زن و شوهر اینقدر گیج دیده بودید؟

در واقع آنقدر هیجان زده بودند که پس از رسیدن به مقصد وقتی زمان آن فرا رسید که از تاکسی پیاده شوند و فراموش کردند که عضو جدید خانواده را با خود به خانه ببرند. آنها به همراه فرزند اولشان از ماشین پیاده شده، به راننده تاکسی پول دادند و با او خداحافظی کردند.

چند دقیقه از حرکت تاکسی نگذشته بود که زوج هیجان زده ی داستان ما احساس عجیبی پیدا کردند و متوجه شدند چیزی کم است، و آن چیز کم دقیقا عضو جدید خانواده بود که روی صندلی عقب تاکسی جا مانده بود.

پدر نوزاد به سرعت به دنبال تاکسی دوید اما دیر شده بود برای همین به سرعت ماجرا را به پلیس خبر داد و پلیس فورا دست بکار شد اما ماجرا به این راحتی نبود و پیدا کردن یک تاکسی مشخص که هیچ اطلاعات دقیق از شماره پلاک آن موجود نبود، بین تمام تاکسی های شهر کار ساده ای نبود.

گردش نوزاد همراه راننده تاکسی در شهر

راننده تاکسی هم بی خبر از همه جا برای صرف نهار به گوشه ی دیگری از شهر رفت و طبق روال همیشگی، خودوری خود را داخل یک پارکینگ زیرزمینی پارک کرد و رفت. پس از صرف نهار، به سمت فرودگاه رفت تا مسافر جدیدی سوار کند، تمام این مدت نوزاد بی صدا روی صندلی پشت تاکسی خواب بود و راننده هنوز متوجه او نشده بود تا اینکه یک مسافر سوار شد و با اشاره ی او به نوزاد، راننده متوجه ماجرا شد.

مراجعه فوری راننده تاکسی و گزارش سریع نیروهای پلیس در نهایت نوزاد را به دست والدین فراموش کارش رساند تا ماجرا ختم بخیر شود.