تاریخ : پنجشنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Thursday, 25 April , 2024
0

طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی از زبان آزاده نامداری + تصاویر

طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی از زبان آزاده نامداری + تصاویر

جدایی آزاده نامداری و فرزاد حسنی با مصاحبه آزاده نامداری با روزنامه صبا به صورت رسمی اعلام شد. در ادامه گفت و گوی مفصل آزاده نامداری درباره زندگی مشترکش با فرزاد حسنی را میخوانید.

طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی از زبان آزاده نامداری + تصاویر

آزاده نامداری، در مصاحبه ای رسماً از جدایی و پایان زندگی مشترکش گفت او در این مصاحبه درباره طلاق و جدایی خود، زندگی، طرز فکر و دیدگاه هایش درباره خانواده، روابط، عشق و… سخن گفته که در ادامه میخوانید.

تو تقریباً یک سال و اندی ست که مصاحبه نکردی و امروز ما باهم اینجا نشستیم تا تمام این یک سال و اندی را با تمام خوب و بد هایش تحلیل کنیم و درباره اش حرف بزنیم. الان و در مرداد ۹۳ حال آزاده نامداری چطور است؟ به تعبیری حالت چه مزه ای ست؟
عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصی هایی باعث می شود رابطه ات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست.

خیلی ملس… یک چیزی بین خوبی و بدی. یک کسی چند روز پیش به من گفت آزاده تو چقدر بزرگ تر شدی. راست می کفت من پاییز امسال سی ساله می شوم اما احساس می کنم درحال حاضر خیلی بیشتر از سی ساله ها می فهمم. این نمی تواند خوب یا بد باشد اما یک کودکانگی وجود دارد که آدم دوست ندارد آن را هیچ وقت از دست بدهد اما من در حال حتاضر حس می کنم آن ها را از دست دادم. الان دارم فکر می کنم چی دوباره می تواند من را خیلی خوشحال و هیجانزده کند. و پاسخ این سوال را با تامل به دست می آورم. اما راجع به طعمم باید بگویم الان طعم من طعم یک آدم سی ساله نیست، طعم شصت سالگی را از خودم حس می کنم. تشخیصم الان از آدم ها خیلی بیشتر از سی ساله هاست. در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا می گویم اصلاً نگران من نباشید، حالم خوب است!

این حرف ها به معنای این است که دیگر تمام عزمت را جزم کردی که در هیچ زمینه ای اشتباه نکنی؟ چون آن کودکانگی همراه آدم است که من را مجاب می کند اشتباه کنم و تو می گویی آن را از دست دادی.
نه؛ من دارای کاراکتری هستم که اشتباه کردم و اشتباه زیاد می کنم و متاسفانه فعل خواهم کرد را هم می توان به آن اضافه کرد. چون اشتباه کردن را جزو حقوقم می دانم. من اشتباه می کنم و می گویم دوست داشتم که این کار را انجام بدهم، می خواستم ببینم چه جوری است! در علم روان شناسی به این جور آدم ها می گویند فلانی آدم «های ریسک»ی است و من هم جزو همین دسته هستم. دویدن، نشستن، شکست خوردن و دوباره پاشدن جزئی از زندگی من است.

وقت هایی در زندگی هست که آدم حس می کند به یک سکوت عاطفی رسیده و دوست ندارد دیگر کسی را دوست داشته باشد. شده که خالی از عشق بشوی؟
سکوت عاطفی یک بخشی از زندگی هرکسی است اما زندگی بدون عشق امیدوارم برای هیچ کسی پیش نیاید. این عشق می تواند مادرت باشد و برای تو دلیل زندگی همان مادر باشد پس لزوماً درباره عشق جنسی حرف نمی زنم. کسانی را دیدم که می گویند عاشق کارشان یا عاشق کتاب هایشان و… هستند. من فکر می کنم انسان یک فطرت عشق طلبی دارد که نباید از آن فرار کند.

 آزاده نامداری و فرزاد حسنی

 فرزاد حسنی

یعنی تو معتقدی که شکست عشقی آدم را از عشق متنفر نمی کند؟
نه من این طوری نیستم. البته من به این کلمه که تو می گویی اصلاً معتقد نیستم. عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصی هایی باعث می شود رابطه ات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست. اگر عاشق کسی باشی هیچ وقت نمی توانی پرونده اش را ببندی.

این نگاه منطقی توست به عشق. اما در تعریف رایج شیدایی در عشق وجود دارد که با منطق همخوان نیست.
من می گویم که دوست داشتن هیچ وقت با شکست مواجه نمی شود چون دوست داشتن یک مسئله شخصی است. من تو را دوست دارم، به تو چه؟ پس وقتی به تو ربطی ندارد من آن را می توانم چندین دهه با خودم حمل کنم و به بلوغ برسم.

پس این تمام اندیشه های عاطفی تو در مرداد ۹۳ است و همان طور که می گویی حالت خوب است، خوب است؟
تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیبایی ات سوءاستفاده نمی کردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمی کرد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند 
آزاده نامداری قطعاً زندگی اش آبستن یک اتفاق بوده و هرجوری هم که مدیریت کرده نتوانسته جلوی منظر بیرونی این اتفاق را بگیرد. اما من اصلاً سعی نمی کنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش کس دیگری بوده. من می خواهم بگویم که این اتفاق می تواند در زندگی هرکسی بیفتد. آدم ها می توانند خیلی خوب باشند ولی برایشان اتفاقات تلخ بیفتد. عکسش هم صادق است. ولی در کل من معتقدم باید مسئولیت اتفاقی را که افتاده بپذیریم. من مسئولیتش را به عهده می گیرم و می گویم اصلاً رخداد هولناکی نیست، من همانم، همان آزاده نامداری سابق. فقط یک کم بزرگ تر شدم و بیشتر می دانم و بیشتر می فهمم. اما اینکه پس دیگر عشق معنا ندارد و… نه اصلاً این طور فکر نمی کنم. من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم. خودم را هم خیلی دوست دارم.

معمولاً آدم ها در میان اتفاقات زندگیشان دنبال مقصر می گردند. تو چقدر خودت را مقصر اشتباهاتت می دانی؟
من اصلاً قابل سرزنش نیستم. به دلایل شخصی اصلاً خودم را سرزنش نمی کنم و اتفاقاً حس می کنم خیلی هم باشهامت هستم. هر وقت احساس کنم کاری درست است آن را انجام می دهم و اگر احساس کنم غلط است دیگر انجام نمی دهم.

 فرزاد حسنی و آزاده نلمداری در مراسم عقدشان

آزاده نامداری و فرزاد حسنی

پشیمان نیستی از تصمیماتی که گرفتی؟
من اگر به سال ۸۲ برمی گشتم مسیر زندگی ام را عوض می کردم. انتخاب دانشگاهم را عوض می کردم. هرگز وارد تلویزیون نمی شدم و یک زندگی دیگر را تجربه می کردم. اگر بخواهم خیلی دردناک فکر کنم این جوری به زندگی ام نگاه می کنم که کاش خدایا به من یک دهه فرصت می دادی تا دوباره بعضی از تصمیمات را بگیرم. مثلاً مدیریت صنعتی دیگر نمی خواندم و می رفتم روان شناسی بالینی می خواندم. هرچند که من این اشتباه را تصحیح کردم و در دوره ارشد دارم بالینی می خوانم اما می توانستم از این فرصت بهتر استفاده کنم. اگر زمان به عقب برمی گشت من هرگز نمی رفتم دانشکده صداوسیما تست بدهم و مجری تلویزیون بشوم. اما این به آن معنا نیست که اشتباه کردم، این شیوه ای بود که من آن زمان حس می کردم درست است، بنابراین انجام دادم.

من فکر می کنم موفقیت تو در بخشی باعث شده که آن ۸۱ درصد باقی دیده نشود. بگذریم. برسیم به مردم. معمولاً درباره چهره ها کنجکاوی درباره کار و زندگیشان وجود دارد اما من می خواهم بدانم تا چه حد این را مجاز می دانی؟ چرا اغلب آدم های معروف این انتظار را دارند که مردم در اتفاقات خوب آن ها کنارشان باشند و به آن ها تبریک بگویند اما برای اتفاقات بدشان هیچ توضیحی به مخاطبشان ندهند و حتی حاضر نشوند با ما درباره آن مسئله مصاحبه کنند.
مردم به من لطف دارند. در طول این سال ها یادم نمی آید کسی ری اکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است 
من تصورم این است که اگر به رسانه می آیی و دیده شدی خودت را در معرض دید دیگران قرار دادی بنابراین باید انتظار داشته باشیم هراتفاقی با ریشتر بالا و پایین برایمان اتفاق بیفتد. مثلاً مردم می گویند که چرا فلان برنامه که همیشه با فلان مجری موفق بود کس دیگری اجرای آن را برعهده گرفته، یا می پرسند راست است که فلانی از آن یکی جدا شده و طلاق گرفتند؟ به نظرم این حق مردم است که درباره ستاره هایشان این سوال را بپرسند و جزو حقوق مردم است. من حق ندارم در این جور موضوعات بگویم این به خودم مربوط است! اما چیزی که ما از آن می نالیم این است مردم ما را قضاوت می کنند و این خیلی دردناک است. در کشورهای خارجی این اتفاق دردناک نیست چون زندگی اغلب آدم های معروف روی دایره است اما در ایران یک حجب و حیایی وجود دارد و برایمان این قضاوت ها قابل درک نیست و اساساً گناه بزرگی هم هست. پس مردم من و همکارانم را تحلیل نکنید و به ما انگ نچسبانید، ما ناراحت می شویم.

 

آزاده نامداری

 آزاده نامداری

سروصداهایی از سال گذشته تا الان از زندگی شخصی تو خوب یا بد بلند شده، خیلی دوست دارم بدانم مواجهه تو با مردم در کوچه و خیابان به چه صورت است. شده که سوالی بپرسند یا حرفی بزنند که ناراحتت کنند؟
مردم در برابر من این برخورد را نداشتند. من ۷سال اجرا کردم و ۳سال اجرا نکردم و نکات زیادی در زندگی من بود که می شد درباره اش حرف زد اما مردم این کار را حداقل در قبال من نکردند و وقتی به من می رسند به من لطف دارند. واقعاً در طول این سال ها باور کن یادم نمی آید کسی ری اکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است. اصل دینی اش هم این است که ظن و گمان بد درباره کسی گناه محسوب می شود.

در فضای مجازی هم این فشار روی تو احساس می شد، آنجا چطور با شرایط کنار آمدی؟
راستش را می گویم. هرکسی از من سوال کند، تیتر راست آن اتفاق را می گویم اما جزییات زندگی ام به خودم مربوط است. این را هم بگویم که رابطه من با فضای مجازی بسیار کم است و اصلاً آدم کامنت بخوانی نیستم!

بگذار کمی درباره حاشیه هایی که درباره ات وجود داشت شفاف سازی کنیم. این حاشیه را تایید می کنی که در برهه ای که نبودی ممنوع التصویر بودی؟
نه واقعا. نبودم برای اینکه فکر کردم بروم یک کار شیک تر کنم و مستند بسازم. من تا سال ۹۱ اجرای برنامه زنده داشتم و ۹۱ تا ۹۳ این تجربه مستندسازی در «خانومی که شما باشی» را داشتم و خیلی هم بهم چسبید. دلم می خواست فاز دیگری را تجربه کنم.

اجرای تو در برنامه سال تحویل به همراه فرزاد حسنی صرفاً سفارشی و اجباری بود؟
من قبل از اینکه همسر کسی باشم مجری تلویزیون هستم. کارم را دوست دارم و دوست دارم که تجربیات خوبم را تکرار کنم. من سه سال مجری سال تحویل بودم، سال اول با جعفر خسروی، سال دوم با احسان علیخانی و سال سوم با فرزاد حسنی. حالا ممکن است حالت خوب باشد و برنامه خوب شود، ممکن هم هست که حالت بد باشد و برنامه بد بشود.

 آزاده نامداری

از حاشیه ها بگذریم، الان داری چه کار می کنی؟
یک کارهایی می خواهم انجام بدهم. خانومی که شما باشی را اواخر شهریور و مهر روی آنتن ببرم با همان غالب مستند. یک برنامه هم در پاییز احتمالاً اجرا می کنم. اما اینکه بخواهم دقیق درباره اش حرف بزنم امکان پذیر نیست.

دلت برای برنامه روتین در تلویزیون تنگ نشده؟
احساس تعلق من به تلویزیون خیلی شدید است و حتی مثلاً به شبکه دو به شکل دردناکی وابسته هستم. (می خندد) روی تلویزیون متعصب هستم و نمی توانم آن را رها کنم. اما سه سال است که روتین کار نکردم و حالا احساس می کنم که دلم می خواهد با یک برنامه روتین برگردم. بیشتر از سه شب در هفته هم نمی توانم اجرا کنم چون مشغله های زیادی در زندگی ام دارم.

باز هم پیشنهاد برای بازی در سینما داشتی؟
آره اما فعلاً به آن فکر نمی کنم. پیشنهاد هیجان انگیزی فعلاً ندارم. به نظرم خیلی سخت است که یک مجری را بازیگر کرد و نمی توانم در این برهه شهامتش را داشته باشم.

به عنوان آخرین سوال دوست دارم بپرسم مهم ترین نتیجه ای که این روز ها گرفتی و می خواهی رعایتش کنی چیست؟
اینکه به همه اعتماد نکنم.

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=89759

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0