داستان تلخ تبدیل عروسی به عزا در برنامه ماه عسل + عکس
در هفتمین قسمت برنامه ماه عسل ۹۷ چه گذشت
برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی روز گذشته ۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۹ روی آنتن شبکه سه سیما رفت. احسان علیخانی در هفتمین برنامه ماه عسل ۹۷ میزبان مردمی دلاور از خطه جنوب کشور بود که با دلیری در مقابل دشمن ایستاده بودند و برای حفظ خاک این مرز و بوم خانواده خود را از دست داده بودند.
اعراب ایرانی جنوب کشور با شجاعت در مقابل رژیم بعث ایستادند و از خاک ایران دفاع کردند. زوج خوزستانی مهمان برنامه ماه عسل از سختی روزهای جنگ و مرگ ۲۸ نفر از اعضای خانواده شان در آن روزها گفتند و گوشه ای از این دلاوری ها را در برنامه ماه عسل به روایت کشیدند.
ماجرای نجات خلبان ایرانی توسط اعراب در برنامه ماه عسل
زوج خوزستانی مهمان برنامه ماه عسل که از اعراب جنوب کشور بودند داستان نجات یک خلبان ایرانی را در برنامه روز گذشته ماه عسل روایت کردند . مرد خوزستانی مهمان برنامه ماه عسل روایت زندگیشان را با ماجرای زندگی همراه با دامداری و کشاورزی آغاز کرد و گفت :ما زندگی را با دامداری و کشاورزی میگذراندیم و یکی از کارهایی که همه ما در کودکی تمرین میکردیم زیر آب ماندن بود که من در آن زمان میتوانستم چیزی حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زیر آب بمانم. ما در حال ادامه دادن زندگی عادی خود بودیم که حدود سال ۵۹ جنگ آغاز شد.
زوج خوزستانی مهمان برنامه ماه عسل ۹۷
روز ۱۴ آبان سال ۵۹ بود که یک هواپیمای ایرانی سقوط کرد و خلبان آن با چتر نجات یافته بود و نزد ما پناه گرفت. برادر من اولین نفری بود که این خلبان را دید و آن را همراه خود به منزلمان آورد و پدرم گفت که باید او را فراری بدهیم. عراقی ها که متوجه سقوط هواپیما حوالی روستای ما شده بودند ما را تهدید کردند که اگر خلبان ایرانی را تحویل ندهید شما را میکشیم اما پدرم زیر بار نرفت و حاضر نشد که آن خلبان ایرانی را تحویل دهد.
ماجرای تلخ عروسی که تبدیل به عزا شد
خانم مهمان برنامه ماه عسل در تکمیل صحبت های همسرش گفت :ترس بر همه روستاها حاکم شده بود و این ماجراها همزمان با روز عروسی ما بود. روزی که خلبان را فراری دادند ، روز پیش از عروسی ما بود و قرار بود که فردا جشن عروسی ما برگزار شود که تبدیل به عزا شد و همسرم در همان روز اسیر شد و به شهادت رسید.
ماجرای تبدیل عروسی به عزا در برنامه ماه عسل
مرد خوزستانی ادامه داد :بعثی ها به روستای ما حمله کردند و با بی رحمی تمام ۲۷ نفر از اعضای خانواده ما را به اسارت بردند. پدرم ، ۲ برادرم ، ۳ عمو و پسر عمویم و فامیل ما که در مراسم عروسی حاضر بودند همه را به اسارت بردند و همان روز به شهادت رساند. من آن روز در روستا نبودم و بعد که ماجرا را فهمیدم ۲۷ نفر از اعضای خانواده ام را از دست داده بودم و عروس برادرم با لباس عروس و زن های روستا از آنجا فرار کرده بودند.
آقای شریفی از اهالی روستاهای اطراف و حسین پسر خانواده به جمع مهمانان برنامه ماه عسل اضافه شدند.
روایتی از روزهای سخت جنگ در برنامه ماه عسل
آقای شریفی داستان روزهای سخت مقاومت را اینگونه روایت کرد :بعد از پیروزی انقلاب گشایش خوبی در زندگی مردم به وجود آمد اما دشمنان ایران مشغول توطئه بودند و زمانی که جنگ شروع شد من ۱۹ سال داشتم و ساکن هویزه بودم. دشمن از مرزهای مختلف وارد کشور میشد و در همه جا پیشروی میکرد. روزهای مهر ۵۹ یکی از سخت ترین روزهای مردم در آن زمان بود و برخلاف تصور صدام مردم عرب جنوب به مخالفت با او و دفاع از خاک ایران پرداختند و تا جایی که امکان داشت در این راه مقاومت کردند اما دشمن بی رحم بود و به هیچ چیز و هیچکس رحم نمیکرد و مردم در همه مناطق ایران تحت فشار بودند.
خانم مهمان برنامه ماه عسل از عزا شدن عروسی اش گفت و ادامه داد :من بعد از مرگ همسرم در روز عروسی با لباس عروس از منطقه فرار کردم و به منزل پدرم رفتم و ۱۵ سال ازدواج نکردم اما بعد از فوت پدر و مادرم با همسرم ، که در واقع برادر همسرم که به شهادت رسید بود ازدواج کردم و به یاد خلبان ایرانی اسم پسرم را حسین گذاشتم.
روایتی از مقاوت مردم عرب در روزهای جنگ در برنامه ماه عسل
مرد خوزستانی نیز از یافتن پیکر برادرش در میان گور دسته جمعی اعضای خانواده اش گفت و طبق نظر آقای شریفی یک نفر دیگر هم به جمع شهدای این خانواده اضافه شده بود و اعضای شهید این خانواده ۲۸ نفر بود.
در ادامه این گفتگو حسین پسر خانواده از سختی روزهای جنگ روایت کرد و مهمانان برنامه از مهمان نوازی اعراب گفتند و در پایان احسان علیخانی از رشادت و دلاوری این دلاور مردان تعریف کرد.