تاریخ : دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Monday, 6 May , 2024
0

ضرب المثل های زیبای خارجی – سری ۳

ضرب المثل های زیبای خارجی – سری ۳

در این بخش از سایت وزین نمناک تعداد جدیدی از ضرب المثل های زیبای خارجی را آماده کرده ایم،ضرب المثل های تآثیرگذار و جالبی که هر کدام نوید دهنده پیغامی هستند. سری ۳

ضرب المثل های زیبای خارجی – سری ۳

ضرب المثل های انگلیسی

در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند. در این بخش از سایت نمناک شما را با تعدادی از ضرب المثل های خارجی آشنا می کنیم.

 ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی

 ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی

First catch your hare, then cook him

مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید

 

You can not serve God and mammon

هم خدا خواهی و هم دنیای دون

 

Spare the rod and spoil the child

کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد

 

Curses come home to roost

تف سر بالا به صاحبش برمیگردد

 

two people can do – better than one can alone

دو تا فکر بهتر از یک فکره

 

take a chance while it is available

شانس یک بار در خونه آدم رو می زنه

 

Action speaks louder than words

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

 

A great ship must have deep water

هر که بامش بیش برفش بیشتر

 

You can lead a horse to water, but you can’t make him drink

هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.

 

You saw nothing, you heard nothing

شتر دیدی ندیدی.

 

You may know by a handful the whole sack

مشت نمونه خروار است.

 

There is honour among thieves

سگ سگ را نمی خورد

 

To dance to a person’s tune

به ساز کسی رقصیدن

 

Like water off a duck’s back

چون گردکان بر گنبد

 

You buy land, you buy stones, you buy meat, you buy bones

گنج بی مار و گل بی خار نیست.

You’re only young once
آدم همیشه که جوان نمی ماند؛ قدر جوانی را بدان

Your sins will find you out
مکن بد که بد بینی از یار نیک نروید ز تخم بدی بار نیک
غم و شادمانی نماند و لیک جزای عمل ماند و نام نیک

You can’t make an omelets/omelet without breaking eggs
تا خراب نشود، آباد نمی شود؛ بی مایه فطیر است.

You can not serve God and mammon
هم خدا خواهی و هم دنیای دون
این محال است و جنون ای ذولفنون

You may end him but you’ll not mend him
توبه گرگ مرگ است.

You can lead a horse to water, but you can’t make him drink
هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.

You win some/a few; you lose some/a few
زندگی برد و باخت دارد.

You are what you eat.
غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.

You have taken the good with the bad
باید خوب را با بد پذیرفت.

A Younger idler, an old beggar
جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.
در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.

You reap what you sow
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم

You pay your money and you take your choice
هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.

You can do anything, but not everything
شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.

You can’t put the clock back
گذشته ها گذشته است.

Years teach us more than books
سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.

You want a thing done, does it yourself?
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

You can’t keep a good man down
خواستن توانستن است.

You saw nothing, you heard nothing
شتر دیدی ندیدی.

You took the words out of my mouth
جانا سخن از زبان ما می گویی.

You are scraping the bottom of the barrel.
ملاقه ات به ته دیگ خورده است.

You can’t win.
مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.

You can educate a fool, but you can not make him think
آدم احمق را می توان تربیت کرد اما نمی توان به تفکر واداشت.

You can’t have your cake and eat it too
نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t take it with you when you die
ثروت را به هنگام مرگ با خود به گور نتوان برد.

You can not put out a fire with oil
آتش را با آتش خاموش نتوان کرد.

You can not wash a black a more white
که زنگی به شستن نگردد سفید.

You can not catch old birds with chaff.
عنقا را به دام نتوان گرفت.

You must lie on the bed you have made
خود کرده را تدبیر نیست.

You are a back seat driver
کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.

You may know by a handful the whole sack
مشت نمونه خروار است.

You can not burn the candle at both ends
نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t dance at two weddings.
با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.

You can’t mend a broken egg
آب رفته به جوی بر نگردد.

You can not sell the cow and drink the milk
نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You buy land, you buy stones, you buy meat, and you buy bones
گنج بی مار و گل بی خار نیست.

You can not get blood out of stone.
از آب کره نتوان گرفت.

Your love will be in my heart at all times.
اگر مرگم به نامردی نگیرد مرا مهر تو در دل جاودانی ست
و گر عمرم به ناکامی سر آید تو را دارم که مرگم زندگانی ست

Your wish is my command
از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.
جسم و جان و هر چه هستم آن توست حکم و فرمان جملگی فرمان توست

You must grin and bear it
باید بسوزی و بسازی.

You can’t see the wood for the trees.
آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.

You can’t make bricks without straw
با دست خالی نمی توان کاری انجام داد.

You can not get a quart into a pin pot
نمی توان بحر را در کوزه ریخت.

You are responsible for you
هر کس ضامن دوزخ و بهشت خویش است.

You can’t please everyone.
همه را نمی توان از خود راضی نگه داشت.

You cannot unscramble eggs.
کاری است گذشته، سبویی است شکسته.

You cannot teach an old dog new trick
پیر را تعلیم دادن مشکل است.

You cannot make a silk purse out of a sow’s ear
از تخم مرغ پشم نتوان چید.

You should never judge a book by its cover.
از روی ظاهر نباید قضاوت کرد.
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را

You have to crawl before you can walk.
قبل از راه رفتن باید خزیدن رایاد گرفت.

You can catch more flies with honey than you can with vinegar
هر کاری راهی دارد.

When it rains, it pours
چو بد آید هر چه آید بد شود.
بدبختی نمی آید وقتی هم می آید پشت سر هم می آید.

Whatever happens is for the best
هر چه پیش آید خوش آید.

Whoever knocks on a door and persists will be allowed in
گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری

Where there is muck, there’s luck/brass
آدم پولدار شانس هم دارد.

When the cat’s away the mice will play
ماه درخشنده چون پنهان شود شب پرّه بازیگر میدان شود

What is done can’t be undone.
آب رفته به جوی برنگردد، گذشته ها گذشته است.

When in Rome do as the Romans do
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.

Where there is a will, there is a way
خواستن، توانستن است.

The Way to a man’s heart is through his stomach
برای بدست آوردن دل مردان باید از طریق شکمشان وارد شد.

 

منبع : namnak.com
لینک کوتاه : https://mag.tanposh-parsi.com/?p=63348

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0