارد و دوم، ما می توانیم از آن عبور کنیم…
اصلا چرا شکست می خوریم؟ و چگونه باید آن را اصلاح کنیم؟
براساس کتاب «شما می توانید پیروز شوید»، نوشته شیو کرا، شکست ها اغلب به هفت دلیل اتفاق می افتند و هریک از آن ها درس ارزشمندی به ما داده و به ما نشان می دهند که چگونه از افتادن در همان تله قبلی اجتناب کنیم.
شکست خوردن تجربه تلخی است که اکثر انسانها آن را تجربه کرده اند
شایع ترین علل بروز مشکلات ناشی از شکست و راه حل آن ها عبارتند از:
نداشتن پشتکار: بیشتر افراد فقط به این خاطر شکست می خورند که دست ازکار می کشند، نه به این دلیل که استعداد ندارند؛ پس دو کلمه پشتکار و مقاومت را به یاد داشته باشید و در کاری که لازم است انجام شود، پشتکار داشته باشید و دربرابر کاری که نباید انجام شود، مقاومت کنید. سعی کنید دیدگاه های تازه را امتحان کنید. داشتن پشتکار مهم است اما تکرار کارهای گذشته به این امید که این بار موفق می شوید، شما را به هدفتان نزدیک تر نمی کند. به تلاش های ناموفق گذشته تان نگاهی بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باید تغییر کند. خودتان را تطبیق داده و درطول مسیر، اصلاحات را انجام دهید و از تجارب خود به عنوان راهنما بهره بگیرید.
نداشتن اعتقاد راسخ: افرادی که اعتقاد راسخ ندارند هم راه می افتند، اما بدون اینکه اطمینان و شهامت داشته باشند. درواقع آن ها اطاعت می کنند تا مورد تایید دیگران قرار بگیرند، حتی اگر خودشان بدانند کاری که انجام می دهند، غلط است؛ پس لازم است مشخص کنید چه چیزی برایتان اهمیت دارد. اگر چیزی وجود دارد که می ارزد برای آن تلاش کنید و آن را به نحواحسن انجام دهید، بگذارید علاقه تان خودنمایی کند؛ حتی اگر در کارهای پیش پاافتاده باشد. همکاری و شراکت در موفقیت اشکالی ندارد، به شرط اینکه هرگز ارزش های خود را زیر سوال نبرید.
بهانه تراشی: ممکن است آدم های برنده تجزیه وتحلیل کنند، اما هرگز توجیه نمی کنند و برعکس، آدم های بازنده مرتبا دلیل می آورند و کتابی پر از بهانه های مختلف دارند که به شما می گوید چرا موفق نشده اند. نگرشتان را عوض کنید و تصور نکنید هر تلاش ناموفقی به منزله یک شکست است. کمتر کسی وجود دارد که در همان اولین تلاش به موفقیت دست پیدا کند. بیشتر ما با تلاش مستمر به هدف های خود دست پیدا می کنیم؛ پس لازم است تمام تلاشتان را بکنید تا بفهمید چه اتفاقی افتاده است و چرا.
هر آدم موفقی هم اعتراف می کند که شکست اتفاق می افتد
نادیده گرفتن اشتباهات گذشته: بعضی از مردم زندگی می کنند و یاد می گیرند و عده ای دیگر فقط زندگی می کنند. شکست معلم شماست به شرط اینکه دیدگاه درستی داشته باشید. انسان های عاقل از اشتباهات خود درس می گیرند. تجربه اسمی است که آن ها به خطاهای خود می دهند. مشکل را بهتر تعریف کنید. موقعیت را تجزیه وتحلیل کنید و ببینید می خواهید به چه چیزی برسید، استراتژی شما چیست و چرا کارساز نبوده است. درضمن بهتر است ببینید آیا با نگرش مثبت به مشکل نگاه کرده اید؟ اگر به پول نیاز داشته باشید، گزینه های بیشتر از افزایش درآمد دارید. می توانید هزینه ها را کاهش دهید. به این فکر کنید که واقعا سعی دارید چه کار کنید.
فقدان نظم و انضباط: هرکسی به موفقیتی دست یافته، بدون نظم و انضباط نبوده است. انضباط نیازمند کنترل فردی، گذشت، دوری از حواس پرتی ها، وسوسه ها و درواقع متمرکزماندن است. کمال گرا نباشید و به جای آن، نگرش ایده آلی از شکل و حس موفقیت داشته باشید. موفقیت ممکن است انگیزه بخش باشد، اما لزوما واقع گرایانه نیست. موفقیت در هر هدفی مشکلات شما را برطرف نمی کند. درباره هرآنچه به هدف های شما تحقق می بخشد صریح باشید و درگیر جزئیات سطحی نشوید.
عزت نفس پایین: فقدان عزت نفس به معنای احترام نگذاشتن و ارزش قائل نشدن برای خود است. افرادی که عزت نفس اندکی دارند پیوسته تلاش می کنند به جای خلق شخصیتی که دوست دارند باشند، خودشان را پیدا کنند. روی خودتان برچسب نزنید. شاید شکست خورده باشید، اما تا زمانی که دست از تلاش برنداشته اید فرد شکست خورده ای نیستید. خودتان را کسی بدانید که همچنان برای رسیدن به یک هدف تلاش می کند و بهتر است بتوانید شکیبایی و پشتکارتان را برای یک مسافت طولانی حفظ کنید.
نگرش قضاوقدر: این نگرش، افراد را از پذیرفتن مسئولیت جایگاهی که در زندگی دارند منع می کند. آن ها موفقیت ها و شکست های خود را به شانس نسبت می دهند. آن ها صرف نظر از تلاش هایی که کرده اند، خودشان را به دست تقدیر می سپارند و معتقدند هر اتفاقی قرار باشد بیفتد بالاخره می افتد. هر روز به آینه نگاه کنید و با خودتان بگویید:«من مسئولم». شاید تمام مراحل زندگی تحت کنترل شما نباشد، اما شما بیشتر از آنچه فکرش را می کنید روی زندگی تان تسلط دارید و خودتان مسئول شادی و موفقیتتان هستید. نگرش شما تعیین کننده میزان اوج گرفتن شماست و تنها شما می توانید پستی های زندگی تان را به بلندی تبدیل کنید.